سل یو

سیستم همکاری در فروش فایل

سل یو

سیستم همکاری در فروش فایل

رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران

عنوان پژوهش بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران است چون ازدواج و زناشویی و همینطور رضایت زناشویی بر بهداشت روانی و سلامت فردی زوجین بسیار تأثیر دارد و این کار که آیا رابطه بین ویژگی شخصیتی زنان با میزان رضایت مندی زناشویی وجود دارد ضرورت طرح این پژوهش را مطرح می کند
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 46 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 51
رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران خلاصه پژوهش:

عنوان پژوهش بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران است.

چون ازدواج و زناشویی و همینطور رضایت زناشویی بر بهداشت روانی و سلامت فردی زوجین بسیار تأثیر دارد و این کار که آیا رابطه بین ویژگی شخصیتی زنان با میزان رضایت مندی زناشویی وجود دارد ضرورت طرح این پژوهش را مطرح می کند.

این پژوهش بر آن است تا ببیند که تیپ های شخصیتی زنان تا چه اندازه بر رضایت زناشویی آن ها کمک می کند و بر این اساس ما در این پژوهش 4 فرضیه داریم که عبارتند از:

1-بین میزان شخصیت برون گرای با ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.

2-بین میزان شخصیت برون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.

3-بین میزان شخصیت درون گرای باثبات و رضایت مندی رابطه وجود دارد.

4-بین میزان شخصیت درون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.

روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش از نوع زمینه یابی است.

جامعه مورد مطالعه ما در این پژوهش زنان متأهل 25 الی30 شهر تهران می باشد که 30 نفر از آنان به عنوان نمونه از روش خوشه ایی چند مرحله ایی به صورت محله، خیابان، کوچه، پلاک و شخص است.

ابزار اندازه گیری متغیرهای این پژوهش پرسشنامه شخصیت آیزنگ بود که از روایی و پایایی لازم برخوردار است و به وسیله دکتر محمدنقی براهنی استاندارد شده است.

و از آزمون رضایت مندی زناشویی ENRICH هم استفاده به عمل رفته است ک این آزمون هم به صورت استاندارد شده است و هم از روایی و پایایی لازم برخوردار است که نمرات خام هر آزمودنی با استفاده از جدول فرم به نمرات استاندارد تبدیل گردید و این نمرات توسط مجذور خی (x2 ) مورد بررسی قرار گرفت. که نتایج به دست آمده در این پژوهش به این صورت بود که فرضیه های احتمالی در این تحقیق رد شده و فقط فرضیه شماره 2 (شخصیت برون گرای بی ثبات) تایید شد و در کل بین ویژگی های شخصیتی زنان و رضایتمندی زناشویی رابطه چندانی وجود ندارد و عوامل دیگری در این امر دخیل هستند.


مقدمه:

همه چیزهایی را که تاکنون به دست آورده اید تمام چیزهایی را که انتظار دارید در شغل خود به دست آورید خواه همسر یا والد خوبی باشید و حتی حالت سلامت عمومی شما میتواند تحت تأثیر شخصیت شما و شخصیت های افرادی که با آن ها تعامل دارید قرار بگیرید (شولتز، ترجمه سید محمدی 1379).

برای این که شخصیت راتعریف کنیم می توانیم به منبع آن نگاهی بینداریم. شخصیت از واژه persona «پرسونا» گرفته شده است که به نقابی اشاره دارد که هنرپیشه ها در نمایش به صورت خود می زدند. پی بردن به این که چگونه پرسونا به ظاهر بیرونی اشاره دارد یعنی چهره علنی که به اطرافیان نشان می دهیم آسان است. بنابراین بر اساس ریشه این کلمه ممکن است نتیجه بگیریم که شخصیت به ویژگی های بیرون و قابل مشاهده اشاره دارد. جنبه هایی که دیگران می تواند آن ها را ببینند، پس شخصیت ما در قالب تأثیری که به دیگران می گذاریم، یعنی آنچه به نظر می رسد که باشیم تعریف می کند. «شخصیت جنبه آشکار منش فرد به گونه ایی که بر دیگران اثر می گذارد است».

اما آیا هنگامی که واژه شخصیت را به کار می بریم، تمام منظورمان این است؟ آیا فقط در باره آنچه می توانیم ببینیم یا حالتی که دیگری به نظر ما می رسد حرف می زنیم؟ آیا شخصیت تنها به نقابی که بر چهره می زنیم و نقشی که بازی می کنیم اشاره دارد؟ مطمئناً وقتی از شخصیت حرف می زنیم منظورمان چیزی بیش از آن است. مقصود ما در نظر داشتن بسیاری از ویژگی های فرد است. کلیت یا مجموعه ای از ویژگی های مختلف که از ویژگی های جسمانی سطحی، فراتر می رود. این واژه تعداد زیادی از ویژگی های ذهنی اجتماعی و هیجانی را نیز در برمی گیرد. ویژگی هایی که ممکن است نتوانیم به طور مستقیم ببینیم که شخص امکان دارد آن ها را از ما مخفی نگه دارد یا ممکن است ما سعی کنیم آن ها را از دیگران مخفی کنیم. (شولتز، ترجمه سیدمحمدی، 1379).

در تعریف شخصیت باید چند نکته را در نظر گرفت. نخست هر شخص بیگانه و بی همتا ست زیرا هیچ دو فردی از نظر خلق، علایق، رفتار و دیگر ویژگی های شخصیتی کاملاً یکسان نیست. دوم اینکه افراد و موقعیت ها به شیوه های یکسان رفتار نمی کنند. رفتار شخص ممکن است از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت باشد. سوم، گرچه هر فرد یگانه و به همتاست و رفتارش در همه موقعیت ها کاملاً یکسان نیست امّا در رفتار آدمی وجه اشتراک قابل ملاحظه ایی وجود دارد. به عبارت دیگر هر چند در جزئیات رفتار آدمی تفاوت هایی دیده می شود امّا بیشتر مردم الگوهای رفتاری نسبتاً ثابت دارند. توصیف ویژگی های شخصیتی ممکن است به ما امکان دهد که افراد را به گونه ایی طبقه بندی کنیم که برخی از الگوهای مهم رفتاری آنان به دقت قابل توصیف باشد (پاشا شریفی، 1376).

اما یکی از طبقه بندی هایی که از ویژگی های شخصیت وجود دارد درون گرایی و برون گرایی بوده که توسط اکثر روانشناسان به گونه های مختلف بیان شده است. افرادی که در ویژگی های شخصیت برون گرایی طبقه بندی می شوند افرادی هستند اجتماعی که شرکت در مجالس را دوست دارند، این افراد دوستان زیادی دارند، آن ها نیاز به این دارند که با مردم صحبت کنند، مطالعه و خواندن را در تنهایی دوست ندارند، طالب هیجان اند، فرصت ها را مغتنم می شمارند لحظه ایی عمل می کنند و کلاً افرادی تکانشی هستند. بذله گویی را دوست دارند و به طور کلی تغییر را دوست دارند. سهل گیر، بی احتیاط و خوش بین هستند. این افراد ترجیح می دهند تحرک داشته باشند و کاری انجام دهند . تمایل به پرخاشگری در افراد برون گرا بیش تر است و به سرعت عصبانی می شوند معمولاً کنترلی بر روی احساسات خود ندارند و همشه افراد قابل اعتمادی نخواهند بود.

اما فرد درون گرا ساکت به نوعی کناره گیر ودرون گراست و به جای صحبت با مردم دوست دار کتاب است، به جز دوستان با دیگران کمتر می جوشد، تمایل به این دارد که از قبل نقشه داشته باشد، قبل از اقدام به آینده می اندیشد، به تکانشهای لحظه ایی اعتماد ندارد، از هیجان خوشش نمی آید ، مطالب زندگی روزمره را جدی می گیرد ، زندگی مرتب و منزه را دوست دارد، احساسات خود را شدیداً کنترل می کند، به ندرت به شیوه پرخاشگرانه رفتار می کند و به آسانی از کوره در نمی رود، قابل اعتماد و تا حدودی بدبین است و به معیارهای اخلاقی ارزش زیادی قائل می شود. (لارنس ای ، ترجمه پروین 1374).

البته هر کس در زندگی روزانه اش گاه برون گرا و گاه درون گراست، یعنی گاه متوجه محیط خارج و تحت تأثیر آن است و گاه در خود فرو می رود و پیرامون خود التفات ندارد. هر کس در عرض روز گاه برون گراست و گاه درون گراست. پاره ایی از اشخاص به یکی از این دو حالت خو گرفته و بیش تر اوقات خود را در آن حالت می گذرانند و این رو برون گرایی و درون گرایی صفت ممیزه آن ها می گردد و این صفت به شخصیت آن ها رنگ مخصوص می زند و در رفتارشان به صراحت انعکاس پیدا می کند. (سیاسی، 1371).


بیان مسئله:

رضایت زناشویی از عمده مسائل مطرح شده در روانشناسی خانواده است و عدم رضایت زناشویی یکی از نگرانی های عمده کسانی است که یا در پی درمان می آیند یا برای پایان دادن به ارتباط زناشویی خود اقدام می کنند. (بوت واد وواردرز، 1985 لاسول و لاسول، 1991).

معمولاً تحقیقات برای بررسی رضایت زناشویی در سنین مختلف کم می باشد و هنوز در این زمینه ابهاماتی وجود دارد، لذا تحقیق در این زمینه ضروری است.

هدف و پژوهش:

1-کشف و شناخت رابطه ویژگی های شخصیتی زنان و میزان رضایتمندی زناشویی آن ها.

2-پیش بینی رضایتمندی زناشویی از روی ویژگی های شخصیتی افراد.

اهمیت و ضرورت پژوهش:

چون ازدواج زناشویی و همین طور رضایت زناشویی بر بهداشت روانی و سلامت فردی زوجین بسیار تأثیر دارد و شناخت بیش تر در مورد این مسئله که که آیا ویژگی های شخصیتی زنان رابطه ایی با رضایت زناشویی دارد یا خیر می تواند بر این مهم بسیار کمک کند و ضرورت طرح این پژوهش را مطرح کند.

فرضیه پژوهشی:

- بین میزان برون گرای با ثبات و رضایتمندی زناشویی رابطه وجود دارد.

- بین میزان برون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.

- بین میزان درون گرای با ثبات و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.

- بین میزان درون گرای بی ثبات و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.

تعریف متغیرهای پژوهش:

شخصیت: الگوی منحصر به فرد و نسبتاً پایدار افکار، احساس ها و اعمال به عبارت دیگر شخصیت شما مشخص می کند که به عنوان یک فرد چگونه با سایر افراد تفاوت دارید واین که کدام الگوهای رفتاری معرف شما هستند. (هافمن، ترجمه دکتر نقشبندی، 1379).

ویژگی های شخصیت: اصطلاح ویژگی های شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق می شود.

رضایت زناشویی: رضایت زناشویی که به تبع درک صحیح زوجین از همدیگر و تفاهم موجود بین آن دو حاصل می شود عبارت است از خوشنودی نسبی یا کامل طرفین از طرز رفتار، عملکرد، نحوه برخورد با یکدیگر و مشارکت آن ها در تمامی امور مربوط به زندگی مشترک.

تعریف عملیاتی:

منظور از ویژگی های شخصیتی در این پژوهش نمره آزمودنی شخصیت آیزنک 57 سؤالی ایران است که شامل برون گرایی که با مقیاس E آزمون و ثبات هیجانی با مقیاس N نشان داده می شود در گروهی از خانم هایی که حداقل 5 سال از زندگی زناشویی آن ها گذشته است و منظور از رضایت زناشویی در این پژوهش نمره آزمودنی در آزمون زناشویی ENRICH با همان شرایط فوق است.

فصل دوم

تیپ شناسی شخصیت و نظریه صفات:

نظریه صفات از جمله نظریه هایی است که تأثیر بسیاری بر تحقیق و نظریه در شخصیت داشته است و فرض اصلی این دیدگاه این است که پاسخ های متفاوت انسان ها به موقعیت های خاص به دلیل آمادگی های شخصی است که در آن ها موجود است به این آمادگی ها صفات گفته می شود به عبارت دیگر افراد را می توان با توجه به این طرز و رفتار خاص آن ها شناسایی و توصیف کرد. مثلاً این احتمال است که انسان موجودی معاشرتی و صمیمی باشد و یا سلطه جو و با جرأت، افرادی که برای این طرز رفتار آمادگی بیش تری د ارند در این صفات زیاد درجه بندی می شوند. اگر چه این نظریه پردازان در تعیین صفاتی که شخصیت انسان را تشکیل می دهد از یکدیگر متفاوتند ولی همگی بر این باورند که این صفات پایه های اصلی شخصیت انسان را تشکیل می دهد. (لارنس ای، ترجمه پروین، 1374).

نظریه صفات- تیپ تحلیل عاملی هانس، جی آیزنک (1916):

در نظریه صفات شخصیت انسان ساختار طبیعی دارد و با تحلیل عاملی می توان آن ها را انمایان کرد. اگر متغیرها و پاسخ آزمون ها با یکدیگر همانند باشد، یعنی حضور و عدم حضور آن ها همراه باشد، می توان این طور نتیجه گرفت که بین این دو زمینه های مشترکی موجود است و آن ها به یک واحد کارکردی شخصیت متعلق اند. تحلیل عاملی فرض را بر این می گذارد که رفتارهای همانندی با یکدیگر مرطبتند و بنابراین پیوستگی ها یا عناصر طبیعی یک شخصیت را مشخص می کند. این فرآیند سپس بر عواملی منجر می شود که صفات نام دارد. این نامگذاری با توجه به ویژگی های مشترک پرسش ها یا رفتارهایی است که با یکدیگر مرتبط اند. آیزنک با استفاده از شیوه های آماری دیگر به ابعاد اصلی یا زمینه های این عوامل یا صفات نیز دست یافت به ابعاد اصلی تیپ گفته می شود.

بنابراین می توان برای مثال صفاتی چون اجتماعی بودن، تکانشی بودن، فعالیت، سرزندگی و تحرک پذیری در زیر عنوان مفهوم برون گرا در یک گروه جمع کرد. البته اگرچه در این جا از اصطلاح تیپ استفاده می شود باید توجه داشت که در واقع این اصطلاح دارای دو حد نهایی بالا و پایین است و افراد ممکن است در نقاطی بین این دو حد قرار گیرند.

به نظر آیزنک معمولاً فرد برون گرا فردی است، اجتماعی، علاقمند به میهمانی، دارای دوستان فراوان و طالب هیجان که بدون تفکر و اندیشه به صورت تکانشی عمل می کند. به نظر می رسد که دو جنبه از این صفت یعنی اجتماعی بودن و تکانشی بودن را می توان تا حد زیادی از یکدیگر جدا در نظر گرفت ولی درعین حال آنقدر با یکدیگر مرطبتند که هر دو را تحت عنوان برون گرا آورد. فرد درون گرا برخلاف خصوصیات بالا فردی است آرام ، درخود فرورفته، خوددار وتأملی که به احساسات اعتماد نمی کند و زندگی با نظم و قاعده را بر زندگی بر مبنای شانس و خطر ترجیح می دهد. آیا تفاوت های عمده و معنی دار دیگری در رفتار افراد وجود دارد که با نظرات درون گرایی و برون گرایی مرتبط باشد؟

مرور جدیدی که در این مورد شده است یافته های جانبی را در اختیار ما می گذارد. برای مثال درون گرایمان در مقایسه با برون گرایان به درد حساس و زود خسته می شوند. هیجان در عملکرد آن ها تأثیر می گذارد و سرانجام این که دقیق تر ولی کندتر عمل می کنند.سایر تفاوتهای مشاهده شده بین این دو گروه به شرح زیر است:

1) درون گرایان در مدرسه موفق تر عمل می کنند این موفقیت به خصوص در درسهای پیشرفته تر آشکار است. همین طور دانشجویانی که به دلیل درسی ترک تحصیل می کنند بیش تر برون گرا هستند ولی افرادی که به دلیل روانی از تحصیل باز می مانند درون گرا هستند.

2) برون گرایان ترجیح می دهند که تعطیلات را با دیگران بگذرانند در حالی که درون گرایان تعطیلات را به تنهایی به پایان می رسانند. برون گرایان به دنبال تغییر و تحول در شغل روزمره هستند در حالی که درون گرایان نیاز چندانی به تغییر احساس نمی کنند.

3) برون گرایان شوخی های تند و زننده را دوست دارند در حالی که درون گرایان شوخی های روشنفکرانه مانند استفاده از کلمات و لطیفه های ظریف را می پسندند.

4) برون گرایان در مقایسه با درون گرایان از لحاظ جنسی فعالترند.

5) برون گرایان تلقین پذیرتر از درون گرایان هستند. (لارنس ای، ترجمه پروین 1374)

ابعاد شخصیت از دید آیزنک:

آیزنک تیپ های شخصیتی را به دو صورت گروه های مستقل و مجزا از هم که بتوان مردم را بر اساس آن ها طبقه بندی کرد تفسیر نمی کند بلکه معتقد است که تیپ های شخصیتی به شکل ابعاد به هم پیوسته هستند که در راستای آن مردم با هم تفاوت دارند. همان طوری که یک صفت کم و بیش می تواند معرف خصوصیات یک فرد باشد همچنین می تواند به عنوان یک تیپ شخصیتی هم شود. درون گرایی و برون گرایی این امر بی شباهت به بعد میزان؟ که دو حد نهایی غول آسا و کوتوله وجود دارد اما تعداد بسیار کمی از مردم در هر یک از این دو انتخاب قرار می گیرند. (راس آلن، ترجمه جمالفر 1374)

تیپ های روان شناختی یونگ:

یونگ هشت تیپ روان شناختی را بر اساس تعامل دو نگرش و کارکرد معرفی کرد.

1) تیپ برون گرای متفکر: که به طور جدی منطقی، عینی، متعصب و طبق مقررات جامعه زندگی می کند.

2) تیپ برون گرای احساسی: به سرکوب شیوه تفکر و عاطفی بودن زیاد تمایل دارد این افراد عاطفی، حساس، معاشرتی، بیش تر خاص زنان است تا مردان.

