دسته بندی | حقوق |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 104 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 117 |
پیشگفتار :
سرگذشت و تاریخ بشریت همواره همراه با نگرانیهای قابل درکی است که در قبال خطا و تجاوز علیه مقدسات ، آداب و رسوم، عرف و هنجارهای جامعه ابراز شده . آثار و مدارک به جا مانده نشان میدهد که جوامع انسانی از نخستین ادوار با پدیده مجرمانه درگیر بوده و در جهت دفاع و حفظ منافع فردی و جمعی در برابر متجاوزان و بر هم زنندگان و تهدیدکنندگان نظم اجتماعی ، واکنشهای متنوعی را ابراز داشتهاند. در جوامع بدوی معیار تمیز رفتار مجرمانه از اعمال مجاز عرف جاری حاکم بر گروهها و جوامع و قبایل بود. این مقررات با گذشت زمان و نهادینه شدن به صورت عادت و فرهنگ و رسوم اجتماعی، تحت نقوذ قدرتهای سیاسی و اجتماعی صورت قانونی به خود گرفت و به دنبال توسعه و پیشرفت جوامع به صورت علمی درآمد که در مراکز علمی و دانشگاهی مورد توجه قرار گرفت امروزه این علم به شاخههای مختلفی تقسیم بندی شده که یکی از مهمترین و شیرینترین این تقسیمبندیها حقوق جزاست.
چکیده
همانطور که میدانیم یکی از مسائل مهم در امور کیفری اثبات رابطهی سببیّت است. بدیهی است اگر عملی مستقیماً باعث حصول نتیجه مجرمانه شود. احراز رابطه سببیّت با دشواری مواجه نخواهد شد، مثلاً اگر کسی اسلحهای تهیه در کمین رقیب خود بنشیند و زمانی که طرف مورد نظر در حال عبور است به سمت او تیراندازی و او را به قتل برساند در این جا بین عمل مجرمانه و حصول نتیجهی آن رابطهی سببیّت وجود داشته و احراز آن کار مشکلی نیست ولی سببیّت زمانی مشکل میشود که چند عامل باعث حصول نتیجه مجرمانه شوند. این عاملان میتوانند چند مباشر، چند مسبب، یا اجتماعی از سبب و مباشر یا چند مسبب باشند البته قانونگذار از مورد اخیر در میان موارد دیگر نامی به میان نیاورده . به هر حال قانونگذار نیز این شیوهها و صورتهای دخالت در جرم را پذیرفته است و برای حفظ حقوق افراد جامعه مجازاتهایی را در نظر گرفته این جانب در نخستین کار تحقیقی خود همین عنوان ؟(تسبیب در جنایت) را در نظر گرفته به و بحث در خصوص دیدگاههای فقها و حقوقدانان در باب تسبیب پرداختهام.
فهرست
صورتهای دخالت در وقوع جرم
مباشرت
شرط
سبب
تاریخچه سبب
فرق شرط و سبب و علت
آیا تسبیب یک اصطلاح راوائی است؟
شرط ضمان در تسبیب
مباشرت و تسبیب در جنایات عمدی
مباشرت و تسبیب در جنایات غیر عمدی
دوقاعده کلی در این زمینه
اقسام سبب
-سبب حسی
- سبب شرعی
-سبب عرفی
نوع دیگری از تسبیب
مستندات خلق قاعده تسبیب
تشخیص رابطهی سببیّت
الف- تشخیص رابطهی استناد در آراء حقوقدانان اروپایی
اول. ضمان سبب ضروری
دوم. نظریه برابری شرایط و اسباب
سوم. نظریه سبب مستقیم و بیواسطه
چهارم. تئوری شرط پویای نتیجه
پنجم. تئوری سبب متعارف و اصلی
ب: تشخیص رابطه استناد در آراء حقوقدانان اسلامی
1-ب: اجتماع سبب و مباشر
الف) مواردی که سبب قوی تراست
مواردی که مباشر جرم موجودی جامد است
مواردی که مباش جرم موجودی جاندار چون سگ وچهارپایان ( حیوانات ) باشد
درصورتی که مباشرجرم فاقد مسئولیت اند چون دیوانه وکودک
درصورتی که مباشر جرم جاهل به حکم یا موضوع باشد
ب) مواردی که مباشر قوی تراست
ج) مواردی که مباشر وسبب درعرض هم هستند
2-ب) اجتماع اسباب
1. اجتماع سبب ماذون باسبب عدوانی
2. اجتماع اسباب منغذی وعدوانی
2.1) ستادی صفان
2.2 ) صفان سبب اقوی
مجازات سبب ومباشر
تعارض قاعده ی تبیب با قاعده ی احسان
تعارض اتلاف وتثبیت
نتیجه گیری
منابع وماخذ
بحث اصلی
صورتهای دخالت در وقوع جرم
جانی ممکن است با ایجاد یکی از عوامل ذیل در وقوع جرم و جنایت مداخله کند :
1. مباشرت 2. شرط 3. سبب
در خصوص هر یک از موارد مذکور به تفصیل ، بحث خواهیم کرد اما در خصوص مورد دوم لازم است تذکر داده شود اگر چه گروهی شرط را نیز از صورتهای دخالت در وقوع جرم دانستهاند اما قانونگذار ذکری از آن به جا نیاورده و گروه مذکور در توجیه این مطلب آوردهاند : از آن جا که معمولاً عنوان سبب بر شرط نیز اطلاق شده است قانونگذار معترض شرط نشده با ذکر سبب خود را بینیاز از بیان شرط دانسته است در صورتی که شرط و سبب در همه موارد از موقعیت و آثار یکسانی برخوردار نبوده .
مباشرت
مباشرت را ایجاد علت گفتهاند. حکما و فلاسفه از واژه علت مفهوم وسیعی را اراده کردهاند و در تعریف علت گفتهاند: آن شیئی که شیئی دیگر را (وجود و هستی خود) به او احتیاج دارد علت نامیده میشود و شیئی دیگر معلول، بعضی از آن علتها ناقص هستندو بعضی مستقل (تام) و همچنین بعضی خارج از معلولاند و بعضی داخل آن. باید توجه داشت که این تعریف، تعریف علت به معنی عام است که شامل همه اقسام علتها میشود و به این معنی هر جزء نیز علت کل است. بنابر نوعی تقسیمبندی علت یا ناقصه است و یا مستقل- یعنی آن چیزی که دیگری در وجود خود به او نیازمند است و ما به او نام علت را دادهایم یا به نحوی است که معلول فقط به او محتاج است و به غیر او احتیاج ندارد و یا چنین نیست و به عبارت دیگر یا وجود او برای وجود پیدا کردن معلول کافی است و یا کافی نیست. اولی را میگوییم علت مستقله یا تامه و دومی را میگوییم علت غیر مستقله یا ناقصه. مثلاً تحقق کتاب احتیاج دارد به امور متعدد از قبیل کاغذ ، قلم، حرکات انگشتان دست نویسنده وارادهی او وجود مدادی و نبودن مانع بر روی صفحه و امثال اینها که مجموعاً مقدمات و وسایل کار هستند. علت تامه یا مستقله عبارت است از مجموع این مقدمات و وسایل که از آن جمله عدم برخورد و مانع است البته اگر همه وسایل و مقدمات فراهم شد تحقق معلول ضروری و حتمی و به اصطلاح امروز اجتنابناپذیر خواهد بود علت ناقصه عبارت است از بعضی از این اقدامات و وسایل که اگر وجود پیدا نکند کتابت موجود نمیشد اما اگر موجود شود ولی سایر وسایل و مقدمات موجود نباشد برای تحقق کتابت کافی نیست. در تقسیم بندی دیگری که از ارسطو به جا مانده است علت منقسم شده است به چهارتا 1- علت فاعلی ،2- علت مادی، 3- علت غایی،4- علت صوری[1] بنابراین علت هر امری است که از وجود آن وجود معلول و از عدم آن عدم معلول، لازم آید مانند قتل با شمشیر و کارد یا خفه کردن با دست و نظایر آن[2] و همان گونه که دکتر گلدوزیان در کتاب خود (بایستههای حقوق جزای عمومی) مینویسد: طبق مادهی 317 قانون مجازات اسلامی مباشرت آن است که جنایت مستقیماً توسط خود جانی واقع شده باشد. بنابراین در مواردی که جانی خود به طور مستقیم و بیواسطه مرتکب جنایت بر نفس یا عضو شود میتوان گفت جرم را به مباشرت مرتکب شده است مثل فردی که دیگری را با دستان خود خفه کرده است. البته گاهی نیز علت و مباشرت در جرم ممکن است با واسطه اشیایی باشد مثل اینکه جانی با کارد یا شمشیر و تفنگ و... موجبات جنایت بر دیگری را فراهم کند که البته از دید عرف و مردم از آن جا که مشخص و آشکار نیست واسطه محسوب نمیشود و باز شخصی که از این وسایل برای ارتکاب جرم استفاده نموده است مباشر جرم است.[3] باید متذکر شویم که منظور از عبارت جنایت مستقیماً توسط جانی... در مادهی 317 قانون مجازات اسلامی وقوع بلاواسطه فعل جانی نیست بلکه مقصود وجود رابطه مستقیم علیّت است به طوری که جنایت مستقیماً از نفس فعل ناشی شده و بتوان گفت نوعاً یا بر حسب خصوصیتهای مورد ، تلف از لوازم آن کار است و به عبارت دیگر مباشر کسی است که وقوع تلف عرفاً به نفس کار وی منسوب است و نه بر اثر آن.