3) تیپ برون گرای حسی: اجتماعی، لذت جو، انعطاف پذیر این افراد بر لذت و شادی و بر جستجوی تجربه های جدید تمرکز دارند.

4) تیپ برون گرای شهودی: موفقیت را در کسب و کار و سیاست می بینند. زیرا توانایی زیادی برای بهره برداری از فرصت ها دارد. خلاق، قادر به برانگیختن دیگران و غنیمت شمردن فرصت ها.

5) درون گرای متفکر: بیش تر به اندیشه ها علاقمند است تا مردم، با دیگران به خوبی کنار نمی آید و در انتقال افکار مشکل دارد.

6) تیپ درون گرای احساسی: تفکر عمیق را سرکوب می کند، تودار، خوددار با این حال قادر به داشتن عواطف عمیق.

7) تیپ درون گرای حسی: بی تفاوت، آرام و بریده از دنیای روزمره به نظر می آید در ظاهر بی اعتنا و خشک است و وجود خود را در فعالیت های هنر شناختی ابزار می کنند.

8) تیپ درون گرای شهودی: بیش تر در ارتباط با ناهشیار هستندتا واقعیت روزمره، چنان با دقت بر شهود تمرکز دارد که افراد این تیپ تماس کمی با واقعیت دارند. (شولتز، ترجمه سید مهدی 1379)

نوروفیزیولوژی برون گرایی و درون گرایی:

آیزنک یک فرضیه مسلم نوروفیزیولوژیکی مطرح می سازد که باید با انتقال تکانشهای عصبی انجام شود انتقال این تکانش ها از یک نورون به نورون دیگر را آیزنک برانگیختگی می نامد. بلوکه شدن چنین انتقال ها را آیزنک بازداری می نامد. پراکندگی اصطلاحی است که وی برای کاهش احتمالی اثر یک تکانش انتقال یافته از آن استفاده می کند. بر اساس نظریه آیزنک برون گراها افرادی هستند که در آن ها برانگیختگی به آرامی و به طور ضعیف صورت می گیرد در حالی که بازداری در آن ها به سرعت و به طور قوی اتفاق می افتد و اثر آن به آرامی پراکنده و از بین می رود. برعکس درو نگراها افرادی هستند که برانگیختگی در آن ها به سرعت و به طور قوی ایجاد می شود در حالی که بازداری به آرامی و به طور ضعیف ایجاد شده و اثر آن به سرعت پراکنده و از بین می رود.

فرضیه های مبتنی بر این صورت بندی بارها مورد تأیید قرار گرفته است به عنوان مثال برون گراها و درون گراها به طور متفاوت نسبت به داروهایی که بر عملکرد عوامل انتقال دهنده عصبی تأثیر می گذارد واکنش نشان می دهد. داروهای کند ساز موجب می شوند که درون گراها خیلی شبیه به برون گراها رفتار کنند در حالی که داروهای محرک باعث می شوند که برون گراها خیلی شبیه به درون گراها رفتار کنند. (راس آلن، ترجمه جمالفر 1374)


بررسی و شناخت عوامل مرتبط با خانه گریزی نوجوانان به منظور کاهش آسیب های اجتماعی مرتبط با آن

یاریگری و حمایتی قوی وجود دارد ، ولی در کشور ما دختری که از خانه فرار می کند از ترس دستگیری ، بازداشت ، زندان و یا حتی بازگرداندن به منزل از دست سیستم قضایی نیز فرار می کند و از تماس با موسسات اجتماعی خودداری می کند
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 149 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 142
بررسی و شناخت عوامل مرتبط با خانه گریزی نوجوانان به منظور کاهش آسیب های اجتماعی مرتبط با آن

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

یاریگری و حمایتی قوی وجود دارد ، ولی در کشور ما دختری که از خانه فرار می کند از ترس دستگیری ، بازداشت ، زندان و یا حتی بازگرداندن به منزل از دست سیستم قضایی نیز فرار می کند و از تماس با موسسات اجتماعی خودداری می کند.

پس بهتر است قبل از آنکه شاهد پیامدها و بحرانهای اجتماعی ، فرهنگی و روانی این مسئله باشیم و قبل از آنکه پیامدهای آن ، کیان روابط انسانی و خانوادگی و امنیت روانی و اخلاقی جامعه را به خطر اندازد ، متخصصان و برنامه ریزان طرحی نو در افکنند تا با این مسئله برخورد درست صورت گیرد.از طرفی دختران فراری واقعیت امروز جامعه ما هستند.به نظر می رسد که می توان با تقویت و گسترش نهادهای یادیگری و مدد کاری و.... از پیامدهای آن کاست.

بیان مسئله

دختران فراری عموماًً کسانی هستند که به دلایل گوناگونی مانند ، اعتقاد به اینکه در خانواده به آنان بی توجهی شده است ، یا تحت تاثیر ساز و کارهای روانی برای رسیدن به امنیت روانی و رهایی از سلطه ی والدین ، در پی یافتن قدرتی شایسته بر می آیند تا با تسلیم شدن و اطاعت از آنان ، نگرانی و اضطراب درونی خود را کاهش دهند.

شاید بتوان گفت : دختران فراری از گروه افرادی هستند که در خانه احساس امنیت نمی کنند و پنداشت صحیحی از اوضاع و احوال بیرون از خانه ندارند ، اینان زمانی به اشتباه خود پی می برند که در بیرون از خانه مورد سو استفاده قرار می گیرند و موقعیت برای بازگشت آنان مشکل تر می شود.

فرار از خانه تقریباً در همه کشورها صورت می گیرد و از آن به عنوان یک معضل خانوادگی- اجتماعی نام برده می شود.اما چیزی که شایان ذکر است این که فرار دختران بیش از پسران گزارش شده است.بدیهی است فرد فراری اگر دختر باشد احتمال بیشتری دارد که وضعی ناگوارتر از هر پسر فراری داشته باشد.از این رو به فرار دختران بیشتر تاکید می گردد.

در فرار دختران از خانه عوامل بسیار گوناگونی نقش دارد مانند : عوامل اقتصادی ، فرهنگی ، خانوادگی و... البته می توان گفت مشکلات رفتاری هم می تواند در روابط اعضای خانواده تاثیر بسزایی داشته باشد.با توجه به اینکه خانواده ها حقوق مساوی برای فرزندان دختر و پسر خود قائل نیستند.اما بطور معمول حمایت و مراقبت بیشتری درباره دختران معمول می دارند.بعضی از خانواده ها بدون آگاهی دادن به دختران و تبیین علت مراقبت والدین فقط به شدت نسبت به آنان سختگیری می کنند و آنها را مورد محدودیت های مختلف قرار می دهند و گاه کوچکترین رفتار آنان را مورد تنبیه قرار می دهند و در بسیاری از موارد حفظ و مراقبت از آنان را با خشونت در هم می آمیزند و تعصب والدین به منبعی برای ایجاد اختلاف با دخترانشان تبدیل می شود و هنگامی که دختران از وضعیت پیرامون خود مطلع می شوند و در زمانی که بیش از حد تحت فشار باشند می گریزند.

اما همانطور که عدم توجه به نیازهای عاطفی فرزندان می تواند عامل فرار از خانه باشد توجه بیش از حد والدین و در اختیار بودن امکانات رفاهی فرد و داشتن آزادی مطلق هم می تواند مسائلی را به بار آورد.

اشتغال والدین و عدم حضور آنها باعث می شود که کنترلی بر روی رفتار اعضای خانواده نداشته باشند و همین امر نیز باعث فرار می شود.به نظر بسیاری از صاحب نظران مهمترین علت عمده فرار از خانه عامل اقتصادی و یا همان (فقر) است.

مارکس معتقد است که جنایت ، فحشا ، فساد و فرار از خانه در درجه نخست ناشی از فقر است که زاییده سیستم سرمایه داری است.بدین سان که عده معدودی با در اختیار گرفتن وسایل تولید ، ثروت ها را بطور نامساوی قسمت می کنند و تناقضات را پدید می آورند و تحت تاثیر این عقاید امروزه بسیاری از پدیده های جامعه را به چگونگی وضع اقتصادی نسبت می دهند.

اما اجتماع را نیز نمی توان نادیده گرفت که بی شک یکی از عوامل لغزش جوانان است.

طبق نظریه ساترلند در مورد اجتماع ، انتقال فرهنگی عموماًً در فرد از طریق گروههایی نظیر دوستان یا خانواده آموخته می شود که می تواند زمینه ی انحرافات در فرد شکل گیرد.

اما اسگودنیز معتقد است ، هر چقدر میزان گذران جوان و فرد با گروههای همسن خود بیشتر باشد فرد همانند آنها می شود و برای کسب احترام در گروه به رفتارهای ضد اجتماعی تشویق می شوند و با عضویت در این گروهها ارزشهای نادرست از جمله برخورد با امر و نهی والدین و .... در آنها تقویت می شود.

اما کیدکران معتقد است که انزوا و فقدان نظارت و کنترل و کم ارزشی را به عنوان عامل اصلی فرار از خانه می داند و معتقد است والدینی که فرزندان آنها فرار می کنند حمایت کمتری از فرزندان خود به عمل می آورند.بی شک شهر نشینی افراد نیز به معضل فرار از خانه دامن زده است.به نظر می رسد بافت اجتماعی شهرهای بزرگ و پیچیدگی روز افزون زندگی شهری فرصت ارتکاب جرایم و رفتارهای ضد اجتماعی را فراهم می کند اما شاید این علت به تنهایی کافی نباشد.

تقلید هم می تواند به نوبه خود سهم به سزایی را در کنار دیگر عوامل فراهم سازد ، این تقلید می تواند به طرق مختلف صورت می گیرد.

این تقلید می تواند از رفتار مجرمانه والدین صورت گیرد ، اما به نظر می رسد وسایل ارتباط جمعی نیز بی تاثیر نباشد ، فیلم هایی که به خاطر دستیابی به آرزوها و برقراری روابط عاشقانه میان جوانان مشوق آنها می شود.وسایل ارتباطی که شاید نوجوانان و یا جوانانی که هنوز به استقلال کاملی نرسیده اند آنها را به فرار از خانه تشویق می کنند.

اما مهمترین عاملی که بیشترین تاثیر را دارد خانواده است.خانواده هایی که دختران را به اجبار وادار به ازدواج می کنند ، خانواده هایی که فرزندان بسیاری دارند و کمی درآمدشان علتی می شود تا نیازهای متعدد فرزندشان برآورده نشود ، کسانی که از حضور ناپدری و نا مادری در خانه رنج می برند.... می تواند به معضل فرار از خانه تبدیل شود.

بیکاری و یا اشتغال هم از دیگر عواملی است که بر روی فرار از خانه می تواند تاثیر داشته باشد.البته دورکیم هم عامل انحرافات و بزهکاری را فقر و بیکاری می داند و نیز تغییر ارزشها را به عنوان یک عامل تهدید آمیز برای جامعه بیان می کند.

معضل فرار از خانه در هر طبقه اجتماعی می تواند اتفاق بیافتد و همچنین می تواند اثراتی را بر روی جامعه و خانواده بگذارد.

البته مسئله خانه گریزی بنابر انگیزه افراد با هم متفاوت است.بعضی از افراد فرار می کنند تا به تمایلات و خواسته های خود برسند و بعضی دیگر به این علت که خود را از تمامی قید و بندهای زندگی رها کنند.

طلاق و اثراتی که بر روی خانواده و فرزندان می گذارد ، کشمکش ها و جدال هم از دیگر علت های خانوادگی است که می تواند به عاملی برای فرار از خانه تبدیل شود.

اما واقعاً چگونه می توان این معضل اجتماعی را حل نمود؟

بنابر نظر دورکیم ، کاری را به خاطر جرم بودن محکوم نکنیم بلکه از آن جهت که آن را محکوم می کنیم جرم تلقی می شود.

اهداف پژوهش :

اهداف کلی :

بررسی و شناخت عوامل مرتبط با خانه گریزی نوجوانان به منظور کاهش آسیب های اجتماعی مرتبط با آن

اهداف جزیی :

الف) بررسی و شناخت عوامل اقتصادی مرتبط با خانه گریزی نوجوانان.مانند : فقر ، افزایش بیکاری در جامعه پایین بودن سطح درآمد و....

ب) بررسی و شناخت عوامل اجتماعی مرتبط با خانه گریزی نوجوانان.مانند : رشد سریع شهر نشینی ، وجود دوستان ناباب ، رشد سریع جمعیت و...

ج) بررسی و شناخت عوامل فرهنگی مرتبط با خانه گریزی نوجوانان.مانند الگو برداری از برنامه های رسانه ی تصویری مانند ماهواره ، سست شدن بنیان های اساسی خانواده ، ناهماهنگی میان ارزش های فرهنگی و...

د) بررسی و شناخت عوامل خانوادگی مرتبط با خانه گریزی نوجوانان.مانند : طلاق والدین ، بزهکار بودن والدین ، محدودیت های شدید خانواده و....

اهمیت موضوع پژوهش

نظری :

با توجه به ضعف مطالعات در این زمینه و از آنجایی که تحقیقاتی جامع در مورد فرار از خانه صورت نگرفته است پس ما باید نسبت به معضل فرار از خانه آگاه شویم و پیامدهای ناشی از این اقدام را بشناسیم.

با توجه به اینکه هر روز تعداد دخترانی که از خانه می گریزند افزایش می یابند پس ما باید نسبت به این معضل دید وسیعی را به کار گیریم تا بتوانیم تا حدودی این مسئله را کاهش دهیم.

کاربردی :

بررسی معضل فرار از خانه باعث می شود عوامل موثری که بر روی آن تاثیر می گذارد را بشناسیم تا بتوانیم با این معضل اجتماعی مقابله کنیم.اما نه تنها باید خانواده و فرد را از این معضل آگاه کنیم بلکه باید جامعه را به حدی برسانیم تا مسئله خانه گریزی را به میزان قابل توجهی کاهش دهد و تمام توان خود را در این راه بر این مسئله معطوف کند.

بی شک خانواده مطمئن ترین کانون زندگی برای تمامی افراد است و همچنین تعامل با والدین شیرین ترین تعاملات برای افراد است.

پس تردیدی نیست که آسیب دیدگان امروز ، آسیب دیدگان فردا خواهند بود و وقتی جامعه ی امروز نوجوانان خود را دچار آسیب می کند پیش بینی می شود که همین جامعه فردا در معرض آسیب آنان خواهد بود.پس باید به معضل فرار از خانه بیشتر توجه نمود و آگاهی جوانان و خانواده را افزایش داد و باید طوری به این مسئله بنگریم که گویی کاهش دادن این معضل راهی را برای رشد و آگاهی فراهم کند.

در واقع حل معضل فرار از خانه می تواند مشکلات بسیاری را چه در جامعه و چه در خانواده برطرف نماید که جامعه را به سمت تعالی سوق دهد.

می توان از سخت گیری والدین کاست ، می توان اجتماع را برای افراد طوری مهیا نمود که افراد در آن احساس امنیت و آرامش کنند و...

پس باید سعی کرد تا مسئله خانه گریزی کاهش یابد و کمک نمود تا عوامل موثر بر خانه گریزی را بشناسیم تا بتوانیم با آن مقابله کنیم.


فرضیات پژوهش

1) به نظر می رسد بین خشونت خانگی نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

2) به نظر می رسد بین آزادی مطلق نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

3) به نظر می رسد بین فقر نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

4) به نظر می رسد بین طلاق والدین نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

5) به نظر می رسد بین اشتغال والدین نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

6) به نظر می رسد بین بیکاری نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

7) به نظر می رسد بین شهرنشینی نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

8) به نظر می رسد بین علت های خانوادگی نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

9) به نظر می رسد بین محدودیت های مختلف نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

10) به نظر می رسد بین اجتماع نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

11) به نظر می رسد بین تقلید و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

12) به نظر می رسد بین انگیزه نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

13) به نظر می رسد بین ازدواج اجباری نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

14) به نظر می رسد بین تبعیض خانوادگی نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

15) به نظر می رسد بین ارتباط جمعی نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

16) به نظر می رسد بین اشتغال نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

17) به نظر می رسد بین مجرم بودن والدین نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

18) به نظر می رسد بین رشد ناقص استقلال نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

19) به نظر می رسد بین ضعف نظارتهای اجتماعی و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

20) به نظر می رسد بین تغییر ارزشها و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

21) به نظر می رسد بین روابط عاشقانه نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

22) به نظر می رسد بین تعصب والدین نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

23) به نظر می رسد بین همسالان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

24) به نظر می رسد بین حضور ناپدری و نامادری در خانواده نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

25) به نظر می رسد تعدد فرزند و کمی در آمد خانواده های نوجوانان و خانه گریزی نوجوانان رابطه وجود داشته باشد.

تعریف عملیاتی :

1) خشونت خانگی :

رفتاری است که با صفاتی نظیر نوع خشونت ، شدت خشونت ، مدت زمان خشونت قابل بررسی است که منظور من در این تحقیق نوع خشونت می باشد که از سه طبقه زیر خارج نیست.

خشونت با برخورد فیزیکی

خشونت با فحاشی

سایر خشونت

2) طلاق والدین

عملی است که با صفاتی نظیر جدا شدن ، مدت زمان جدا شدن ، نوع جدا شدن قابل بررسی است که منظور من در این تحقیق مدت زمان جدا شدن است که از سه طبقه زیر خارج نیست.