شرط
وقوع هر پدیده مجرمانه منوط به وجود شرایطی است که زمینههای ارتکاب آن را فراهم میسازد شرط چیزی است که اگر نباشد ، مشروط به وجود نمیآید اما اگر باشد ، به تنهایی برای ایجاد مشروط کافی نیست مثلاً حفرچاه نسبت به افتادن در آن شرط است.[4] بنابراین شرط آنچنان امری است که از عدم آن عدم معلول لازم میآید لکن از وجود آن معلول (جرم) لازم نمیآید. از این رو وقوع جنایت محصول شرط نیست اگر چه همراه و در کنار علت جنایت است. به نحوی که تحقق جنایت متوقف بر وجود آن است بنابراین شرط از اجزاء و عناصر اصلی در تکوین جنایت نبوده و فی نفسه مؤثر در آن نیست گرچه ضرورتاً به انتقاء شرط حدوث جنایت نیز منتقی میگردد. برای مثال ممسک در جنایت که مجنی علیهرا نگه میدارد تا دومی او را به قتل برساند شرط محسوب است زیرا ممسک هیچگونه مدخلیتّی در سلب حیات نداشته است. لازم به ذکر است که به موجب آراء فقیهان اسلامی گرچه تأثیر مؤثر به وجود شرط است متعلق نشده و ایجاد کننده شرایط وقوع قتل را مشمول این مجازات ندانستهاند.[5]
سبب
در مواردی مداخله بزهکار در وقوع جرم فراتر از اقدامات ایجاد کننده شرط و ضعیفتر از علت است بگونهای که جانی با ایجاد سبب جنایت بدون آنکه خود مستقیماً در آن مباشرت نماید مرتکب جرم میگردد و بر خلاف شرط جنایت محصول سبب است اما به طور غیر مستقیم . گروهی از حقوقدانان[6] معتقدند که سبب در حقوق اسلامی معنای ویژهای دارد و با سببی که در منطق و فلسفه مطرح است به یک معنا نیست و از این جهت مناسب مینماید آن چه را که بعضی از حقوقدانان بزرگ اسلامی در این باره آوردهاند مورد توجه قرار گیرد . از این رو به تعریف سبب در مختصر نافع و تحریرالوسیله اشاره میکنند.
در مختصرنافع آمده : سبب یا تسبیب ، ایجاد چیزی است که اگر نبود تلف شدن یا شکستن عضو واقع نمیشد ، ولی به علت تلف نفس ، یا شکستن عضو نیست مثلاً یکی از موارد تسبیب کندن چاه در معابر عمومی است . پس اگر کسی در آن بیفتد و بمیرد علت مرگ او وجود چاه نیست بلکه علت آن سرنگون شدن اوست در چاه . و در تحریرالوسیله آمده : مراد از اسباب در این جا هر فعلی است که تلف شدن ، نزد آن ( ولی نه به علّت آن، بلکه) به علت دیگری تحقق بیابد، به گونهای که اگر آن فعل نبود، تلف، پدید نمیآمد، مثل کندن چاه، نصب چاقو ، افکندن سنگ ، ایجاد لغزشگاه و غیره . بنابراین مجرمی که جرم را نه مستقیماً و به خودی خود ، بلکه به واسطه انجام میدهد سبب جرم و مجرم سببی است. اما دکتر عباس زراعت سبب را در معنای فلسفی آن ، چیزی میداند که از وجودش وجود و از عدمش ، عدم لازم آید اما در معنای فقهی و حقوقی چیزی است که اگر نباشد مسبب به وجود نمیآید.[7] اما علت به وجود آمدن مسبب چیز دیگری است مانند گذاشتن سنگ در معبر عمومی که کسی با آن برخورد کند و موجب تلف وی شود. در این جا علت صدمه برخورد با سنگ است اما اگر سنگ نبود ، این تصادم هم به وجود نمیآمد. دکتر ابراهیم پاد نیز در تعریف سبب گفتهاند: سبب هر امری است که موجب تلف آن به حاصل شود ولی به علتی دیگر به نحوی که اگر آن سبب نباشد علت هم به وجود نمیآید و یا مؤثر واقع نمیشود و برخی دیگر گفتهاند سبب آن چیزی است که آن فیالجمله اثری در تولید هست مانند علت. به هر حال به موجب مادهی 318 قانون مجازات اسلامی ”تسبیب در جنایت آن است که انسان سبب تلف شده یا جنایت دیگری را فراهم کند و خود مستقیماً مرتکب جنایت نشود بطوری که اگر نبود جنایت حاصل نمیشد مانند آنکه چاهی بکند و کسی در آن بیفتد و آسیب بیند.“ سبب واسطهای است که اگر وجود نداشت جرم واقع نمیگردید یعنی میان عمل مجرم و حصول نتیجه مجرمانه واسطهای است و در عین حالیکه سبب موجب جنایت نیست اگر ایجاد نشده بود جنایت واقع میشد. قانون مجازات اسلامی مقرراتی تمثیلی در مورد ارتکاب جرم از طریق تسبیب ذکر گردیده [8] که ما در این جا چند مورد را بیان میکنیم :
هرگاه کسی دیگری را بترساند یا موجب وحشت وی گردد و در اثر این ترس آن شخص بمیرد ، اگر این عمل کشنده باشد و یا با قصد قتل انجام شود اگر چه عمل نوعاً کشنده و نه با قصد قتل انجام بگیرد قتل شبه عمد محسوب شده و دیه به آن عهده قاتل است همچنین است اگر این ترس موجب فرار او گردد و آن شخص در حال فرار از جایی پرت شود و یا بدرون چاهی بیفتد. ملاحظه میگردد در موارد فوق مرتکب از طریق واسطه مرتکب جرم گردیده است و نه به طور مستقیم . لازم به ذکر است که در این موارد اثبات رابطه سببیت لازم است یعنی باید ثابت گردد که ترس موجب مرگ گردیده است.
برخی از حقوقدانان[9] اکراه و اجبار و اضطرار را نیز از اسباب ارتکاب جرم دانستهاند که در این خصوص در مباحث بعدی سخن به میان میآید. نتیجتاً تسبیب در تلف یعنی ایجاد کاری که وقوع تلف عرفاً به اثر آن کار منسوب است بر خلاف مباشرت که وقوع تلف عرفاً به نفس کار مستند است. همانطور که ملاحظه میگردد اگر چه مفهوم شرط و سبب، تشابه و قرابت بسیاری با یکدیگر دارند و چنانچه در تعریف هر یک گذشت شرط هیچ تأثیری در وقوع جنایت ندارد هرچند تأثیر مؤثر موقوف بر آن است در حالیکه سبب خود مؤثر در جنایت است لیکن نه به صورت علت. تعریف ماده 318 در ظاهر شامل شرط نیز میشود چون شرط هم زمینه وقوع جنایت را فراهم میکند اما تأثیر مستقیم درآن ندارد. بنابراین بهتر بود قیدانتساب جنایت به سبب هم در تعریف ذکر میشد. البته در بسیاری از موارد میان سبب و شرط نمیتوان تمایز داد و مثالهایی را که برخی فقها شرط دانستهاند فقهای دیگر سبب محسوب میکنند و یا آنها را به جای یکدیگر به کار میبرند.