کمتر از 1 سال

از 1 تا 2 سال

از 2 سال و بیشتر


میزان تاثیر شبکه های فارسی زبان ماهواره بر جوانان

امروزه ماهواره وسیله ایست که کم کم جای خود را در اکثر خانواده ها پیدا کرده و در بسیاری از خانواده ها از این وسیله استفاده می شود از جمله فعالترین و پربیننده ترین بخشهای ماهواره را میتوان شبکه های فارسی زبان ماهواره دانست که اغلب در خانواده های ایرانی جایگاه خود را پیدا کردهوجود اختلاف نظر بین فرزندان و پدر مادر در دیدن و استفاده از انان در بین خان
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 89 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 117
میزان تاثیر شبکه های فارسی زبان ماهواره بر جوانان

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فصل اول

1-1)بیان مسئله

1-2)اهمیت موضوع

1-3) اهداف تحقیق

1-4) فرضیات تحقیق

1 – 1) بیان مسئله

امروزه ماهواره وسیله ایست که کم کم جای خود را در اکثر خانواده ها پیدا کرده و در بسیاری از خانواده ها از این وسیله استفاده می شود از جمله فعالترین و پربیننده ترین بخشهای ماهواره را میتوان شبکه های فارسی زبان ماهواره دانست که اغلب در خانواده های ایرانی جایگاه خود را پیدا کرده.وجود اختلاف نظر بین فرزندان و پدر مادر در دیدن و استفاده از انان در بین خانواده ها گاهی اوقات موجب تنش و تضاد می گردد

در این پزوهش سعی کردیم که نکات منفی و مثبت این شبکه ها را مورد بررسی قرار دهیم و با بررسی اجمالی فعالیتهای این نوع شبکه ها به برخی نکات مهم و اساسی در رابطه با فعالیتهای این شبکه هاو برخی از عوامل و عناصر گرایش به آنان به تحقبق بپردازیم.

1 – 2)اهمیت موضوع

امروزه وجود ماهواره اندک اندک به یک مساله حاد اجتماعی تبدیل شده است به این خاطر که عد م وجودفرهنگ مناسب در استفاده از آن باعث ایجاده تضاد ودوگانگی در خانواده ها شده است با توجه به اینکه این شبکه ها در جایگاه اطلاع رسانی و تهیه وتنظیم اخبار و اطلاعات قرار دارند و دامنه نفوذ آنان بسیار زیاد شده است به سادگی نمیتوان از کنارآنان گذشت و شایسته است که با اطلاع کافی از اهداف و انگیزه آنان به دبدن این شبکه ها مشغول بود.

1 – 3) تحقیق اهداف

هدف از این تحقیق بدست آوردن یک زمینه روشن فکری در برخورد با این نوع شبکه ها واینکه آیا کسانی که از این شبکه استفاده می کنند از آنها راضی هستند ویااین شبکه در بالا بردن سطح اطلاعات آنان کمک کرده یا اینکه به عنوان یک منبع خبری سالم به آن اعتماد دارند. همچنین ار جمله دیگر اهدهف این تحقیق بررسی علل وگرایش به شبکه ها و میزان تاثیرآنها بر مردم می باشد

1-4)فرضیات تحقیق

1- به نظر میرسد سطح تحصیلات افراد در گرایش آنان به ماهواره نقش دارد .

2- به نظر میرسد فارسی زبان بودن این شبکه ها در میزان گرایش افراد به آنها تاثیر دارد

3-به نظر میرسدعقاید مذهبی در میزان گرایش به این شبکه ها تاثیر دارد

4-به نظر میرسد این شبکه ها با وجود مخاطب زیاد تاثیر زیادی در بین مردم ندارند

فصل دوم

2 – 1) مقدمه

2 – 2)تاریخچه

2 – 3)ماهواره یا بشقاب های خانگی

2 – 4)فهرست منابع

2 – 1)مقدمه

و خداوند انسان را آفرید و از روح خود در کالبد او دمید و در تمام اعصار و قرون او را راهنمایی کرد و از دانائیهای خود او را بهره مند ساخت . به او اختراع و اکتشاف را اآموخت تا هماره راهگشای او در فراز و نشیب زندگی اش باشد و بدینگونه انسان پویا برای تکامل هر چه بیشتر خود از عصر حجر تا امروز، روز بروز پلکان ترقی را پیمود و اعصار تاریخ را به نام فتح و راه گشایی های خود نام گذاری کرد. از عصر حجر شروع نمود. سنگ و چوب و طبیعت و حیوانات و سپس آتش را مسخر خویش نمود .زندگی را هر روز با دانایی های خود راحت و راحتتر کرد و تا بدانجا رسید که عصر اتم و عصر فضا را در نوردید و پارا فراتر نهاده عصر کامپیوتر را بنا نهاد . رویاهای دیرین خود را تکامل بخشید و با گامی بلند و فکری برتر از همیشه قدم به عصر ارتباطات نهاد.

و اینک عصر ارتباطات .... تاریخ این روز را به خواب هم ندیده بود. تکنولوژی چون رودخانه ای سهمگین ، تند و پرخروش به پیش می رود. گاهی در مسیری آرام می افتد و گاهی با شدت و خروش هر چه تمامتر سنگهای بزرگ را خرد می کند و برای خود راهی می یابد. در اوج زیبائی و شکوه و روح نوازی ، سهمگین و نابودگر است . زندگی ها را خود دارد. مایه حیات است وآسودگی و در عین حال نابودگر و ویران کننده . انسان در تمام طول تاریخ با اختراعات و اکتشافات خود ، راه را به سوی زیباتر کردن زندگی پیموده است و اینک در عصر ارتباطات ، در اوج قله ی بلند فناوری و دانش ، حیران مانده است که این راه پیموده به کجا می انجامد و چه سرنوشتی در انتظار نسل بشر است .

2 – 2) تاریخچه

حیات اجتماع به انتقال و ارتباط بستگی دارد، بلکه منصفانه است بگوییم اجتماع با انتقال و ارتباط زنده است. " جان دیویی"در حقیقت ، کار با پرتاب اولین ( اسپیوتنیک ) شوروی سابق در اکتبر 1957 شروع شد و به دنبال آن ، فرستادن اولین کپسول حامل انسان به مدار زمین در آوریل 1961 ، و اولین راهپیمایی انسان بر سطح کره ماه در ژوئیه 1969 . در تحقیقات و تجربیات وسیعی که در بیست سال اخیر در زمینه ایجاد شبکه های ارتباطی بین قاره ای به عمل آمده است ، راه را جهت استفاده بیشتر از فضا برای انسان فراهم آورد. (تلویزیون – ماهواره : مجموعه مقالات درباره تکنولوژی آموزشی)

برای اولین بار در سال1960 میلادی بود که ( گاستون برژه ) محقق فرانسوی ، در کنفرانس عمومی یونسکو پیشنهاد کرد ، برای پخش برنامه های آموزشی در مناطق گسترده از امکانات ماهواره های فضایی استفاده شود . از آن زمان ، متخصصان تعلیم و تربیت ، برنامه ریزان ، اقتصاد دانان و مهندسان علوم ارتباطی ، برای طرح برنامه های نوینی که بتواند از ماهواره ها استفاده نماید ، به فعالیت پرداخته اند.

اروپائیان خود ، علیرغم دانش پیشرفته و دسترسی به ابزار جدید تکنولوژیکی، از ماهواره ها درزمینه های مختلف اطلاعاتی و آموزشی استفاده های فراوان برده اند . از جمله این برنامه ها ، تهیه و تنظیم برنامه ماهواره ای جدید "بهنتم" ( دلتا) است که بر اساس تکنولوژی روز به تعلیم و تربیت و اطلاع رسانی استوار است و از حروف اول کلمات انگلیسی برنامه اروپایی آموزش از طریق پیشرفت تکنولوژیکی تشکیل شده است و هدف آن تحقیق و توسعه و بهره برداری از آخرین پدیده های علمی به منظور آموزش و اطلاع رسانی است . غیر از برنامه دلتا ، اروپاییان در ژوئیه سال 1989 میلادی ماهواره( اولمپوس) را که نخستین ماهواره تجربی – آموزشی اروپایی به شمار می رود ، به فضا پرتاب کرده اند . هفت کشور اروپایی در تنظیم و تهیه برنامه های علمی و آموزشی این ماهواره ، همکاری مستمر داشته اند و در فضای اروپا که تکنولوژی ماهواره، اساسا در خدمت تفریح و پرکردن اوقات فراغت به کار گرفته میشود. (اولمپوس) در واقع اولین ماهواره ای است که به بخش برنامه های سطح بالای آموزشی و علمی می پردازد.

در شانزدهمین کنفرانس جهانی آموزش از راه دور نیز که با شرکت چهارصد تن از محققان و استادان دانشگاههای سراسر جهان در آبان ماه 1371 در بانکوک تشکیل شد ، بسیاری از ماهواره ها برای کار آموزی و اطلاع رسانی اختصاص داده بودند .

ماهواره ها یک ابزار تکنولوژیکی – اطلاعاتی مناسب ، برای گسترش تعلیم و تربیت و آموزش از راه دور و انتقال علم و دانش از آسمان به زمین به شمار می روند.

هم اکنون متجاوز از هفت هزار ماهواره، در فضای اطراف زمین در گردش اند. البته تعداد کثیری نیز ، هنوز در تمام ساعات شبانه روز سرویسهای مخابراتی و تلویزیونی بین قاره ای را تامین می کنند. همزمان با این عملیات فضایی ، در سطح کره زمین نیز روز به روز ، بر تعداد آزمایشگاهها و تاسیسات مخابراتی وسیع و مجهز به ماهواره های ثابت ، افزوده می شود. توانایی حاصل از این پیشرفتها ، ظرفیت کاری تجهیزات مخابراتی و ارتباطی را بالا برده و کارآیی شبکه های تلویزیونی و مدارهای تلفنی را افزایش داده است . به طوری که با اطمینان می توان ، قرن آینده را ، «قرن ماهواره ها» نام گذاشت. (تلویزیون – ماهواره: مجموعه مقالات درباره تکنولوژی آموزشی)امروزه در آغاز ورود به هزارة سوم میلادی و همزمان با عصر ارتباطات و اطلاعات ، نیاز بشر به دست یابی به اطلاعات و تکنولوژی های پیشرفتة اطلاع رسانی چندین برابر شده و در این میان نقش وسایل ارتباط جمعی اشکال و جنبه های مختلفی به خود گرفته . ازآنجا که نیازهای بشر گوناگون است و پیچیدگی های جوامع انسانی روزافزون میباشد، وسایل ارتباط جمعی با پیشرفت دانش و تکنولوژی گام های بلندی در جهت برآورده ساختن این نیازها برمی دارند . و در این میان قمرهای مصنوعی ساخت بشر کمک های فراوانی به او در جهت فراهم آوردن این اطلاعات می نمایند.

به هر حال ، امروزه در این حقیقت جای هیچگونه تردیدی نیست که کشورهای جهان سوم ، برای حمایت از فعالیتهای فنی و علمی و بومی خود ، به تکنولوژی اطلاعاتی مناسب نیازمندند . این کشورها ، در حالی که حدود 75% جمعیت جهان را در خود جای داده اند ، فقط 20% در آمد جهانی را فراهم می آورند و از نظر پتانسیل عملی و تکنولوژیک ، سهم آنان حتی به 5% از سهم کل جهان نمی رسد.

مشکلی که در این بین وجوددارد، موضوع تاثیر تکنولوژی جدید ، بخصوص ماهواره ها ، در زمینه های سنتی ، اجتماعی و فرهنگی یک کشور است و شاید اشتباه بیشتر ساکنان کشورهای جهان سوم ، در این باشد که تصور میکنند ، ماهواره ها تنها ، نقش نقل و انتقال دهنده برنامه های تلویزیونی – آن هم از نوع سرگرم کننده و تبلیغاتی آن – را برعهده دارند و با این پندار ، به این پدیده تازه علمی گاه با شک و تردید و گاه با تردید و وحشت، و زمانی با خشم و نفرت می نگرند. در حالیکه ، امروزه ماهواره ها در زیر بنای ساختار ارتباطات و اطلاعات به یک بخش مهم و عمده تبدیل شده اند و هیچ کشور را نمی توان از چنین پدیده هایی بی نیاز دانست.. (تلویزیون – ماهواره: مجموعه مقالات درباره تکنولوژی آموزشی)

2 – 2 – 1)تاریخچه پیدایش ماهواره در جهان

پیشرفت تکنولوژی های جدید ارتباطات دور و محصوصا ماهواره های ارتباطی و کابل های فیبر نوری در طور دو دهه اخیر برای توسعه فعالیت های ارتباطی جهانی امکانات گسترده ای فراهم ساخت. به طور کلی در سه زمینه کنونی امکانات ارتباطی (ارتباطات کامپیوتری، ارتباطات دور و وسایل ارتباط جمعی) که نوعی «مثلث ارتباطات» را به وجود آورده اند دگرگونی های تکنولوژیکی در دو دهه اخیر بسیار پر اهمیت بوده اند. نکته قابل توجه این است که در بسیاری از موارد تاریخ تحقیق در ارتباطات در واقع تاریخ در تأثیرات است که خود نشان دهنده اهمیت تأثیرات در مطالعه ارتباطات است. در طول سال ها مفهوم سازی تأثیرات تا حد زیادی تغییر کرده است. در این تحول سه مرحله کم و بیش مجزا شناسایی شده است: در مرحله آغازی تصور می شود ارتباطات جمعی دارای تأثیرات بسیار نیرومند است که این نظر در سال های میانه دو جنگ جهانی برتری است. اصطلاحاتی نظیر گلوله جادویی با نظریه سوزن تزریق برای توصیف این مرحله آغازین مفهوم سازی از تأثیرات ارتباط جمعی به کار می رود.

مرحله دوم زمانی پدیدار می شود که محققان در باب این تأثیرات به تردید افتادند و شواهدی برای تأیید آنها پیدا نکردند. بسیاری از عبارت هایی مانند نظریه تأثیرات محدود را ذبه کارگرفته اند تا جریان عمده این مرحله را که از پایان جنگ جهانی دوم طول کشید نامگذاری کنند. از آن زمان تاکنون محققان بسیاری از بازگشت به مفهوم رسانه های جمعی نیرومند امروز محققان ارتباطی این دوره از تحقیق را دوره خام دستی و ساده اندیشی به شمار می آورند. (علی دهقان؛ 1376: 126 – 127 )

امروزه بررسی ها و پژوهش ها تحت تأثیر پیشرفت های بیشتر تکنولوژی های ارتباطات و نقش روزافزون آنها در اقتصاد و سیاست و فرهنگ جوامعه ملی و مناسبات جهانی جامعه بین المللی، بسیار پردامنه تر شده اند.

به گونه ای که همراه با افزایش شاخه های تخصصی علوم ارتباطی و از آن جمله ارتباطات سیاسی، ارتباطات سازمانی و ارتباطات توسعه، مطالعات میان رشته ای هم در این باره، گسترش پیدا کرده اند. توجه بیشتر به زمینه هایی چون اقتصاد ارتباطات، مدیریت ارتباطات، برنامه ریزی و سیاست گذاری ارتباطات، حقوق ملی و بین المللی ارتباطات، جامعه شناسی و روانشناسی ارتباطات، تاریخ ارتباطات، جغرافیای ارتباطات و امثال آنها در رشته های مختلف دانشگاهی، نشانه پر اهمیت شدن این نوع مطالعات در جهان کنونی است. بر اثر عمیق تر شدن اندیشه های انتقادی علیه نظام حاکم سرمایه داری جهانی، در داخل کشورهای غربی و همچنین در سرتاسر دنیا، به ویژه جهان سوم، دیدگاه های معمولی قبلی در مورد بررسی ها و پژوهش های ارتباطی، نیز دگرگون شده اند. شیوه های مطالعات و تحقیقات علوم ارتباطات، که در دوره پس از جنگ جهانی دوم، زیر نفوذ شدید برداشت های خوش بینانه محققان و متخصصان امریکایی درباره کاربردها و اثرگذاری های مثبت وسایل ارتباط جمعی در جوامع معاصر قرار گرفته بودند و بیشتر بر روش های تجربی در زمینه تجربی و تحلیل محتوای پیام های ارتباطی، شناخت کمی و کیفی مخاطبان و آثار اجتماعی ارتباطات، استوار شده بودند، از اوایل دهه 1970 بیش از پیش، جنبه انتقادنگری پیدا کرده اند.

به طور کلی درباره تاریحچه ماهواره می توان گفت که نخستین قمر مصنوعی شوروی موسوم به اسپوتنیک که در چهارم اکتبر 1957 میلادی توسط روسیه به مدار زمین فرستاده شد، عصر جدیدی در تکنیک های ارتباطی گشوده و برخی از اولین اقمار مصنوعی ارتباطی که پس از آن به فضا پرتاب گردیدند جنبه آزمایشی داشتند و فقط امواجی را که به سوی آنها فرستاده می شدند، به زمین باز می گرداندند. اینگونه ماهواره ها به ماهواره های منفی معروف شده اند و بهترین نمونه آن ماهواره های بازتاب امریکائی بودند. مدتی بعد ماهواره های ارتباطی واقعی که به منظور تقویت امواج رادیوئی و تلویزیونی ساخته شده بوند و ماهواره مثبت نامیده می شوند، به مدار زمین پرتاب گردیدند. ماهواره های ارتباطی «تله استار» که نخستین آزمایش های آنها در سال 1962 به وسیله دانشمندان امریکایی صورت گرفت، از این قبیل می باشند.

به طور کلی می توان گفت که ماهواره های ارتباطی از لحاظ کاربردهای آن به سه نوع طبقه بندی می شوند:

الف – ماهواره های ارتباطی نقطه به نقطه: زیرا آنها فقط می توانند پیام ها را از یک فرستنده نیرومند به یک ایستگاه گیرنده نیرومند برسانند تا از آن جا برای استفاده عمومی پخش گردند و مهمترین موارد استفاده این قبیل ماهواره بدین قرارند: 1. توسعه ارتباطاتتلفین و تلگرافی 2. انتقال صفحات روزنامه ها 3. تقویت فرستنده های رادیوئی.

ب – ماهواره توزیع کننده: ماهواره های ارتباطی نقطه به نقطه، به سبب ضعف دستگاه های نقویت کننده خود فقط تکرار کننده برنامه های تلویزیونی بین ایستگاه های زمینی بسیار مجهز می باشند و این ایستاگه های برنامه های تکرار شده را از طریق سیم ها با امواج به فرستنده های محلی منتقل می نمایند.

ج – ماهواره ها پخش مستقیم: این نوع ماهواره ها از ماهواره های قبلی بسیار نیرومندتر می باشند و به همین جهت می توانند برنامه های تلویزیونی را در سراسر جهان مستقیما از فرستنده ها به دستگاه های گیرنده شخصی برسانند.