از ملاحظهی این تعریفها به دست میآید که رابطه علت و جنایت ، رابطه مستقیم و بدون واسطه است و اگر چنین رابطهای وجود داشته باشد نوبت به سبب یا شرط نمیرسد . همچنین رابطه و جنایت نزدیک تر از رابطه شرط و جنایت است. بنابراین اگر در وقوع جنایتی ، شرط و سبب هر دو فراهم باشند، بدون شک باید سبب را مسئول دانست شباهت سبب و شرط آن است که هردو اگر نباشند نتیجه است و شرط زمینهساز است به گونهای که در عرف، جنایت منتسب به آن نمیشود. یعنی معمولاً انتظار تحقق جنایت از فراهم شدن چنین زمینهای نمیرود برخلاف سبب که این انتظار در آن وجود دارد. مثلاً شخصی از دوست خود میخواهد او را با وسیله نقلیة خود به محلی برساند و در بین راه وسیلهی نقلیه با عابر پیادهای تصادف میکند و منجر به قتل او میشود. در این جا عمل کسی که از دوست خود چنین درخواستی کرده است شرط تحقق تصادف قتل است . چون اگر این درخواست صورت نمیگرفت، تصادف و در نتیجه قتل نیز اتفاق نمیافتاد، اما عرف هیچگاه درخواست مزبور را سبب قتل نمیداند.
دسته بندی | برنامه نویسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 230 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 160 |
«مقدمه»
اَلحَمُدللِه الذَّی هَدانا لِهذا وَ ما کُنا لِنَهتَدی لَولا اَن هَدانا اَللهُ[1] (ستایش خدای را که ما را بدین [راه] هدایت نمود ، و اگر خدا ما را راهبری نمی کرد ما خود هدایت نمی یافتیم).
حمد و سپاس خدای را که به عنوان خالق «ماسوی الله» هر موجودی را در راه سعادت خودش تا نهایت کمالش راهنمایی کرده و فرموده : «رَبُنّا الَذی اَعطی کُلَ شَیءٍ خَلقه ثُمَّ هَدی».(پرودگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که در خور اوست داده ، سپس آن را هدایت فرموده است).و هیچ موجودی را از قائده به کمال رسیدن مستثنی نکرده و انسان را که اشرف مخلوقات دانسته ، کمال و سعادت عظمی عنایت فرموده و به سوی آن هدایت کرده است.و عقل را راهنما به سوی کمال و منشا شکوه و سربلندی انسان قرار داده است.
اما از آنجایی که سعادت و کمال انسان منحصر به سعادت مادی نمی باشد ، بلکه جهان معنا هر دو جهان را شامل می گردد به همین خاطر خداوند متعال اول عقل آفرینش یعنی حضرت محمد (ص) را به عنوان نبوت برگزید و او را به بندگانش حجت قرار داد : «حُجَهُ اَللهِ عَلَی العِبادِ النَبِّیُ و الحُجَه فیما بَینَ العِبادِ وَ بَینَ اَللهِ اَلعَقلُ»[2].(حجت خداوند بر بندگان پیامبر است و حجت میان بندگان و خدا عقل است).و آن حضرت را خلیفه خود بر روی زمین قرار داد تا راهنما و هدایت گر خلق به سوی او باشد و ایشان بشارت دهنده و ترساننده نیکان و بدان قرار داد تا حجت را بر مردم تمام گرداند.
«رُسُلاً مُبَشرینَ وَ مُنذرینَ لِئَلا یَکونَ لِلناسِ عَلَی اللهِ حُجَه بَعدَ الرُسُلِ وَ کانَ اَللهُ عَزیزاً حَکیماً»[3].(پیامبرانی که بشارت گر و هشدار دهنده بودند، تا برای مردم ، پس از (فرستادن) پیامبران ، در مقابل خدا (بهانه) و حجتی نباشد و خداوند توانا و حکیم است.)
بنابراین همچنان که بدون نبوت غافله بشریت به هدفی که از آفرینش او در نظر بوده است نمی رسد، تبیین احکام و مقررات الهی توسط راهبران غیر معصوم نیز راه به جایی نخواهد برد و موجب گمراهی خواهد شد و این نیازمند به دلایل عقلی و نقلی محکم می باشد.
در این رساله تحت عنوان « بررسی شیوه های دعوت پیامبر اسلام (ص) با تکیه بر حکمت ، موعظه و مجادله احسن» با استفاده از آیات قرآن کریم و احادیث معصومین به بررسی شیوه های دعوت رسول اکرم (ص) پرداخته و پس از بررسی و تحلیل نظرات مختلف ، نظریه مختار بیان گردیده است.و به اندازه بضاعت اندک ، قطره ای ناچیز از این دریای بیکران چشیده و به نکات زیر دست یافتم که : «حکمت» نوری افاضه ای از سوی خداوند است به کسانی که از نیروی عقل خود بتوانند درست استفاده نمایند ، عطا خواهد شد و در سایه آن به حقایق معلومات و درجاتی از کمال می رسند.[4]
و موعظه یکی از راه های دعوت و جلب قلوب شمرده می شود که پیامبر اسلام (ص) برای جذب افرادی که دارای احساسات و عواطف جوشان و بیداری عمومی بودند از موعظه بهره می برد و خداوند متعال برای اینکه پیامبرش را اسوه اهل استدلال قرار دهد، به او ابلاغ فرمود که استدلال محض ، همه جا سودمند نیست ،بلکه علاوه بر آن ، از موعظه برای دعوت دیگران استفاده نماید.
و «مجادله» که رسول اکرم (ص) به طور مطلق از آن نهی نشده است بلکه از آن مجادله غیر احسن و یا باطل منع شده است ، چنانکه خداوند متعال می فرماید : «وَلا تُجادَلوا اَهلَ الکُتابِ اِلا بِالَّتی هِیَ اَحسَن» ، بنابراین مجادله احسن در اسلام جایز می باشد که قانون عملی برای رسول اکرم (ص) در مقابل مخالفان اسلام بوده است.در مقابل مجادله احسن مجادله باطل قرار می گیرد که مطابق قرآن کریم و روایات معتبر معصومین ، بر مردم حرام گردیده است زیرا در این نوع جدال ،سعی و تلاش مخالفان در جهت حق جلوه دادن عقاید باطل و نادرستشان می باشد در حالی که مجادله احسن با استفاده از اصول مشترک طرفین برای محقق ساختن حق و اثبات آن صورت می پذیرد.
این پایان نامه به روش کتابخانه ای و با استفاده از منابع تفسیری و روایی و با راهنمایی اساتید محترم راهنما و مشاور در پنج فصل تالیف و تنظیم گشته است :
فصل اول- شامل کلیات (اهداف و انگیزه موضوع ، سوالات تحقیق ، پیشینه تحقیق ،روش تحقیق و ساختار و محدوده تحقیق) می باشد.
فصل دوم- مفهوم حکمت ، موعظه ، جدل و کاربرد آنها در قرآن کریم به عنوان شیوه دعوت پیامبر اکرم (ص) شامل (معانی لغوی و اصطلاحی حکمت ، موعظه و جدل و کاربرد آنها در قرآن کریم و شیوه های پیامبران در ابلاغ پیام الهی به خصوص شیوه رسول اکرم (ص) می باشد).
فصل سوم- جلوه های حکمت الهی که اهم آن شامل : (اهمیت حکمت از نظر اعتقادی ، حکمت و توحید ، حکمت الهی هدف بعثت انبیاء ، اعطای حکمت بر صالحین در قرآن کریم ، حکمت واعطای فضل بر رسول اکرم (ص) و خاندانش (علیهم السلام) ، تاویل حکمت در قرآن و روایات) می باشد.
فصل چهارم- جلوه های موعظه از منظر قرآن و روایات معصوم که اهم آن شامل : (موعظه در قرآن کریم ، موعظه اخلاقی ، نفسانی ، تاثیر گذاری موعظه ،اقسام موعظه ،تاویل موعظه) می باشد.
فصل پنجم- جلوه های مجادله در قرآن و روایات که عبارتند از : (انواع مجادله در قرآن و روایات ، مجادله احسن پیامبران الهی ، جلوه های مجادله احسن پیامبر اکرم (ص) در قرآن کریم و زمینه های مجادله غیر احسن ، اهداف مجادله) می باشد.
در نهایت به نتیجه گیری کلی پرداخته شده است.