در کل گسترش ارتباطات دو دهه اخیر، گذشته و پشم انداز پیشرفت بیشتر آنها در سال های آینده مسائل گوناگونی پدید آورده اند و نیز تأثیرات قابل توجه می باشد و نیز دولت ها باید در تلاش برای جلوگیری از نفوذ تبلیغاتی دولت های رقیب و همچنین برنامه های خلاف منافی نیز باشند تا به هجوم خاموش این نوع برنامه ها در داخل کشور و مردم دچار دردسر و گرفتاری نکردند. ( علی دهقان؛ 1376: 126 – 127)

2 – 2 – 2)تاریخچه پیدایش ماهواره در ایران

کشور ما ایران که یکی از کشورها وسیع دنیا به شمار می رود (مقام 16 در دنیا) برای تأمین پوشش تلویزیونی و تلفنی دو افتاده و محروم کشور و همچنین توسعه امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کشاورزی چاره ای جز بهره گیری از امکانات ماهواره ای ندارد. زیرا ارتباط تلفنی و رساندن برنامه های تلویزیونی به روستاهای دور افتاده و جزایر پراکنده و نقاط کوهستانی صعب العبور از طریق نصب دکل یا کابل کشی زمینی در موارد بسیار پرهزینه و در نقای به طور کلی غیرممکن است.

درحال حاضر علاوه بر تأمین نیازهای داخلی برا ی ارتباط با جهان خارج نیز راهی غیر از استفاده از تکنولوژی ماهواره ای وجود ندارد. بر پایه چنین واقعیت هایی است که ایران در آبان ماه سال 1368 (نوامبر 1969 م) به عضویت شبکه بین المللی ماهواره ای «اینتل سنت» درآمده و با تأسیس ایستگاه زمینی قندی (اسدآباد) توانست با اروپا و غرب کرده زمین ارتباط مخابراتی ماهواره ای برقرار کند. (محمد رضا ایوبی؛ 1374)

یک دهه پیش از این آنتن ها و دستگاه های دریافت برنامه های ماهواره ای به کشور ما هم وارد شده اما با گذشت زمانی کوتاه، اکثریت نمایندگان مجلس چهارم با تصویب قانونی استفاده از تجهیزات دریافت برنامه های ماهواره ای را ممنوع اعلام کردند. از آن زمان تا کنون شمار استفاده کنندگان از برنامه های ماهواره افزایش یافته و پیشرفت دانش در زمینه دستگاه های دریافت برنامه های ماهواره ای موجب تسهیل دسترسی به این تجهیزات شده است.

آقای »جان کوکسون« کارشناس سیاسی شبکه خودی »اسکای« تلویزیون انگلیس درباره ماهواره و تکلیف کشوری نظیر ایران اظهار داشته است:

«همچنان که هند سعی کرد با توجه به فرهنگ غنی خود، هجوم امواج را آگاهانهدر خود هضم و بخش های مفید را جذب و غیر مفید را دفع کند و به عبارتی دست به مقابله مثبت با امواج زده است، ایران نیز می تواند چنین هدفی را در پیش گیرد. ایران باید به ابزار روز پیام زبانی از جمله ماهواره مجهز باشید و برای مقابله با این روند، شبکه ماهواره ای اسلامی مربوط به خودش را تهیه کند . مردم کشروهای مسلمان را تغذیه کند. »(همشهری؛ 1373: ص21).

آنتن های ماهواره ای که در ابتدا ایرانیان به کار می گرفتند قارد به دریافت امواج چند شبکه ماهواره ای بیشتر نبود در همان زمان طرح ممنوع بودن به کارگیری آنتن های ماهواره ای در مجلس شورای اسلامی تصیب و قرار شد درآمد حاصل از جریمه متخلفان و تجهیازت کشف شده در اختیار سازمان صدا و سیمای ایران قرار گیرد تا ضمن کامل بودن پوشش شبکه رادیو و تلویزیون خود به تولید آثار جذاب ایرانی و مقابله با پیامدهای بیگانگان بپردازند. این اقدام از همان ابتدار در سطوح مختلفی با مخالفت روبرو شد. نگرش غالب مخالفان آزادی ماهواره در ایران نامناسب بودن برنامه شبکه های ماهواره ای و هدفدار بودن رسانه های کشورها غربی برای تضعیف فرهنگ و هویت دینی جوانان ایران است. اما این نگهابانی ها هشدار ها و ممنوعیت های قانونی نتوانسته است مانع از گسترش بهره بردای از تجهیزات ماهواره ای شود.

ورود تکنولوژی های جدید و کوچک شدن آنتن ها و افزایش شبکه های قابل دریافت نیز بر این شکل دامن می زند. نگرانی مسئولان یارانی هنگامی افزایش یافت که ایرانیان مقیم خارج کشور به عنوان اپوزسیون توانستند با بهره گیری از این امکانات چندین شبکه ماهواره فارسی زبان را راه اندازی کنند و به صورتی مستقیم و قابل دسترس با داخل کشور ارتباط برقرار کنند. دلیل این نگرانی آن است که پیشتر بسیاری از مسئولان امید داشتند به دلیل تنوع زبانی و عدم درک مفاهیم پیام های اراده دشه از سوی شبکه های خارجی این برنامه ها جذابیت چندانی در بین عمومی مردم ایران نداشته باشد. (ایران؛1381: ص 11).

اخیرا کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی ضوابط استفاده اشخاص حقیقی از تصاویر تلویزیون ماهواره ای غیر از شبکه های مصوب را تعیین کرد. به موجب مصوب این کمیسیون قرار است یک کمیته کار تعیین شبکه های منطبق با ضوابط معیارهای کشور را انجام دهد. این کمیته موظف است معیارهای ضوابط پخش در حوزه های امنیتی، سیاسی و فرهنگی را ظرف مدت سه ماه از تصویب این قانون تهیه و پس از تصویب های دولت برای اجرا، ابلاغ کند.

براساس ماده یک از این طرح که به تصویب کمیسیون فرهنگی رسید، وزارت پست و تلگراف و تلفن نیز موظف است ظرف مدت 6 ماه با استفاده از فن آوری های جدید نسبت به تدوین مشخصات و ضوابط فنی تجهیزات دریافت از ماهواره متناسب با نیاز کشور اقدام کند (اطلاعات؛ 1381: ص 3).

2 – 3)ماهواره یا بشقاب های خانگی

ماهواره اولین بار در چهارم اکتبر 1957میلادی توسط روسیه به فضا پرتاب شد. استفاده متنوع و مقرون به صرفه بودن این تکنولوژی سبب گردیده است در حال حاضر ماهواره ها مأموریت های متنوعی داشته باشند. بیشترین کاربرد آنها در عرصه هواشناسی مخابراتی، پخش برنامه های تلویزیونی ماهواره ای بیشتر مورد توجه شناخت مردم ما است. شاید به همین دلیل است که مخالفان نظام جمهوری اسلامی عمده ترین تلاش خود را به این بخش معطوف کرده اند. در این میان سؤال های زیادی به ذهن می رسد. بعضی با خوشبینی خطری را احساس نمی کنند و فعالیت این شبکه ها را جدی نمی گیرند و گروهی با تحلیل روند برنامه سازی و پخش آن نسبت به حرکت های این شبکه هاست. لازم است تماشاگر شبکه های ماهواره از خود بپرسد، رویکرد سیاسی این تلویزیون مؤید چیست؟ پر واضح است که گروه های سلطنت طلب که بیشترین شبکه ها را در اختیار دارد، هدفی جز براندازی نظام ندارند. چنانچه در بیشتر برنامه ها مشاهده می شود، مانند دعوت به شورش و تظاهرات علیه نظام، تحریک مردم به جنگ مسلحانه، تحریک کارگران به تحصن، تشویق به تخریب اموال دولتی، تشویق به حمله به مراکز مهم چون صدا و سیما، مجلس، وزارت خانه، ایجاد جو کاذب یا شایع سازی و دروغ پراکنی و بدبینی بزرگ نمایی مشکلات مردم، غلو در پخش اخبار، برجسته سازی ناهنجاری ها و ده ها هدف خرد دیگر که نهایتا ایجاد روحیه یأس و ناامیدی از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را به دنبال دارد.

سؤال بعدی این است که اهداف و استراتژی انها برای ایجاد تغییر در نظام جمهوری اسلامی چیست؟ عمده ترین آنها تغییر نگرش و اعتقادات به مردم نسبت به اسلام است. شاید به همین دلیل بیشترین تبلیغ خود را بر راه اندازی یک نظام سکولار قرار دادند. تبلیغ جدایی دین از سیاست به بهانه لطمه خوردن به اصل دین یکی از برنامه های کلان این شبکه هاست.

دومین تلاش آنها پیگیری موضوع حقوق بشر است. با برجسته سازی اجرای احکام شرعی سعی در بیان ضدیت این احکام با موضوع حقوق بشر است. برجسته سازی اجرای احکام شرعی سعی در بیان ضدیت این احکام با موضوع حقوق بشر دارد.

سومین شگرد این شبکه ها تبلیغ حقوق ویژه گروه های مردم خصوصا بانوان است.

ایجاد تفرقه بین اقوام ایرانی چهارمین خط مشی این شبکه ها به منظور سست کردن اعتقادات مردم ایران است. ایجاد حساسیت قومی با تبلیغ تفاوت های آنان زمینه چنین حرکتی است.

پنجمین حرکت این شبکه ها تبلیغ دین مسیح و کتاب انجیل است. به طور مثال شبکه آزادی در یکی از برنامه های خود به شیوه هتاکانه با بیان اینکه نعوذ بالله خدا مرده است و روزی بر می گردد، به تبلیغ دین مسیح و کتاب انجیل پرداخته است. یکی از مجریان این برنامه ضمن ادعای این که با خدا صحبت کرده و او را نجات داده است به کمک شیوه های کفر آمیز گفته است: «مردم ایران در اسارت مذهبی هستند و ایرانی ها امید زنده ندارند. امید زنده در دین مسیح است. ای مسیح من، تو را خداوند خود می خوانم. آزادی ایرانیان در مسیح است و ...».

اینها و ده ها نمونه مجموعه های فعالیت هایی را تشکیل می دهند که شبکه های مخالف نظام برای شکستن عزم و اراده مردم به کار می گیرند، ولی سؤال جدی تر این است، با وجود سال ها فعالیت و صرف هزینه های کلان چه میزان موفق شده اند و علت شکست آنان چیست؟ با نگاهی کلی می توان گفت که آنها در برنامه های کلان خود با شکست مواجه شدند و هرگز قادر نخاهند بود نظام مقدس جمهوری اسلامی را به دلیل برخورداری از پشتیبانی مردم و ماهیت های اسلامی آنان شکست دهند. اما در برنامه های جزیی و مرحله ای خود ممکن است بر ذهن و فکر و روان جوانان و نوجوانان ما تأثیر بگذارند. لذا هوشیاری خانواده ها در این مرحله به اثبات می رسد. لازم است خانواده هایی که نوجوان و جوان آنها به این شبکه ها دسترسی دارند، آنها را نسبت به اهداف خط مشی و نحوه اداره اینها اگاه کنند. بد نیست بدانیم که این شبکه ها در ماهیت اصلی خود نقاط ضعف جدی دارند. به طور مثال این شبکه ها فاقد یک رهبری قوی واحد خود هستند. با وجود سی شبکه ماهواره ای فارسی زبان که یک ساز خود را می نوازند، اختلاف میان انان هر روز بارزتر می شود. بعضی از انها حتی نسبت به هم مشکوک هستند مثلا شبکه ای مثل «آی تی ان» که به شدت از سیاسی شدن پرهیز دارند به رغم کیفیت نه چندان خوبش توانسته است بخشی از مخاطبان داخلی را جذب کند و به پخش نماآهنگ خانواده های لس آنجلسی و فیلم های قدیمی فارسی غیرسیاسی می پردازد. این شبکه از سوی شبکه هایی نظیر پارس و «ان آی تی» متهم است که نفوذی جمهوری اسلامی است. مشکل بعدی این شبکه ها ساده اندیشی است. اکثر این شبکه ها درک و شعور بینندگان خود را کم می گیرند و قول و قرارهای واهی را در برنامه های خود برای مردم مطرح می سازند. مانند برنامه «هخا». گروه گرایی مشکل بعدی اینهاست. هر یک از آنها تنها در صدد تبلیغ گروه و جناح خود است و سعی دارند بزرگ نمایی کنند و از طرفی برای ندادن کپی رایت برای تهیه برنامه های سایر شبکه ها مدام با همدیگر درگیر شوند.

وابستگی مشکل اسای همه آنهاست. مواضع سیاسی تلویزیون های ماهواره ای فارسی زبان به گونه ای است که با مواضع امریکا و لابی های صهیونیستی کاملا مطابقت دارد. حتی در موضوعات مهمی چون تمامیت ارضی کشورها همه حاضرند معامله کنند. بیهود ه نیست که »سام برون« بک پیشنهاد مصوبه ای مبنی بر کمک 50 میلیون دلار برای مؤسسه ای پیشبرد برای فعالیت های دموکراتیک از جمله رادیو و تلویزیون ماهواره فارسی زبان اختصاص داد.

عمده ترین مشکل در عدم موفقیت این شبکه های توهین به مقدسات است. به طور مثال شبکه ای که فولادوند مدیریت آن را به عهده دارد به صراحت دین اسلام و ائمه اطهار و مقدسات شیعه و مسلمانان را مورد اهانت قرار می دهد.

عدم نزاکت و ادب و اخلاق در گفتار سیاسی و ادبیات قدیمی و کهنه سلطنت طلبی هم از جمله مشکلات آنهاست که سطح این شبکه ها را نازل تر از قبل می کند.

همچنین لازم است که نوجوانان و جوانان ما بدانند که منابع مالی تأمین کننده این شبکه ها علاوه بر کمک های مالی کلان از سوی صهیونست ها و امریکا، آگهی های تجاری و تبلیغی دوبی، برگزاری کنسرت موسیقی، ایجاد فروشگاه های مجازی تلویزیونی و کمک های نقدی مخالفان خارج نشین است (فصلنامه مطالعات سیاسی آشنا؛ 1384: ص 66 – 77).

2 – 4)فهرست منابع این بخش

  1. مجموعه مقالات درباره تکنولوژی. تلویزیون – ماهواره.
  2. دکتر دهقان، علی. کاربرد نظریه های ارتباطات. 1376. تهران.

3. ایوبی، محمد رضا. بررسی تأثیر برنامه های ماهواره ای و ویدئویی در شمال و جنوب تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد ارتباطات. 1374. دانشگاه آزاد اسلامی – واحد تهران مرکزی.

  1. روزنامه همشهری. ماهواره، مبادله یا مقابله. یک مرداد 1373.
  2. روزنامه ایران. صدا و سیما از ماهواره عقب مانده. اول خرداد ماه 1381.

6. فصلنامه مطالعات سیاسی آشنا. ماهواره یا بشقاب های خانگی. سال چهاردهم. شماره 118. تیرماه 1384.


بررسی رابطه عزت نفس و خلاقیت بین دانش آموزان دختر و پسر و تاثیر جنسیت بر متغیرهای عزت نفس و خلاقیت

با توجه به نتیجه بررسی های انجام شده خلاقیت و استعدادهای خلاقه نهفته در کودک و نوجوان قابل رشد وتوسعه است و این کیفیت مستلزم تلاش و کوشش همه جانبه در ابعاد گوناگون کودک و نوجوان به ویژه عزت نفس می باشد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 112 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 125
بررسی رابطه عزت نفس و خلاقیت بین دانش آموزان دختر و پسر و تاثیر جنسیت بر متغیرهای عزت نفس و خلاقیت

فروشنده فایل

کد کاربری 8044


چکیده

با توجه به نتیجه بررسی های انجام شده خلاقیت و استعدادهای خلاقه نهفته در کودک و نوجوان قابل رشد وتوسعه است و این کیفیت مستلزم تلاش و کوشش همه جانبه در ابعاد گوناگون کودک و نوجوان به ویژه عزت نفس می باشد.

موضوع پژوهش حاضر بررسی رابطه خلاقیت و عزت نفس درنوجوانان دختر و پسر و تاثیر جنسیت بر متغیرهای عزت نفس و خلاقیت است که با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس صورت پذیرفته است از این رو تعداد 60 نفر از دانش آموزان دختر و پسر که در مقطع راهنمایی مدارس واقع در منطقه 11 آموزش و پرورش تحصیل می کردند انتخاب شدند و آزمونهای عزت نفس کوپراسمیت و خلاقیت عابدی بر روی آزمودنیها اجرا گردید. نتایج نشان می دهد.

که خلاقیت دربین دختر وپسر تفاوتی ندارد وهمچنین عزت نفس در دختر وپسر تفاوتی ندارد ورابطه مثبتی بین خلاقیت وعزت نفس وجود دارد.

مقدمه

بنا به اعتقاد بسیاری از متخصصان عزت نفس را می توان ازجمله علل مشکلات رفتاری شایع در میان کودکان و نوجوانان سراسر جهان دانست.

بهترین راه برای بیشتر کردن انگیزش افراد اینست که عزت نفس آنها را افزایش دهیم.معلمان، کارفرمایان و مربیان همواره می گویند که راه بهترین راه برای با انگیزش کردن دانش آموزان ، کارکنان و ورزشکاران بالا بردن عزت نفس آنهاست.

بالا بردن عزت نفس اقدام پسندیده ای است و احمقانه است اگر کسی با اینکار مخالفت کند . امّا مسئله تقویت کردن عزت نفس نوعی مداخله انگیزشی است که «تقریباً هیچ یافته ای وجود ندارد که نشان دهد عزت نفس اصلاً چیزی را به وجود می آورد بلکه عزت نفس توسط مجموعه ی موفقیتها و شکستها به وجود می آید...آنچه باید بهبود یابد عزت نفس نیست بلکه مهارتهای ما برای برخورد با دنیاست(سلیکمن ، نقل شده در آزار،1994).

در همین رابطه دو پژوهشگر نتیجه گرفتند که عزت نفس «عمدتاً حاصل موفقیتها و شکستهای مربوط به پیشرفت است که تأثیری مهمی بر پیشرفت بعدی ندارد ،(هلمک و ون آکن، 1995) .پس نکته مهم در این دو نقل قول جهت علیتی بین عزت نفس و پیشرفت /خلاقیت است.(ریو/سید محمدی،1382).

افزایش عزت نفس موجب افزایش پیشرفت نمی شود بلکه افزایش پیشرفت موجب می شود که عزت نفس بیشتر می شود و از آنجائیکه بسیاری از افراد خلاق به دلیل بی بهره بودن از اعتماد به نفس کافی قادر به ابراز تفکرات نو و ابداعات تازه خویش نیستند و برخی از با استعدادترین و سرآمدترین دانش آموزان خود را با دیدی کاملاً منفی ارزیابی کرده بودند و نمی توانند تخیلات خود را به زبان آورند؛ هدف ما در این پژوهش بررسی رابطه عزت نفس[1] و خلاقیت در دانش آموزان دختر و پسر است و بررسی راهکارهایی است تا با افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان با هوش زمینه های خلاقیت رادر آنها به وجود آوریم.

بیان مساله :

محققین معتقدند همه انسانها در کودکی از استعداد خلاق برخوردارند ولیکن فقدان محیط مناسب وبی توجهی و عدم تقویت این توانایی مانع ظهور آن می گردد. برای هر جامعه ای وجود افراد خلاق ضروری است زیرا جوامع در دوره انتقال و تغییر نیاز مبرمی به راههای خلاق برای مسائل حاد وآینده خود دارند( حسینی، 1376) . بررسی هدفهای آموزش و پرورش در سطح جهان و ایران نشانگر آنست که برای مقابله مناسب با مسائل فردی و اجتماعی پیچیده نیاز به پرورش افرادی داریم که با اتکاء به نیروی اراده و تعقل خود منطقی و خلاق بیاندیشد( همان منبع).

با نگاهی به تاریخ گذشته در می یابیم که جهان ما به دست افراد معدودی که در تفکر خود جهشهای خلاقی داشته اند تغییرات بنیادی پیدا کرده است . کالیله، داروین و اینشتین در درک دنیایی که در آن زندگی می کنیم نقش بسیار ارزنده ای ایفا کرده اند اختراعات نیز نشانگر همین نکته اند. ماشین بخار، تلفن ، کامپیوتر و هزاران اختراع دیگر که وجود آنها برای ما عادی شده است بدست کسانی طراحی و ساخته شده اند که ما آنها را خلاق می نامیم. در عالم هنر نیز طی قرنها کتابها، شعرها، تابلوهای نقاشی ، مجسمه ها و ... که جهان ما را غنی کرده اند بوسیله افراد خلاق به وجود آمده اند (شکلتون و فلچر، ترجمه کریمی و جمهری،1371).

در گستره موضوع خلاقیت مسئله کشف وشناسایی افراد خلاق و عوامل موثر بر خلاقیت از ماهیت ویژه ای برخوردار است زیرا شناخت زود هنگام این افراد آموزش و پروش درست وبه موقع استعدادهای آنان می تواند بزرگترین قدم در راه پیشرفت کشور باشد تاکنون به منظور شناسایی افراد خلاق تلاش های بسیاری صورت گرفته است .رویکرد روانسنجی در ابتدا کوشش کرد با استفاده از شیوه های شبیه به شیوه های سنجش هوش به اندازه گیری خلاقیت می پردازد ولی آزمونهای هوش نتوانستند افراد توانا در تفکر واگرا یعنی افراد چیره دست در ارائه اندیشه های نو و ابتکاری را شناسایی کند. لذا مطالعات بعدی در دو جهت متفاوت پی ریزی شد گروهی از محققین به شناسایی عوامل موثر بر خلاقیت پرداختند و گروهی دیگر به تهیه آزمونهای خاصی برای سنجش خلاقیت. در این مطالعات فرض اساسی این بود که در خلاقیت توانایی ذهنی ویژه ای دخالت دارند بنابراین اکثر آزمونهای ساخته شده به سنجش توانائیهای می پرداختند که در تفکر خلاق اهمیت دارند . یافته های این محققین اولین قدم درجهت مطالعه تجربی خلاقیت بود .( افروز،1372).

از آنجائیکه بسیاری از افراد خلاق و مبتکر به دلیل بی بهره بودن از اعتماد به نفس کافی قادر به ابراز تفکرات نو و ابداعات تازه خویش نیستند و نمی توانند تخیلات خود را بر زبان آورن، برخورداری از اراده و اعتماد به نفس قوی ، قدرت تصمیم گیری و ابتکار ، خلاقیت و سلامت فکر و بهداشت روانی ارتباط مستقیمی با میزان عزت نفس و احساس خود ارزشمندی فرد دارد. امروزه دردرمان بسیاری از اختلالات شخصیتی و رفتاری کودکان و نوجوانان مانند کم رویی و گوشه گیری ، ناسازگاری و پرخاشگری ، تنبلی و کندروی به عنوان اولین گام به ارزیابی و پرورش احساس عزت نفس ،تقویت اعتقاد به نفس و مهارتهای فردی و اجتماعی آنان می پردازد. برای اینکه کودکان و نوجوانان بتوانند از حداکثر توانمندیهای بالقوه خود برخوردار شوند می بایست از نگرش مثبت نسبت به خود در محیط اطراف و انگیزه های قوی برای تلاش و کوشش بهره مند شوند بی شک نوجوانانی که دارای عزت نفس قابل توجهی هستند نسبت به همسالان خود در شرایط مشابه پیشرفت تحصیلی و کارایی بیشتری از خود نشان می دهند. همچنین از بارزترین ویژگیهای صاحبان «تفکر واگرا » و افراد خلاق «داشتن اعتماد به نفس» و «عزت نفس» بسیار بالاست لذا پرورش عزت نفس در کودکان و نوجوانان از مهمترین وظایف اولیاء و مربیان می باشد که در این ارتباط بیشترین نقش بر عهده الگوهای رفتاری است (افروز،1377).

تعادل در عزت نفس در صورتیکه سایر شرایط موجود باشد باعث می شود که فرد به فعل درآوردن استعدادهای بالقوه خود از آن جمله خلاقیت باشد. زماینکه درجه اعتماد و پذیرش خود در او کاهش یابد یاس و نومیدی ناشی از آن در جریان به فعالیت رسیدن قوای خلاقه اختلال و آشفتگی ایجاد می کند یکی از معضلات جامعه ما اینست که افراد خلاق و متبکر به دلیل بی بهره بودن از اعتماد به نفس کافی به ابراز تفکرات نو ابداعات تازه خویش اعتراض کنند در حالیکه افراد خلاق و نوآور در پی جلب توجه این و آن نیستند و اتفاقاً در بسیاری از مواقع در مورد استهزای عمل دیگران هم قرار می گیرند از میان مجموعه ویژگیهای افراد خلاق به دو صفت می توان برخورد کرد که تمام محققان و کارشناسان که سالها در این زمینه کار کرده اند به خصوص کیلفورد و دیگران بر آنها تأکید داشتند یکی برخورداری از قوه تخیل قوی در دوران کودکی و دیگری داشتن اعتماد به نفس قوی در نوجوانی و جوانی .سپس هرگاه بتوانیم این دوصفت را در کودکان و نوجوانان با هوش خود بپردازیم زمینه خلاقیت در آنان به وجود می آید (افروز،1371).

برخی از مطالعات نشان داده اند که چون عزت نفس بالا در برخی از ویژگیهای رفتاری و همچنین با رضامندی شخص و فعالیت کارآمد همراه است برای انسان مهم می باشد و چون که افراد با عزت نفس پائین اغلب در تعاملات اجتماعی خجالتی و نسبت به طردشدن آسیب پذیرند اکثر متخصصین بالینی عزت نفس مثبت را از اعمال اساسی در سازگاری اجتماعی – عاطفی فرد می دانند و معتقدند که احساس بی ارزشی عمیق ریشه بسیاری از نابهنجاریهای روانی است که در بین افراد انسان دیده می شود (شاملو،1369).

از آنجائیکه از بارزترین ویژگیهای صاحبان «تفکر واگرا» و « افراد خلاق » داشتن اعتماد به نفس و عزت نفس بسیار بالاست و از آنجائیکه بسیاری از افراد خلاق و متکبر به دلیل بی بهره بودن از اعتماد به نفس کافی قادر به ابراز تفکرات نو و ابداعات تازه خویش نیستند در این پژوهش تلاش در جهت پاسخ به این سوال است که آیا بین عزت نفس و خلاقیت در میان دانش آموزان دخترو پسر تفاوت معناداری وجود دارد؟

اهمیت پژوهش

یکی از ارزشمندترین راههای استفاده از خلاقیت بکار بردن آن برای بهبود روبط است. زیرا انسانها در سطوحی بیشمار و گوناگون در برابر پذیرش امواج طیف یکدیگر ، به ویژه نسبت به انگاره ها و قالبهای فکری که درباره یکدیگر در سر دارند حساس و پذیرا هستند. در واقع همین اندیشه ها و گرایشهای نهفته است که رفتار موفق یا ناموفق ما را می سازد.

در رابطه عزت نفس با خلاقیت نیز مانند هر چیز دیگر، دقیقاً همان چیزی را به دست می آوریم که به آن اعتقاد داریم و باور ماست ، مگر اینکه ازژرف ترین سطح وجودمان رابطه ای درست ودلخواه را بطلبیم.( گواین ،ترجمه خوشدل،1381).

مردمانی که با آنها در رابطه ایم همواره چون آینه بازتاب اعتقادات خود ما هستند و ما نیز چون آینه بازتاب باورهای آنها هستیم پس می توان روابط را از قدرتمندترین ابزار رشد و کمال خود دانست.

اگر صادقانه به روابط خود بنگریم می توانیم دریابیم که چگونه روابطی آفریده ایم .برای استفاده از رابطه ی عزت نفس با خلاقیت به منظور حفظ و بهبود سلامت و تناسب اندام و زیبایی جسمانی راههای بسیاری وجود دارد و تندرستی و جاذبه ما مانند هر چیز دیگر زاییده ی گرایشهای ذهنی ماست پس عوض کردن باروها و تغییر اعتقادات یا شیوه همنوایی که با خویشتن و جهان داریم می تواند اثرات جسمانی ژرف و شگرف پدید آورد(گواین، ترجمه خوشدل،1381).

هدف پژوهش

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه عزت نفس و خلاقیت بین دانش آموزان دختر و پسر و تاثیر جنسیت بر متغیرهای عزت نفس و خلاقیت می باشد.

فرضیه پژوهش

1- بین خلاقیت و عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر رابطه وجود دارد.

2- خلاقیت در دانش آموزان دختر و پسر متفاوت است.

3- عزت نفس در دانش آموزان دختر و پسر متفاوت است.

تعاریف نظری و عملیاتی اصطلاحات

تعریف نظری خلاقیت: خلاقیت را می توان با اشاره به تعدادی توانایی ذهنی که منجر به تولید آثار خلاق می شود توصیف کرد. مهمترین این ویژگیها واگراست تفکر واگرا منجر به حل مساله می شود.گیلفورد[2](1962، 1959، 1950) خلاقیت را نوعی توانایی فکری دانسته و تفکر خلاق را منجر به خلاقیت می شود یکی از انواع واگرا می داند ولی معتقد است که در این نوع تفکر اطلاعات بصورتیکه ارتباطی با مطلب گذشته داشته باشند شناخته شد محصولی جدید ایجاد می کنند.

تعریف عملیاتی خلاقیت:نمره ای که فرد در آزمون خلاقیت عابدی کسب می کند.

تعریف نظری عزت نفس: تعریف نظری عزت نفس عبارتست از ارزیابی مدام شخصی نسبت به ارزشمندی خویشتن خود ، این صفت حالت عمومی دارد و محدود و زودگذر نیست.

تعریف عملیاتی عزت نفس: در این پژوهش منظور از عزت نفس نمره ایست که هر فرد از پرسشنامه کوپراسمیت می گیرد به عنوان عزت نفس کلی فرد محسوب شده و نمره ای بین 0 تا 50 را در برمی گیرد(شاملو،1369).


تعریف عزت نفس:

عزت نفس از جمله مفاهیمی است که در چند دده اخیر مورد توجه پژوهشگران روانشناسی و علوم تربیتی قرار گرفته است در تبیین اهمیت عزت نفس برخی صاحبنظران از آن به عنوان نکته ای کلیدی که می تواند جوانب مختلف زندگی افراد را تحت تاثیر قرار دهد یاد می کنند.اهمیت این مطلب همواره از سوی افرادی که با کودکان کار می کنند تائید شده است ، به سختی می توان از نزدیک با کودکان در تماس بود و درعین حال به مهمترین احساسات آنها در مورد خودشان به عنوان یک فرد توجه نکرد(پوپ ،مک هیل، کریهد ترجمه تجلی،1374).

انسان هنگام تفکر در مورد احترام به خود کودکان براحتی سردرگم می شود. به دلیل اینکه دو واژه احترام به خود و خودپنداره[3] اغلب به جای هم مورد استفاده قرار می گیرند و زمان مورد استفاده در این زمینه را مبهم می سازد(همان منبع).

عزت نفس را باید از خود پنداره متمایز ساخت منظور از خودپنداره مجموعه صفات ،توانائیها، نگرشها و ارزشهایی است که فرد باور دارد او را توصیف می کند( برک ترجمه سیدمحمدی،1383).

به عبارت دیگر خودپنداره مجموعه ای از مفاهیمی است که فرد برای توصیف خویش از آن استفاده می کند. کودک می تواند خود را به عنوان بازیگرخوب بیسبال ،دوست جو، علاقمند به داستانهای علمی دانش آموزی متوسط در نظر بگیرد که این مورد از جمله اجزاء خودپنداره وی به شمار می رود( پوپ،مک هیل،کریهدترجمه تجلی: 1374).

در واقع عزت نفس جنبه ای از خودپنداره است که در اوایل کودکی نمایان می شود (برک/ سیدمحمدی،1383).و از احساسات کودک در مورد ابعاد وجودش ناشی می شود(پوپ ،مک هیل ،کریهدترجمه تجلی،1374).

عزت نفس نتیجه نهایی کارکرد سازکارانه و ثمربخش خود است عزت نفس درست مثل خوشحالی است به اینصورت که وقتی سعی می کنید خوشحال باشید افراطی عمل نمی کنید بلکه خوشحالی پیامد جانبی خشنودیها، پیروزیها وروابط مثبت زندگی است به همین نحو عزت نفس پیامد جانبی رسیدن به آرزوها و آمال شخصی و تبعیت ازهنجارهایی است که فرهنگ آنها را تعیین کرده است (ریو،ترجمه سید محمدی،1382 ).

تعریف ماسن و همکاران از عزت نفس (ترجمه یاسایی،1372) چنین است :

همچنانکه کودکان از خود درکی پیدا می کنند وهویت خود را در می یابند تدریجاً برای خصوصیات خود ارزش مثبت یا منفی قائل می شوند.مجموعه این ارزیابیهایی که کودک از خود می کنند عزت نفس او را تشکیل می دهد. بالبی ،1973، عزت نفس را قسمتی از شخصیت می داند و اهمیت کسب امنیت در دوران کودکی را نیز به عنوان اصلی کلی و پایه ای برای درونی کردن اعتماد به خود متذکر می شود(ترجمه بیابانگرد،1374).

براندن که از پیشکسوتان نظریه عزت نفس می باشد معتقد است که سلامت روان انسان منوط به عزت نفس اوست و بیماریهای روانی از کمبود حس احترام به خود ناشی می شود(ساپنیکتون ترجمه شاهی برواتی ،1379).

به اعتقاد براندن عزت نفس دارای دو جنبه وابسته به یکدیگر است یک حس سودمندی ویا اعتماد به نفس و دیگری حس ارزشمندی فرد و در مجموع حس عزت نفس و حس اعتماد به نفس است که دلالت بر لیاقت شخص برای زیستن دارد( میلانی فرد،1374).


خصوصیت بیومکانیکی و فیزیولوژیکی حرکات ایزوکلینیک

این کتاب عمدتا به اندازه گیری و شرایط عملکرد عضله ایزوکلینیکی در کارهای کلینیکی می پردازد اصطلاح Isokinetic به شرط خاصی اطلاق می گردد که در آن یک عضله یا گروه عضلانی در برابر یک مقاومت تطبیق یافته و کنترل شده که سبب حرکت بخشی از عضو تحت یک زاویه پایدار و یا سرعت خطی بر بخشی از دامنه حرکت آن عضوی شود، مقابله می کند در این فصل برخی از موضوعات مستقل
دسته بندی فنی و مهندسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 45 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 46
خصوصیت بیومکانیکی و فیزیولوژیکی حرکات ایزوکلینیک

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فصل اول : خصوصیت بیومکانیکی و فیزیولوژیکی حرکات ایزوکلینیک

این کتاب عمدتا به اندازه گیری و شرایط عملکرد عضله ایزوکلینیکی در کارهای کلینیکی می پردازد. اصطلاح Isokinetic به شرط خاصی اطلاق می گردد که در آن یک عضله یا گروه عضلانی در برابر یک مقاومت تطبیق یافته و کنترل شده که سبب حرکت بخشی از عضو تحت یک زاویه پایدار و یا سرعت خطی بر بخشی از دامنه حرکت آن عضوی شود، مقابله می کند. در این فصل برخی از موضوعات مستقل بیومکانیکی و فیزیولوژیکی در باب استفاده از سیستم های Isokinetic بحث می شود.