از پروردگار متعال پیوسته درخواست نماییم «الهم انّی اسئلک ان تصلّی علی محمد نبّی رحمتک و کلمه نورک و ان تملأ قلبی نور الیقین و صدری نور الایمان و فکری نور النیات و عزمی نور العلم و قوّتی نور العمل و لسانی نور الصدق و دینی نور البصائر من عندک و بصری نور الضیاء و سمعی نور الحکمه و مودتی نور الموالاه لمحمد و اله علیه السلام......[5]
(خدایا از تو می خواهم که اولاً درود فرستی بر محمد پیغمبر رحمتت و کلمه نورت و ثانیاً پر کنی دلم را با نور یقین و سینه ام را با نور ایمان و فکرم را با نور تصمیمات و تصمیمم را با نور دانش و نیرویم را با نور کار و زبانم را با نور راستی و دینم را با نور بصیرت ها از پیشت و دیده ام را با نور روشنایی و گوشم را با نور حکمت و مودتم را با نور دوستی و پیوستگی با محمد و آلش که سلام بر آنان باد......)
فصل اول : کلیات
1 – 1 – اهداف و انگیزه موضوع
1 – 2 – سؤالات تحقیق
1 – 3 – پیشینۀ تحقیق
1 – 4 – روش تحقیق
1 – 5 – ساختار و محدوده تحقیق
1 – 1 – اهداف و انگیزه موضوع
هدف و انگیزه اصلی در این پایان نامه ، شناخت و بررسی شیوه دعوت رسول اکرم (ص) بر اساس «حکمت ، موعظه حسنه و مجادله احسن» می باشد.از آنجایی که پیامبران و خصوصاً پیامبر خاتم (ص) به منزله سراج منیر و دعوت کننده به سوی خدا «سراجاً منیراً و داعیاً الله» هستند ، بسیار مشتاق بودم برای فهم و شناخت پیرامون این شیوه ها و ابعاد و جلوه ها و مصادیق آنها بتوانم بهره هایی از کلام الهی و نور حکمت را بر قلب خود دریابم و با فهم موعظه از موعظه حسنه در شناخت حقایق الهی و عبرت از خلایق الهی آگاه شوم و با درک مجادله احسن به عنوان روش نیکوتر خداوند در مقابل مخالفان خدا و رسول و اولیاء معصوم الهی به اثبات حقانیت عقاید شیعی خود برسم.
1 – 2 – سؤالات تحقیق
پیرامون موضوع رساله ، سؤالات بسیاری مطرح می باشد که از پرسش های ویژه این تحقیق می توان اشاره کرد به :
1 – حکمت و موعظه و جدال از نظر لغوی و اصطلاحی چیست ؟
2 – تاویل حکمت بر اساس آیات قرآن و روایات چیست؟
3 – انواع موعظه کدام است ؟ منظور از موعظه حسنه در آیات قرآن کریم چیست؟آیا موعظه می تواند غیر حسنه باشد؟
4 – شیوه ها و اقسام مجادلات انبیاء در قرآن کریم و تعالیم اسلامی بر چه اساسی
می باشد؟
5 – آیا در قرآن و روایات نمونه هایی از مجادلۀ احسن انبیاء بر اساس قرآن و روایات آمده است؟
1 – 3 – پیشینۀ تحقیق
تا کنون کمابیش پیرامون آداب و اسلوب گفتگو در قرآن کریم و روشهای تبلیغی انبیای الهی و روش تبلیغی و دعوت پیامبر اسلام (ص) کتب و مقالاتی نگاشته شده که گاه مورد استفاده در رساله موجود هم بوده است.مانند 1- راه و رسم تبلیغ نوشته گروهی از فضلای قم.2- مقاله قانون عملی پیامبر اسلام (ص).3- آداب و اسلوب گفتگو در قرآن کریم و روایات با نگاهی به کتاب مقدس از عبدالله ستوده ارشد علوم قرآن ، 1387. 4- شیوه های هدایتی و تبلیغی انبیا از دیدگاه قرآن و روایات از طیبه خداویسی ، 1386.
می توان وجه امتیاز رسالۀ موجود نسبت به تالیفات پیشین را اولاً فراهم نمودن یک بخش تأویلی از آیات قرآن کریم را در کنار بخش تفسیری آن که مرتبط با موضوع می باشد در نظر گرفت که رسالۀ حاضر علاوه بر تفسیر به تأویل ، تا جایی که امکان داشته پرداخته است . و ثانیاً به گردآوری شیوۀ رسول اکرم ( ص) در یک مجموعه که به طور مستقل و تخصصی (قرآنی و روایی) به هر یک از آنها پرداخته شده است . وعلت انتخاب موضوع ، علاقمندی این جانب به دانستن روش های دعوت اسلام و جذابیت موضوع مورد بحث و فهم و درک بیشتر از دین تشیع ، فهم آیات قرآن کریم چه از جهت ظاهری و چه از جنبۀ تأویلی و شناخت رسول اکرم (ص) و اهل بیتش «علیهم السلام » که امید است باری تعالی با الطاف و عنایت خویش این حقیر را در جهت گام نهادن و سوق دادن به این جهت یاری فرماید .