قبل از پرداختن به موضوع اصلی این فصل نیاز به اندازه گیری می بایست روشن و واضح شود. قدرت عضله که فاکتور اصلی در قلمرو عملکردی عضلات عمومی می باشد نزدیک به یک قرن در استفاده از تکنیک MMT (ارزیابی دستی عضله) مورد ارزیابی قرارگرفت. ارتباط مشخص MMT با Isokinetic درجات 3، 4و 5 می باشند که تحت عنوان توانایی یک عضله (گروه عضلانی) برای غلبه بر مقاومت جاذبه (درجه 3) غلبه بر مقاومت جاذبه و مقاومت اندک (درجه 4) و غلبه بر حداکثر مقاومت اعمالی (درجه 5) تعریف می گردند. این درجات بطور عمده به استاتیک Isokinetic مربوط می شوند تا ظرفیت دینامیکی. می بایست مدنظر داشت اگرچه درجه 3 یک اندازه قابل مشاهده می باشد. اما درجات 4و5 با توجه به حدت (تیزی) حسی منعکس شده از طرف بیمار و توسط افراد متخصص تعیین می شوند بهرحال توانایی بشر در تشخیص دقیق میزان مقاومت در هر دو منظر مطلق و نسبی ضعیف می باشد. (Sepega , 1995) بعنوان مثال تفاوتهای موجود به میزان قدرت کمتر از 25% بطور کلی غیرقابل شناسایی می باشند.در نتیجه و با توجه به تعریف اگر عضله طرف درگیر با عضله مرجع (طرف غیر درگیر) با عضله مرجع (طرف غیردرگیر) به توازن برسد و یا بخشی از قدرت آن را گرفته باشد. از تکنیک MMT نمی توان به تصمیم غیری قابل اتکائی دست یافت. علاوه براین پیشرفت عملکرد عضله را نمی توان بطور موثر تخمین زد.

این مشکل با این حقیقت که درجه 4 مسئول %90-60 قدرت عضلانی است، پیچیده تری شود. این عدد از آنالیز (حداکثر) قدرت انتهایی عضلات استنتاج گردیده است که به سنجش Isokinetic در برابر قدرت مورد نیاز برای مقاومت کردن در برابر گرانش اشاره می کند. بعبارت دیگر به ترتیب درجه s دوبرابر درجه 3 (Dvir 1997a). جدول 1-1 محدوده شاخص هایی را ترسیم می نماید که برای درجه 3 بر اساس وضعیت عضوی که حداکقر نیروی جاذبه وارد شود، محاسبه گشته است. نمرات درجه 5 بر x منابع منتشره متنوع متکی می باشد. بوضوح به استثناء فلکسورها و ابداکتورهای hip که در وضعیت sidelying , supine برای متعادل ساختن حرکات قابل توجه و اعمال شده توسط وزن اندام تحتانی مورد نیاز می باشند. در سایر نمونه ها مقاومت جاذبه معادل %20-4 حداکثر حرکت (قدرت) اعمالی توسط عضلات مربوط می باشد.در نتیجه اکثر پتانسیل هی عضلاتی در درجه 4 قرارمی گیرند. اگرچه این موضوع به ناچار منجر به تقسیمات جزئی (بعنوان مثال +3 و -5) می شود که کاربرد این تقسیمات نه تجدیدشدنی می باشند و نه معتبر. بواسطه سلولهای حساس به فشار آنها و خلاقیت های تکنولوژی مرتبط، سنجش پویایی Isokinetic می تواند بطور موثرتر و دقیق تری حداکثر ظرفیت حقیقی عضلات را بخوبی تفاوتهای ظریف موجود در مراحل عملکردی عضله اندازه بگیرد آنها می توانند این عمل را تحت فشارهای استاتیک و نیز دینامیک انجام دهند و اطلاعاتی را بدست آورند که به مراتب افزون تر از اطلاعاتی است که با استفاده از سایر تکنیک های دستی یا دستگاهی حاصل می گردد.

اصول پایه

اربطه کشش طول

عملکرد عضلات ارادی و غیرارادی

دینامومتری Isokinetic منحصرا برای عملکرد عضلات ارادی بکار برده می شود. این بدان معنا می باشد که علاوه بر عوامل مکانیکی و فیزیولوژیکی عوامل روانی نیز دخیل می باشند به راستی اشتیاق و میل به همکاری از افراد ضروری آزمون Isokinetic می باشند. به هر حال ممکن است از سنجش پویایی Isokinetic برای سنجش عملکرد عضلانی که ممکن است در ابتدا غیرارادی باشند، بعنوان مثال در مریض هایی که از فلج های spasdic ناشی از سکته مغزی رنج می برند، استفاده شود.

رابطه اصلی

اساسی ترین رابطه حاکم بر عملکرد عضله رابطه بین طول عضله و حجم کشش ناشی از آن می باشد. دانش ما در این زمینه منحصرا متکی بر آزمایشات صورت گرفته برروی حیوانات می باشد. در نمونه های اندک آزمایش شده برروی انسان یافته ها در داوطلبانی با قطع عضو (Rolston etal 1949) Cineplastic با اصول اثبات شده حاصله از آزمایشات انجام شده برروی حیوانات مطابقت داشته است.

اصول انقباض های Isometric

تحلیل انقباضات Isometric بر پایه تنظیمات تجربی استوار می باشد که در آن طول عضله (متغیر مستقل) توسط آزمایش کننده تعیین می شود و کشش تحت فشار Passine یا تحریک الکتریکی (متغیر وابسته) توسط دستگاه اندازه گیری نیرو ضبط می گردد. (Hill 1953)

بدلیل شروع حرکت در وضعیت Slack بطوری که فاصله بین دو انتهای عضله از طول کلی عضله کوتاهتر است، عضله به استفاده از تحریک الکتریکی وادار می شود. کشش حاصله توسط یک سلول فشاری متصله به مجموعه ای از عضلات اندازه گیری می گردد. فاصله بین دو انتهای عضله اندکی افزایش می یابد و در یک نقطه معین مقاومت Passive حتی قبل از تحریک توسط سلول فشاری ضبط می ردد. این روند تا توقف افزایش آشکارای کشش تکرار می گردد.

کشش ضبط شده توسط پویا سنج دو منبع مستقل را بیان می کند. (شکل 1-1)

1- کشش active ایجاد شده توسط ارکان قابل انقباض عضله

2- کشش passive ایجاد شده توسط ارکان غیرقابل انقباض عضله

از آن جایی که دو مورد ذکر شده بطور فیزیکی بهم متصل اند، اندازه گیری همزمان عملکرد مستقل آنها غیرممکن است. به هر حال کشش active با کاهش مقدار کشش passive حاصل می شود. بعنوان مثال در ثبت کردن قبل از تحریک ناشی از مقدار متشابهی از کشش کلی خط منحنی توصیف کننده جزء active تقریبا شکل U معکوس کاملا قرینه دارد. (شکل 1-1)

طول عضله مطابق با حداکثر کشش active بعنوان length resting شناخته می گردد که نبایستی آنرا با طول عضله در حالت آناتومیک اشتباه گرفت. بنابراین قدرت (به پایین نگاه کنید) افزایش یافته توسط عضله در length resting با حداکثر میزان خود یکسان نمی باشد.

رابطه کشش – طول تمامی عضلات منعکس کننده رفتار مکانیکی فیبر عضلانی است. (Gordon et al 1969) . میزان افزایش کشش به تعداد پل های عرضی موجود بین رشته های active و myosin‌ مرتبط می باشد که در جای خود به میزان هم پوشانی آنها نیز مرتبط می باشد.

قدرت عضله

حداکثر گشتاور

تکنیک های Isometricو Isokinetic و یا سایر تکنیک ها که برای اندازه گیری نیرو – عضله در موجودات زنده بکار می روند، همگی بر پایه روش های گوناگونی استوار می باشند. بجای نیرو که اصولا یک عامل خطی است، اصطلاح قدرت مناسب تر است. قدرت بعنوان اثر چرخشی نیرو، تولیدشده توسط یک عضله یا گروه عضلانی اطراف مفصل مورد بررسی و نیز با نام حرکت عنوان می گردد. گرچه قدرت نسبت به هر نقطه ای درامتداد دامنه حرکت مفصل (Rom) و در محل اعمال اثر عضلات معرفی می گردد. ولی معنای رایج قدرت نقطه ای از Rom می باشد که در آن جا قدرت به حداکثر مقدار خود می رسد و از این رو اصطلاح اوج حرکت یا اوج گشتاور نامیده می شود. قدرت همچنین شامل مفهوم Synergy ( کار توام) مرجع ایجادی محل کاربرد، تلفیق حرکت تعدادی عضله نسبت به یک عضله می باشد. (Herzog etal 1991) .

بدون درنظرگرفتن اثر جاذبه در یک حرکت، قدرت با ثبت نیروی اعمال شد، توسط عضو distal بدن بر مفصل و توط یک حس گر پویاسنج و افزایش حجم محدود شده توسط طول بازوی اهرمی س گر نیرو اندازه گرفته شود. (2-1fig) تا ایجاد حرکت نماید. (M). بعبارت دیگر ظرفیت مکانیکی عضله تنها از روش اندازه گیری مستقیم بدست می آید. علاوه براین ملاحظات مکانیکی ساده نشان می دهد که میزان نیروی اعمالی بر حس گر نیرو رابطه معکوسی با فاصله بین محور مفصل ونقطه اعمال نیرو دارد.

بدلیل کوچکی کلی بخش های بدن، حتی انحراف cm1 از placement اصلی حس گر ممکن است به محص ارزیابی دوباره خطاهای تقریبی %5-5/2 با تاثیر مشابه بر قابلیت تکثیر یافته های ارزیابی ایجاد شود.

نیروی کلی و نیروی قابل اندازه گیری

به هر حال تفاوت اساسی دیگری میان روشهای رایج و مستقیم می باشد بدین معنا که روش آخر تنها بخشی از نیروی کلی عضله می باشد که قابل اندازه گیری است. بعنوان مثال شکل 3-1 که قیاسی از نمای planer مفصل آرنج است. نیروی F ، توسط عضله brachialis ایجاد ودر این جا با نیروی flenor کلی نشان داده شده است. برداری با دو جز» نیروی (Fta) transarticular و نیروی چرخشی (Fr) جزء transarticular بعنوان تثبین کننده مفصل عمل می کند اما در ایجاد حرکت در اطراف آرنج مداخله نمی کند.

در شرایط پویا dynamic : عمل خم کردن و یا جلوگیری از entersior باز و توسط جزء چرخشی (rotatory) نیروی brachialis انجام می شود. میزان حرکت (M) با افزایش جزء چرخشی(Fr) (3-1 fig) توسط طول اهرم d محدود می گردد. طول اهرم d فاصله عمودی میان (Fr) تا مرکز چرخشی در مفصل آرنج می باشد. M=Frd و از دیدگاه مثلثات که جهتی است که F در ان اعمال شود و یا زاویه کاربرد (AOA) (3-1 fig) و بطور کلی

منحنی حرکت وضعیت زاویه ای

بنابراین با افزایش طول d حرکت عضلانی وابسته به دو عامل است: نیروی عضله وسینوس زاویه کاربرد. . این تنوعات تا حدی در روش مخالف کاربرد دارد. وقتی که عضله بر بیشترین حالت اتساع خود می باشد و با توجه به کاهش حجم AOA , M بسیار کوچک می شود و از این رو سینوس زاویه در حداقل مقدار خود می باشد. و هنگامی که عضله کوتاهتر می شود. کشش عضله توانایی کم شدن را کسب می کند بعنوان مثال F کم شده اما AOA متناسب با آن و از این رو sin افزایش می یابند. در خلال بخشهای اولیه ROM کلی میزان افزایش سریعتر از میزان افزایش نیروی عضله متناسب F و حرکت M ایجاد شده توسط عضله عموما براین بش افزایش می یابد. این دلیلی است برای افزایش مشاهده شده در قدرت عضله ناشی از گذر از موقعیت لبه خارجی به دامنه میانی است.

عکس این موضوع ممکن است در بخش بعدی غالب گردد و ناشی ازگذر از موقعیت دامنه میانی به لبه داخلی است که منسجم به کاهش حرکت M می گردد.

شکل منحنی حرکت – وضعیت زاویه ای در شکل 4-1 نشان داده شده است که این منحنی متکی بر ارزیابی Isokinetic و pronatorها و supinatorها آرنج می باشد.

اصلاح نیروی جاذبه:

در انقباض های dynamic حرکت خارجی یعنی حرکتی که بر عضله غلبه می کند توسط سه جزء مجزا ایجاد می شود:

  1. وزن قسمتهای dital مفصل
  2. فشار برخلاف عملی که انجام گیرد. بعنوان مثال بلندکردن یک شیء.
  3. مقاومت ثابت اندام (Ia)

به محض رسیدن به شرایط Isokinetic یعنی بازو اهرمی به یک سرعت زاویه ای پایدار برسد، اجزاء شتاب بی اهمیت می شوند.بنابراین به منظور تعیین نیروی خالص عضله در نظرگرفتن تاثیر وزن ضروری است. شکل 15-1 به اندازه گیری Isometric قدرت flenorها و entersorهای زانو سر وضعیت نشسته اشاره دارد. Entersorها سر جهت مخالف وزن پا و مقاومت dynamometer عمل می کند. حرکت اعمالی توسط Entersorها و Me (پاد ساعتگرد در شکل 5-1) می بایست با مجموع حرکات وزن پا (ساق و foot) Mleg و حرکت اعمالی توسط مقاومت dynamometer و Md (هر دو ساعتگرد در شکل 5-1) برابر باشد. این رابطه در معادله زیر آمده است: Me = Md + Mleg

از طرف دیگر وقتی flenorها بصورت Isometric انقباض می یابند، حرکت ایجادی ناشی از این عمل Mf و حرکت اعمالی توسط وزن پا در یک جهت عمل می کنند. (ساعتگرد در شکل 5-1). و از این رو معادله زیر برقرار است: Mf + Mleg = Md و یا بعبارتی Mf =Md- Mleg

بنابراین در gravitional position قدرت entensor ها ممکن است ناچیز گرفته شوند و قتر flenorها با حرکتی برابر با حرکت جاذبه زیاد برآورد شوند. در ارزیابی Isokinetic موارد ذکرشده در موارد متشابه entensor و انقباضات هم مرکز flenor یافت می شوند. بعنوان مثال در جایی که عضله بر وزن عضو و مقاومت dynamometer غلبه می کند. به منظور دستیابی به میزان صحیح قدرت عضله، اجرای مرحله ای مرسوم به gravity correction ضروری است که این روند در سیستم های تجاری موجود Isometric دخالت دارد. این روند بر پایه سنجش وزن عضو دریک موقعیت ثبت شده و ارائه شده (هرچه نزدیک تر به افق) که توسط سیستم سلول فشاری و یک محاسبه مثلثاتی ساده که در پردازش اطلاعات حرکت یا نیرو توسط کامپیوتر دخالت می کند،انجام می گیرد.

همانگونه که در تعدادی از صفحات آخر Bygottet al 2001: رجوع به فصل 9 برای توضیحات بیشتر) روند اصلاح گرانش دارای خطا می باشد. این خطا عمدتا به دو عامل وابسته است:

  1. یک مفصل دولایی کامل که بعنوان فرض پایه ای روند software عمل می کند نمی تواند نقش مفاصل بیولوژیکی را ایفا نماید.
  2. مقادیر موجود برای مقاومتهای passive , active و نیز جاذبه می باید محاسبه شوند و یا ممکن است نباشد.

عنصر active توسط عضلات اطراف حمایت می شود که ممکن است که این عضلات ممکن است تحریک شوند وحتی اگر زمانی اندازه گیری انجام شوند فرد نیازمند آرامش کامل است.

عنصر passive ناشی از stretch کپسول ، تاندونها و رباط هاست. بنابراین بجای یک جز Sinusoidal (مسطح) مقاومت یک الگوی متفاوت درنظر گرفته شود.

یک نمونه موثر توسط Wessel و همکارانش (1992) شرح داده شد که در آن قدرت flexor تنه مورد ارزیابی قرارگرفت و جزء گرانش تنه اندازه گرفته شد. اگرچه راه حل تناوبی – حرکت passive جز ارزیابی شده در طول ROM و کاهش مقاومت حاصله از قدرت active به منظور دستیابی به قدرت خالص بطور جزئی مشکل اول را حل می کند. (حرکت (Non – anital و اما این مشکل دارای مشکلات یکسانی است که به اجزاء active و passive مربوطند. در نتیجه ارزیابی های Isokinetic می بایست در شرایط فاقد گرانش انجام پذیرند. هرچند این روش در تمامی نمونه ها قابل اجرا نیست اما نیازمند وضعیت ناآگاهانه فرد و وسایل ویژه می باشد. اصلاح گرانش مسلما در مراحل انتهایی ارزیابی فاقد مشکل است چون در صورت کاهش میزان آن، جزء طرف غیر درگیر بعنوان اساس سنجش ایفای نقش می کند. بجز درموارد اشاره شده که نیروی وزن اجزاء متقارن بصورت یکسان درنظر گرفته می شوند. از طرف دیگر در جایی که جز ثانویه موجود نیست، نظیر مواردی در تنه، دقت کم مراحل رایج به کار گرفته شده برای اصلاح این اثر یا امتناع کردن از استفاده از آن، تبعات مهمی در هنگام تفسیر اصلاح کلینیکی دارد.

نسبت قدرت عضلات antagonist agonist :

واضح است که درنظرگرفتن جاذبه در محاسبه حرکت خالص حاصله از عضلات ارزیابی شده در نسبت حرکت (قدرت) antagonist agonist موثر است. این موضوع بطور کلی در آن دسته از عضلاتی که اندام را در صفحات frontal , sagital را در نظر گیریم Ent / flex که در آن flex و Ent حرکات عضلانی نسبی می باشند. و وزن اعمالی توسط عضو را در یک نقطه مشخص از ROM مورد ارزیابی 2ONM در نظر بگیریم و آن که هر عضله در این نقطه حداکثر Nm60 حرکت uncorrected دارد. (برای مباحث جزئی تر از بحث اندازه گیری به فصل 2 رجوع کنید). براساس این مقادیر uncorrected :

و اگر چنانچه میزان گرانش به entensor ها اضافه کنیم و از ها بکاهیم، نتیجه حاصل از این قرار است:

این یک تفاوت مهم می باشد که می تواند در مورد نسبت قدرت flexor به entensor تنه به مقادیر بیشتری برسد.

نسبت بین حرکت سرعت زاویه ای در انقباضات دینامیک

اگر نسبت بین نیرو و طول (نسبت حرکت به زاویه) اساسی ترین پارامتر فیزیولوژیکی عضلات اسکلتی باشد، پارامتر اساسی دیگر ارتباط بین نیرو یا کشش، ایجادی در طول عضله و میزان سرعت انقباض آن عضله است. عملکرد عضله دینامیک (پویا) ممکن است با کمک عوامل زیر اندازه گیری شود:

  1. کنترل اندازه گیری و فشار خارجی و یا محاسبه سرعتها و شتابهای حاصله و یا
  2. کنترل اندازه و سرعت نیرو (حرکت) برون ده (بازده).

مورد دوم که برای پویا سنج های Isokinetic مناسب است از اواخر دهه 1960 . برای تعیین کیفیت عملکرد عضله مورد پذیرش قرارگرفت.

در مبحث سرعت – کشش در رابطه با انقباض عضله یافته ها بر پایه آمادگی عضله مورد مطالعه باشد که خود این کار بر پایه تشخیصات حاصله از آزمایش برروی موجودات زنده می باشد. در نمونه آخر رابطه حرکت – سرعت زاویه ای باید درنظر قرارگیرد.

توصیف ریاضی

فرمول توصیف کننده نسبت نیرو- سرعت توسط Hill(1953) پیشنهاد گردید:

که در آن T کشش، T0 کشش Isometric و V سرعت کاهش و b,a مقادیر ثابتی می باشند و نیز داریم Umax=bT0/a که Vmax سرعت کاهش بدون اعمال فشار است.

صورت دیگر این معادله عبارتست از: که در آن و و .

بازده و توان

بازده قدرت p ناشی از عضله توسط (McMahan 1984) ارائه گشت: سرعت کاهش × کشش = قدرت یا P=Tv

و با جایگزاری فرمول Hill داریم:

هنگامی که سرعت کاهش %33-25 سرعت حداکثر (Vmax) باشد این مقدار به حداکثر مقدار خود می رسد.

نمودار معادلات فوق در شکل 1.6 ارائه شده اند ((McMahan 1984 که در آن K=0.25 می باشد. به این نکته می بایست توجه کرد که معادله بین نیرو و سرعت برای افزایش طول active عضله بکار می رود (که در آن active یک حالت انقباضی است) در این مورد افزایش کشش عضله بعنوانی یک عملکرد از سرعت اتساع active تخمینی دارای شیب بیشتری از موارد کاهش مشابه می باشد.

حرکت عضله و سرعت زاویه ای

در مطالعات انجام شده برروی موجودات زنده هیچ تناسبی میان نیرو و سرعت خطی برقرار نیست. حرکت جایگزین مورد اول می گردد که تحت عنوان نیروی گشتاور شناخته می شود. وسرعت زاویه ای (W) بازوی اهرمی جایگزین مورد دیگری شود که این سرعت تحت عنوان سرعت زاویه ای مفصل (اما از نظر مقدار با آن متفاوت است) بیان می گردد. براین نکته تاکید می شود که این بیان برای ارزیابی حرکت زاویه ای بکار می رود که تحت عنوان نادرست زنجیره حرکتی باز) شناخته می شود و نبایستی در ارزیابی زنجیره حرکتی بسته (close kinetic chion) بکاربرده می شود. بعلاوه اصطلاحات کاهش و کشش active با عبارات انقباضات متحدالمرکز و گریز از مرکز جایگزین می گردند. (رجوع کنید به Box 1.1)

قابلیت کاربرد عضله در آزمایشگاه:

مطالعات انجام شده بر پایه اندازه گیریهای Isokinetic گروههای عضلانی مختلف به این نکته اشاره دارد که اصول حاکم بر رفتار عضله in vitro که نسبت به نیرو – سرعت نامیده می شود فقط بصورت جزئی در نقاط مقابل داخل بدن خود عکس العمل نشان میدهد. عمدتا با توجه به فعالیت متحدالمرکز در سرعت خطی پایین (perrine & Edgerton 1978 & Houston1985) و در انقباضات گریز از مرکز eccentric (به پایین رجوع کنید) استثنائی موجود است.

وقتی سرعت ارزیابی تحمیل افزایش می یابد:

  1. کاهش در حداکثر حرکت ایجادی توسط عضله یا گروه عضلانی در انقباضات متحدالمرکز (شکل های 7-1 تا 9—1) این نسبت معکوس به یک مفصل تنها محدود نمی شود. بلکه برای عضلات دو مفصلی نظیر همسترینگ و بصورت کلی تر برای سیستم های چند مفصلی نظیر entensorهای تند نیز صدق می کند. (Timm 1988)
  2. درانقباضات گریز از مرکز حداکثر حرکت در ابتدا افزایش می یابد اما در سرعتهای بالاتر ثابت می ماند یا حتی کاهش می یابد (شکل های 10-1 و 14-1) بعلاوه

1- در سرعت یکسان ثدرت eccentric بیشتر از قدرت concentric می باشد.

2- براساس اصل ارائه شده توسط Elfman (1966) و ترتیب قدرت، وابسته به طرز انقباض بدین شرح می باشد:

این ترتیب و با توجه به قدرت ربایش در شکل 12-1 ارائه شده است (Dvir 1977b) . (برای اطلاع از مقادیر حداکثر و متوسط نیروی قدرت ربایش حاصله از این مطالعه جدول 9-11 را مطالعه کنید).

گشتاور در طول انقباضات eccentric

رفتار شاخه eccentric منحنی حرکت – سرعت زاویه ای (M-W) از مدل تئوریکی ونیز یافته های آزمایشگاهی حاصل می شود. این رفتار با عدم یکنواختی، منحنی مشخص می شود که حتی در سرعتهای نسبی پایین نیز این عمل رخ می دهد. این یافته ها در تعدادی از مطالعات مربوط به آرنج (Griffin 1987 , Hortobagyi & Kateh 1990) ، شانه (Shkar & Dvir 1995) ، زانو (Rizzardo) و همکاران 1989 Ghena , Colliander & Tesch و همکاران 1991) و تنه (Dvir & Keating 2003) نیز صدق می کند.

توضیح این پدیده که احتمالا بیشترین پذیرش را دارا است یک خمیدگی feedback منفی را فرض می کند که شامل تعدیل فقراتی ومحیطی به منظور اجتناب از واردشدن فشارهای اضافی بر خود عضله می باشد. (Staubar 1989) . با توجه به این توضیح، سیستم عصبی مرکزی تمام کشش ها (tension) را در تمام طول نگرانی کنترل می کند (انتگرال کشش- زمان یا برانگیختگی) و ظرفیت eccentric عضله ای که می تواند در حدود %100 بر قدرت Isometric بالغ گردد ، محدود نماید. (Edman و همکاران 1979).

براستی هنگامی که میزان این خمیدگی برای عملکرد صحیح کاهش یابد مانند حالتی که ممکن است در کشش شدید و ناگهاین یک عضله active رخ دهد، پارگی بخش عضلانی – تاندونی می تواند ایجاد گردد. یک نمونه شاخص این حالت، پارگی تاندون آشیل در هنگام زمین خوردن ناگهانی و به طرف جلو است.

نسبت قدرت eccentric به Concentric((E/C

نسبت ((E/C نقش مهمی را در مطالعات Isokinetic ایفا می کند. بطور رایج این نسبت با درنظرگرفتن سرعت ثابت تعریف می شود. (بطور مثال E/C در 30 یا s/ 120) قدرت مطرح شده در این نسبت ممکن است حداکثر حرکت (pM) باشد و یا میانگین حرکت (AM) بدلیل این که تحت شرایط عادی و عملکرد نهایی قدرت eccentric مطلقا از قدرت Concentric مربوط بیشتر است. نسبت حاصله می بایست بیشتر از یک باشد. این اصل کلی تنها در یک مطالعه Trudelle – Jackson) و همکاران در سال 1988). صدق نکرده که درمطالعه مذکور حد پایین طیف سرعت مدنظر قرارگرفته بود. مطالعه مذکور بیان داشت که در %54-33 موارد عادی نسبت E/C کمتر از 0.85 می باشد. از طرف دیگراین پیشنهاد در بسیاری در مقالات و حتی در آسیب شناسی های کنونی Conway) و همکاران در سال 1992) صدق می کند. علاوه براین با درنظرگرفتن منحنی M-W نسبت E/C باید به تناسب سرعت ارزیابی افزایش یابد. اطلاعات مربوط راجع به دامنه این نسبت اکثرا مربوط به بخشهای نیمه تحتانی طیف سرعت می باشند. جدول 2-1 نتایج نسبت E/C را به افراد عادی نشان می دهد. برخی استثنائات بایست مدنظر قرارگیرد. با یک تمایل کلی بطرف مقادیر بالاتر اما حد فوقانی دربیشتر از 2.0 ثابت می ماند.

اعداد حاکی از نسبت E/C تنها به موارد تک مفصلی محدود نمی شوند. عملکرد عضله در شرایط Concentric و eccentric فرمان با entension لگن و زانو و با تاکید ویژه بر تنوع نسبت مورد مطالعه قرارگرفت. (Dvir , 1966) اندازه گیری در وضعیت Supine و با قرارگرفتن hip و زانو در100 و حمایت foot بوسیله attachment مخصوص انجام گرفت. بازوی اهرمی با قوسی حدود 3- جابجا شد. با حرکت برگشتی بازوی اهرمی به وضعیت اولیه بصورت eccentric این مقادیر برای سرعتهای چنین پائینی، زیادی باشند. اما بایست در وهله اول این موضوع را مدنظر قرارداد که نیرویی که پس از حرکت اندازه گیری می شود از دیدگاه ترکیبات عضلانی – مفصلی افراد دارای تفاوت بیشتری است.

آسیب های پاتولوژی در رابطه با نسبت E/C

انحراف در دامنه ذکر شده در بالا، منجر به عوارض آسیب زا می شود. بعنوان مثال نسبتهای پایین E/C (کمتر از 0.85 بعنوان یک عامل بر مشکلات Patellofemoral توسط Stubar , Bennett (1986) بیان شد. این پیشنهاد که بر پایه یک اشکال در کنترل حرکتی عصبی عضله 4 سر رانی متکی است، در فصل 6 بطور مفصل بیان می شود. توصیف دیگری یک جلوگیری انتخابی از عملکرد eccentric وابسته به برد را بیان می دارد. این تئوری بر فشارهای بالای حاصله درانقباضات eccentric بخوبی حرکت مخالف کشکک (مراجعه کنید به فصل 6) استوار است. از طرف دیگر مقادیر بسیار بالای گزارش شده با توجه به عملکرد افراد مریض دارای کمردرد مزمن می باشد. (Shrado و همکارانش 1995) در این نمونه توضیح موجهی برای محدودکردن ارادی بازده قدرت Concentric وابسته به عوامل فرهنگی و تشویش بیان شده است. (Shrado و همکارانش 1995)

مقادیر بسیار بیشتر نسبت E/C، در موارد فلج اسپاستیک و تالاسمی ماژور B یافت می شود. پاتولوژی قبلی یک واسط نوروفیزیولوژیکی می باشد. عملکرد عضله Quodri caps در افراد دارای فلج اسپاستیک مورد بررسی قرارگرفت. در این افراد انقباض های eccentric مستلزم پاسخ های اسپاستیک عضلات antagonistic نمی باشندز یرا حرکت ایجادی به جای کشش وارن این عضلات آنها را سست می کند. علاوه براین شاهد افزایش میزان بازده از انتهاهای اولی درک عضلات agonist خواهیم بود. (Knutsson 1987).

شکل 14-1 منحنی قدرت Concentric و eccentric عضله چهار سر ران را در یک مریض فلج اسپاستیک نشان میدهد. افزایش سریعی ودر حدود %10 مقدار معمول در قدرت Concentric وجود دارد (برای سن و جنس مناسب) از طرف دیگر قدرت eccentric مطابق با میزان نرمال خودی باشد. بدین ترتیب نسبت E/C بطورقابل ملاحظه ای بالا می باشد. بین 4و5.

پدیده افزایش سریع میزان E/C همچنین در موارد کلینیکی که در انها هیچ اختلال نورولوژیکی موجود نمی باشد، صدق می کند. درافرادی که بیماری تالاسمی ماژور B رنج می برند (بیماری ناشی از کم خونی موروثی که منجر به تضعیف بافت عضلانی می شود) استفاده از اعمال نیرو Concentric و eccentric عضله Quadriceps مورد ارزیابی قرارگرفته است و دراین افراد که دارای کاهش شدید قدرت Concentric باشند و قدرت eccentric خود را گرچه در حد نرم نیست حفظ می کنند، نسبت E/C بیشتر از حالت طبیعی می باشد (شکل 15-1) اتصال بیشتر اجزا بافت به یکدیگر می تواند دلیلی بر این امر باشد.

نسبت کنترل پویا (دینامیک)

اگرچه نسبت E/C بعنوان یک پارامتر عملکردی عضلات داخلی مورد استفاده قرارگرفت (بعنوان مثال در عضله یا گروه عضلانی مشابه) اطلاعات حاصله حاکی از آن است که این نسبت می تواند توضیح روابط بین عضلانی به همان نسبت موثر باشد. بخصوص با درنظرگرفتن حرکت eccentric عضلات نسبت به حرکت Concentric عضلات agonis که ناشی از نسبت کنترل دینامیک Dvir : DCR) و همکارانش 1989) می باشد. Aagaarel و همکارانش (1998) این نسبت را تحت عنوان Functional و در برابر نسبت قرادادی Concentric/ eccentric پیشنهاد کردند. DCR جز مهمی در ان دسته از شرایطی است که عضلات agonis و antagonist بطور همزمان فعالیت می کنند تا مفصل را از خطرهای احتمالی حفظ کنند. نمونه ای از این موارد در مفاصل زانو (Dvir و همکارانش 1989) و شانه (1997 Magnusson , Bak) که فعالیتهای مستلزم نیروی زیاد و یا ناپایدارهای ذاتی، جزء ویژگیهای مفصل می باشد، موجود می باشد. بعنوان مثال شانه را در Internal Rot , Add در نظر بگیرد. این چنین فعالیتی ممکن است حاصل از فعالیت Concentric عضلات agonis پکتورالیس ماژور توام با ساب اسکاپولاریس باشد. (Glousman و همکارانش 1988). اگر برون گرداننده ها بصورت همزمان از حرکت به جلو سر هومروس پیش گیری نمی کردند احتمال نیمه دررفتگی قدامی بسیار زیاد می شد. بدلیل این که سرانجام عضلات agonis بر antagonist غلبه می کند و عضلات antagonist کشش بسیاری را تحمل می کنند. هر دو نوع عضله بصورت eccentric منقبض می شوند. DCR فعال که رابطه حرکتی بین عضلات agonis و antagonist در طول اجرای فعال حرکت نامیده می شود نمی تواند از یک تجاوز کند و یا به بیان دیگر حرکتی رخ نمی دهد. از طرف دیگر DCR ایزوکینتیک وابسته به رابطه قدرت عضلات agonis و antagonist می باشد.

تفاوتهای دوطرفه دینامیک در برابر استاتیک

یافته های حاصله از اندازه گیری عملکرد عضلات (قدرت و یا سایر پارامترهای مکانیکی) ممکن است بصورت مستقل و یا وابسته بیان شوند که مورد دوم ذکر شده بصورت رایج تر و در زمانی که سازش یک طرفه حاکم باشد، بکارمی رود. مخصوصا اگر این تسلط جزئی بر عملکرد عضلات منقبض شده و پارامترهای مکانیکی داشته باشد. همواره قدرت بین دو طرف درگیر وغیردرگیر مقایسه می شود و با استفاده از فرمول زیر میزان تفاوت آنها بصورت درصد بیان می شود:

= = تفاوت %

که در این فرمول SI , SU یعنی قدرت عضله (عضلات) طرف غیردرگیر و طرف درگیر و موثر برطرف مقابل. یکی از سوالات اصلی که حتی متخصصین امروزه نیز با آن مواجه می باشند ؛ طریقه انقباض اتخاذی برای محاسبه تفاوت ذکر شده می باشد. علاوه براین طریق ایزومتریک نه تنها در تکنیک MMT بعنوان معیار درنظر گرفته می شود بلکه بعنوان یک معیار قابل تعریف در اختلالات دست نیز بکار می رود. وجود وسایل دقیق و ساده – پویاسنج دست Jamar- که بطور موثری با عملکرد عمده gross ساختمان عضلانی دست مطابقت دارد. می تواند دلیلی بر قانون دوم ذکر شده باشد: grip استاتیک. به هرحال بجز دست که خصلت های عملکردی و موروفولوژیکی خاص آن که امکان این چنین اندازه گیری را می دهد. سایر گروههای عضلانی عمده نیازمند نوع متفاوتی از اندازه گیری می باشند که این نوع توسط پویاسنجی ایزوکینتیک حاصل می شود. اما علیرغم استفاده شایع از این روش و مطالعات بسیار زیاد ایزوکنیتیکی مشتمل بر پاتولوژی های گوناگون پاسخ روشنی به این سوال که آیا می شود تفاوتهای یک طرفه را تنها و توسط هریک از سه روش انقباضی بیان کرد، نداده اند. بعبارت دیگر آیا با وجود تفاوت عضلانی، احتمال استفاده بیشتر از روشهای ایزومتریک Concentric یا eccentric می باشد و یا خیر؟

این سوال مقایسه های بین چند مدل را نیز شامل می شود: تفاوت بین استاتیک Isometric در برابر دینامیک Isokinetic تفاوت بین Concentric و eccentric .

در مقایسه های اساسی تر این سوال نهفته است: ایا قدرت محلولی مستقل است و یا وابسته به شرایط و روش؟ این نکته لازم به ذکر است که اگر حتی جواب منطقی برای این سوالات موجود باشد، سوالات مربوطه بیشتر در مورد رابطه بین کمبود قدرت خالص (ایزومتریم Concentric یا eccentric و کاهش میزان عملکرد همچنان بدون پاسخ می ماند.

مقایسه بین Intermodal

با درنظرگرفتن اولین موضوع Intermodal شواهد حاکی از کاهش بیشتر قدرت به زمانیکه محاسبات بر پایه مقایسه روش ایزوکینیتیک یا ایزومتریک انجام می شود، می باشند. در مطالعه ای در مورد عملکرد عضله quadriceps برابر 15% و در روش ایزوکینیتیک 40% بود. Madsen) و همکارانش 1995). علاوه براین که ارزیابی ایزوکینیک قدرت زانو قابل پذیرش می باشد. در مقایسه با قدرت ایزومتریک ، میزان قدرت ایزوکنتیک مقیاس مناسب تری برای پیش بینی درد و ناتوانی ناشی از آن می باشد. مبحث ذکر شده عامل مهمی در اتخاذ تصمیم در مورد این که کدام نوع از کاهش قدرت می تواند بعنوان معیار بکار رود، در مطالعه دیگری Carter و همکارانش افرادی را که از اختلال عصبی حسی و حرکتی ارثی نوع II,I مورد ارزیابی قرارداد و عملکرد عضلانی آنها را با درنظرگرفتن سن و جنس نمونه مورد بررسی قرارداد. نتایج حاصله حاکی از این امر بود که کاهش میزان قدرت وابسته به اندازه گیری ایزومتریک با تقریب %30 مشابه نتایج حاصله از اندازه گیریهای ایزوکینیتیک می باشد. یافته های حاصله از مطالعه برروی افرادی که آسیب یک طرفه عضو دارند حاکی از این امر بود که قدرت ایزوکینیتیک عضله quaeiricaps اندکی کمتر از قدرت Concentric و eccentric بود. (Holder-Powell و Rtherford 1999)

مقایسه Intermodal

با درنظرگرفتن این مقایسه در مطالعه مشابهی که توسط Carter و همکارانش (1995) انجام پذیرفت. این نتیجه بیان شد که میزان کاهش در حالت eccentric کمتر از حالت Concentric مشاهده نشد. تا به امروز نتایج منتشرنشده از یک گروه عظیم از افرادی که از نقص یک طرفه قدرت ایزوکینیتیک در زانو، شانه، مچ پا و دست (grip) مشاهده نشده است تا به کمک آن بتوان میزان بیشتری از تفاوتهای انقباض های Concentricدر مقایسه با انقباضات eccentric کشف کرد. (2003Dvir). این اختلاف به کنترل محدودتر ایجاد تنش عضلانی ارتباط داده شده است.در نتیجه امکان تغییر در روش رایج کاربردی مدل Concentric به مانند روش eccentric می باشد. علاوه براین با درنظرگرفتن نقش عملکردی مرکزی انقباضات eccentric میانگین میزان E/C به مراتب منطقی تر و مناسب تر بدست می آید.

کنترل انقباضات eccentric

شاید مهمترین نقش پویاسنجی ایزوکینیتیک در مطالعه عملکرد عضله علاوه بر اندازه گیری صحیح امکان فعالیتهای Concentric معرفی و ایجاد وسایلی برای اندازه گیری انقباضات eccentric باشد. پارامترهای دافعی بدن در اعمال انقباضات eccentric یعنی عواملی که بصورت ارادی نمی توان از انجام آنها جلوگیری کرد. مثل توانایی کنترل خم شدن به جلو، فعالیت eccentric اکتنسورهای تند- تا ورود این پویاسنج های active در میانه دهه 1980، مدنظر قرارنمی گرفتند یکی از جذاب ترین موضوعات مطالعه شده در استفاده از تکنیک های نوروفیزیولوپیکی بر پایه این سوال بود که آیا سیستم عصبی در انقباض eccentric فرمان خاصی وجود دارد یا خیر؟

با مطالعات انجام شده توسط (Enoka) نکات زیر یادآوری شد که منجر به دادن پاسخ مثبت به این سوال بود.

  1. نمونه های طبیعی نمی توانند در مقایسه با 100% حداکثر انقباضات ارادی با eccentric که بواسطه استفاده از محرکهای الکتریکی محدود شده است به میازن حتی %90 آن برسند. (westing و همکارانش 1990)
  2. 2. وقتی که در نمونه ها ایجاد شده یک انقباض Concentric مدنظر باشد ولی بصورت eccentric به آنها نیرو وارد شود تحریکات EMG بدلیل تعدیل سازی روش انقباض بصورت مرکزی افزایش چشمگیری می یابند. (Grabiner و همکارانش 1995)
  3. 3. در انقباضات eccentric ارتباط سن با کاهش قدرت کمتر واضح است. در حالی که این پدیده وابسته به شرایط عصبی است.Hortobagyi) و همکارانش 1995)
  4. 4. کاهش میزان تحریکات EMG مشاهده شده در حداکثر میزان انقباضات eccentric احتمالا به نسبت کاهش هموژن در جمعیت به فعالیت یک subset از تجمع نورونی وابسته تری باشد. (Laidlaw و همکارانش 1994)
  5. 5. بجای حرکت تجدید قوا سر طول انقباضات eccentric در مقایسه با انقباضات Concentric اصلاح می شود (Nardone و همکارانش 1989) و این عمل احتمالا با ارسال پیام های عصبی از مغز صورت می گیرد.(Tan و همکارانش 1990)
  6. 6. درمطالعات در مورد خستگی این نکته حاصل شد که عملکرد eccentric اساسا با عملکرد Concentric متفاوت می باشد و بعنوان مثال کاهش بازده مکانیکی در حالت اول حداقل میزان خود بود. (Tesch و همکارانش 1990) این نکته نیز اشاره شد که منحنی fatigue ناشی از انقباضات eccentric دارای شیب متفاوتی از منحنی حاصله از انقباضات Concentric می باشد.(Lee , Binder – Maclead) 1996)
  7. 7. علاوه بر موارد ذکر شده اگرچه ضعف ظاهری عضله که توسط میزان بازده قدرت Concentric بیان می شود قابل رفع می باشد، توانایی تعدیل بازده ظاهری eccentric محدود می شود. (به فصل 5 رجوع کنید) این پدیده حاکی از درگیری مرکزی در تعدیل سازی قدرت eccentric می باشد.

فی المجموع ما این یافته ها وجود یک استراتژی فعالیت عصبی غیرعادی را نشان می دهند. مفاهیم این چنین مکانیسم هایی از دیدگاه تعریف دقیق قدرت، تغییر یافته های حاصله از ارزیابی قدرت و درنظرگرفتنت یافته های optimal برای جبران آسیب ها و تروماهای حاصله ملموس تر می باشد.

رابطه بین حرکت سرعت زاویه ای در حرکت passive

کشش passive در افراد سالم

هنگامی که بخشی از یک عضو فرد سالم بصورت passive در مسیری که گرانش بر آن اعمال می شود، جابجا می گردد حرکت مقاومتی حاصله بر نیروی گرانش و نیز خصوصیات ویسکوالاستیک عضله و بافت پیوندی مربوط به آن عضله نسبت داده می شود. ولی از آن جایی که جزء دوم تنها به محض رسیدن به طول ایستا شروع به اعمال نیروی محسوس می کند. وضعیت مناسبی برای افزایش ROM مفصل، امکان ایفای یک نقش قطعی درمداخله حرکت نیست.

عامل دیگر انقباض رفلکسی در برخی عضلات که بصورت عادی عضو را در جهت مخالف حرکت می دهند. (فعالیت antagonist) می باشد. این پدیده به ندرت در موارد نرمال رخ می دهد و تنها در حرکات passive اینکه با بالاترین سرعتها انجام می گیرند، رخ می دهد. (Thilmann و همکارانش 1991)

جلوگیری از ایجاد فعالیت antagonist:

براستی یکی از خصوصیات یک سیستم عصبی عضلانی بسیار هماهنگ، توانایی این سیستم در عملکرد یکنواخت حتی در بالاترین سرعتها و بواسطه جلوگیری از ایجاد فعالیت antagonist می باشد. بعنوان مثال یک فرد بسیار ماهر در پرتاب توپ بیس بال، انقباض Concentric فروبندهای گلنوهومرال ممکن است بدلیل cocking طولانی مدت برای پرتاب با حداکثر نیرو Glousman) و همکارانش 1988) باشد که خود این عامل ناشی از سرعتهای زاویه ای بازو در تامین این حرکت بدون تحریکات محسوس فعالیت antagonist باشد. Cocking به معنای کشش پشت بازو قبل از وکت به طرف جلو آن مفهومی بر پایه عمل شلیک اسلحه. یکی از عللی که در ورزشکاران غیرحرفه ای با عملکرد دینامیک معادل عضلات پیشین که امکان ایجاد سرعت زاویه ای بازویی یکسان با مشکل روبرو می باشد فعالیت معکوس عضلات پسین می باشد. این عدم فعالیت آنتاگونیست ها از تمرین های مخصوص و شدید زیر حاصل میش ود.

اسپاستسیته و فلج عضلانی

فعالیت antagonist عضله

بدون شرح دقیق مکانیسم های پیچیده ای موجود در مورد اسپاسیته عملکرد عضلات antagonist در افرادی که دارای اختلاف نورولوژیکی می باشند. ناقص می باشد. این مکانیسم در افرادی که دچار فلج اسپاستیک ناشی از آسیب در سیستم عصبی مرکزی می باشند، آشکارتر می باشند و اسپاستیسیته بعنوان یک اختلال حرکتی مشخص شده بوسیله افزایش پیوسته سرعت در رفلکس های کششی تونیک (تن عضلانی) بهمراه کشش بیش از حد تاندون ناشی از قابلیت تحریک بیش از حد رفلکس کششی، و بعنوان جزئی از سندرم عصب حرکتی بالایی توصیف می شود. (1980 Lance)

جزء فلج عضلانی یا ضعف عضلانی در حرکات ارادی-بخوبی حرکات غیرارادی و نیمه غیرارادی- زندگی روزمره مثل راه رفتن موجود می باشد (1987Knutson)

یکی از علل این ضعف که قبلا نیز ذکر شد، ممانعت اسپاستیک اعمالی توسط فعالیت antagonist می باشد.در چنین موردی عملکرد عضلات antagonist ممکن است سالم باشد اما حرکت مخالف ممکن است کاهش سراسری در قدرت را ایجاد نماید.

ارزیابی با استفاده از دینامومتر های ایزوکینتیکی:

ارزیابی دقیق اسپاستیه و فلج عضلانی در تعیین وضعیت ناتوانی و کلینیکی مریض ضروری می باشد. روشهای رایج بر پایه کلینیکی (دستی) و وسایل مکانیکی و الکتروفیزیولوژیکی استوار می باشند. در مورد دوم نقش پویاسنج های ایزوکینتیک کلیدی است. این وسایل در حرکت passive بخشی از عضو در سرعت از پیش تعیین شده و در اندازه گیری سیستمیک مقاومت عضلانی غیرارادی نیز بکار می روند. براستی این یکی از اولین کاربردهای سیستم Kincon که خود این سیستم نمونه اولیه سیستم های active می باشد، بود.

اگرچه پیوستگی سرعت اسپاسیته مورد تردید قرارگرفته است (Rymer , Katz 1989) اما توانایی این پویاسنج ها در اندازه گیری دقیق، مقاومت اسپاستیک و با درنظرگرفتن موقعیت زاویه ای در تمام ROM موجود آنها را به ابزار مهمی در این زمینه تبدیل کرده است.

اثبات فعالیت غیرطبیعی عضلات antagonist

از سیستم های ایزوکینتیک active در مطالعات اولیه Knutsson و همکارش در موسسه Karolinska سوئد، به منظور اثبات کردن اثر فعالیت غیرطبیعی عضلات antagonist استفاده شد. ((1987 Knutsson , 1980 Martensson , Knutsson) شکل 16-1 . منحنی قدرت فلکسور در طول انقباض ارادی عضله همسترنیک در فردی مبتلا به فلح اسپاستیک را نشان می دهد. کاهش شیب در حرکت با سرعت 1200/S مربوط به افزایش شدید حرکت الکترومایوگرافیک عضله quadriceps می باشد. فعالیت این عضله حجیم در افراد طبیعی و در چنین سرعت پایینی رخ نمی دهد و حرکت برعکس عضله همسترینگ در اکتسنشن active و passive زانو فعال می شود. (شکل 17-1)

تغییرپذیری میزان اسپاستیسیتی عضله:

اگرچه کاربرد دینامومتری ایزوکینتیک در اندازه گیری اسپاستیسیته واضح می باشد در مطالعاتی که از این پویاسنج ها استفاده شده است، همگی در این نظر که این موارد دارای تغییرپذیری زیادی در میان نمونه ها می باشند، متفق القول می باشند. (1993 Panturin , Dvir 1987 Knutsson) پیشنهاد کردند که در مریض هایی با اختلالات پیشرفته،سرعت بحرانی در برانگیزش رفلکس شدید کششی حدود 1800/S می باشد با این حال در برخی از مبتلایان ماضر سرعت 1200/S در برانگیزش رفلکس ذکر شده، کافی نیست.

انواع ارزیابی

حرکت چند مفصلی

طرح اغلب پویاسنج های موجود بر پایه حرکت زاویه ای (AM) بازوی اهرمی می باشد. از آن جایی که حس گر نیرو (در اغلب سیستم ها) به این بازو متصل می باشد، نیمروی اندازه گیری شده در جابجایی بخش در روش ایستاده اعمال شده است. این وضعیت در ارزیابی حرکات لولایی که نمونه ی بارزش زانو می باشد، مناسب است. بنابراین وقتی که ساق پا در هر دو حالت eccentric و Concentric برخلاف بازوی اهرمی حرکت می کند. نیروی مخالف اعمالی توسط حرکت تقریبا در سمت راست تیبیا عمل می کند. این اصل در تمامی ارزیابی های AM صادق می باشد و بدین سان میزان عرف انقباض ایزوکینتیک حاصل می شود. لازم به یادآوری است که تعداد عضلات درگیر در اجرای چنین حرکتی حداقل مقدار خود است.

به هر حال عملکردهای متمایل به حرکت ندرتا در تک مفصلی ها رخ می دهد و بیشتر ترکیبی از حرکت هماهنگ چندین مفصل می باشد. نه تنها امکان ایجاد چنین حرکتی ضرورتی نیست، بلکه این حرکت در مقایسه با حرکات لولایی که در بالا ذکر شد، مستلزم یک الگوی حرکتی بسیار هماهنگ در تعداد زیادی از عضلات می باشد. علاوه براین اگرچه بازده کلی حرکت بصورت ایزوکینتیک محاسبه می شود، نقش اختصاصی گروه عضلانی مسئول در اجرای حرکت را نمی توان در گروههای بیشتر و یا حداقل در راههای امکان انجام وکات تک مفصلی ها و paner بصورت تجربی بیان نمود.

استفاده عملی و آنالیز حرکت چند مفصلی ها بدلیل افزایش آگاهی نسبت به نیاز به حرکات مکمل و تاکید بر همه به جای جزء در توانبخشی مدنظر قرارمی گیرد. پویاسنجی های ایزوکینتیک می توانند به تعیین دقیق محدودیتها و کاربردهای آن نقش مهمی را در این راستا اجرا کند. برای رسیدن به این مقصود، تعریف مفهوم زنجیره حرکتی باز و بسته ضروری است. اگرچه در مفهوم ذکر شد، بخوبی در مقالات توانبخشی فیزیکی توصیف شده اند. اما بنظر می رسد این مفهوم دچار برخی ابهامات گشته است.

زنجیره حرکتی باز (OKC) بعنوان سلسله ای از اجزای مفصلی تعریف شده است: انتهای جزء nام به (1-n) ام و سر آن به جزء (1+n) اممتصل می شوند. اولین جزء معمولا ساکن در نظرگرفته می شود و frame نامیده می شود ولی آخرین جز آزادانه حرکت می کند. نمونه کلاسیک OKC اندام فوقانی است که در آن ribcage بعنوان فرم ودست بعنوان جز انتهایی درنظر گرفته می شود.

زنجیره حرکتی بسته (CKC) ترتیبی از اجزاء مفصلی سلسله وار است که در آن جزء انتهایی و فرم هر دو مفصل می شوند. وقتی که حرکت جز انتهایی در OKC اتفاق نمی افتد. هر جزئی در CKS ممکن است بعنوان انتها یا tail درنظر گرفته می شود. بنابراین معمولا CKC , OKC به ترتیب بعنوان انتها آزاد و انتها مسدود معرفی می شوند. نمونه از CKC عمل ترکیبی کل اعضای بدن در استفاده از دست برای بلندشدن از روی صندلی می باشد. در تمام مدتی که دست در حال انجام عمل grip می باشد و ساعد استراحت می کند زنجیره شامل مفصل بین زمین و پا، مفاصل سایر بدن در ارتباط با دستها، از پشت تا پایین صندلی می باشد.

OKC یا CKC ؟

بدن انسان توالی های پیچیده ای از CKC , OKC را نشان می دهد. بعنوان نمونه اگرچه بودن دست به یک وضعیت خاص ممکن است یک فعالیت OKC باشد. عملکردی مثل گرفتن (pinch) یک شیء انجام شده بوسیله دو انگشت، بعنوان یک فعالیت CKC در نظر گرفته می شود. در فاز swing راه رفتن foot (gait) (پا) در حال حرکت در حالت OKC می باشد اما به محض برخورد آن با زمین CKC رخ می دهد. و نیز در خلال پایین آمدن یا بالارفتن از پله، فاز swing (یعنی جابجایی اندام تحتانی از یک پله به پله بعدی) ، ران ، ساق پا و پا آزادانه در فضا حرکت می کنند. و بنابراین حرکت اتفاق افتاده در روش CKC جای دارد. به هر حال به محض تماس با پله و قبل از بلندشدن انتهای طرف مقابل از پله مثلا در زمان فاز تحمل وزن، بدلیل تماس هر دو پا با پله که جز رایجی از این CKC می باشد. حرکت تمام مفاصل به یکدیگر وابسته می شود. دلیل مشابه علت ذکر شده در حین انجام اعمالی مثل بلندشدن از صندلی، دوچرخه سواری ، بلندکردن اشیاء و غیره بکار می رود.

بنابراین هنگامی که بخش انتهایی شروع به حرکت می کند (و نیز اجزاء دیگر) سیستم مشابه CKC رفتار می کند، در حالی که اگر بخش انتهایی حرکت نکند، این جزء به عنوان خصوصیت OKC درنظر گرفته می شود. و نیز با توجه به حالت موقتی مفاصل / اجزاء بجای مفاصل آناتومیکی آنها نوع وضعیت موجود که CKC است یا OKC مشخص می شود.