1 – 4 – روش تحقیق
در این رساله ، ابتدا با هماهنگی استاد راهنما ، یک طرح کلی از پایان نامه تنظیم گردید و با راهنمایی وافر و تحسین برانگیز ایشان به مطالعه و مرور کتابهای معتبر روایی و قدیمی پرداخته . وکار تحقیق موضوع را آغاز نمودم و جمع آوری مطالب از طریق فیش برداری از کتاب ها با روش کتابخانه ای و با استفاده از CD های تفاسیر و سایتهای اینترنتی ( با مراجعه به منابع اصلی و معتبر ) تنظیم و تدوین گردیده است . و برای انجام این امر ، بیشترین بهره برداری از کتابخانه مجلس و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران وبعد کتابخانه دانشکده الهیات تهران و در موارد بسیار محدودی از کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه آزاد اسلامی به عمل آمده است .
ذکر این نکته لازم است که ، متون عربی مرتبط با موضوع که در منابع قدیمی و یا بعضاً جدید بچشم می خورد اولاً به یاری خداوند متعال و بعد با سعی و تلاش خود ، به فارسی روان ترجمه کردم و در کل ، در تنظیم و تهیۀ رساله از راهنمایی سرکار خانم دکتر هاشمی و مشاورۀ آقای دکتر رضوی ، بهره و استفاده لازم صورت گرفته است که کمال تشکر را از این دو بزرگوار دارم .
1 – 5 – ساختار و محدوده تحقیق
موضوع مورد بحث تحت عنوان « بررسی شیوه های دعوت پیامبر اکرم ( ص ) یا تکیه بر حکمت ، موعظه و مجادله احسن » در محدودۀ قرآن و روایات معصومین « علیهم السلام » از کتب و تفاسیر شیعی بهره گرفته شده است که در طی یک چکیده و مقدمه و پنج فصل و جمع بندی و نتیجه نهایی می باشد که هر فصل نیز شامل مباحثی که امید است به یاری خداوند این گام کوچک مورد عنایت پروردگار قرار گیرد .
فصل دوم : مفهوم حکمت ، موعظه ، جدل و کاربرد آنها در قرآن کریم به عنوان شیوه دعوت پیامبر اسلام (ص)
2 – 1 – معانی لغوی و اصطلاحی حکمت ، موعظه ، جدل
2 – 1 – 1 – معنی لغوی و اصطلاحی حکمت
2 – 1 – 2 – معنی لغوی و اصطلاحی موعظه
2 – 1 – 3 - معنی لغوی و اصطلاحی جدل
2 – 2 – کاربرد تعابیر مربوط به حکمت ، موعظه ، جدل در قرآن کریم
2 – 2 – 1 – کاربرد تعبیر حکمت
2 – 2 – 2 – کاربرد تعبیر موعظه
2 – 2 – 3 – کاربرد تعبیر جدل
2-3 شیوه های پیامبران در ابلاغ پیام الهی در قرآن کریم
2-3-1 شیوه دعوت پیامبر اسلام (ص)
2-3-2 تبیین و تفسیر «حکمت ، موعظه حسنه و مجادله احسن» در آیه 125 از سوره نحل
2 – 1 – معانی لغوی و اصطلاحی حکمت ، موعظه ، جدل
2 – 1 – 1 – معنی لغوی و اصطلاحی حکمت
واژۀ « حکمت » به معنی استواری و دانش درست که شکی در آن راه ندارد می باشد. شریف عاملی در مفردات خود آورده است : « حکمت در اصل به معنای منع از جهل و زشتی است از این رو بعضی آن را به عدل و علم و بعضی آن را به معرفت برترین اشیاء به برترین علوم تفسیر کرده اند . [6] »
« حاکم » و هر چه که به معنای آن باشد مانند کسی است که حکم می کند ، همانگونه که در تاج العروس آمده است . « حکیم بر وزن فعیل ٌ به معنای فاعل یا کسی است که اشیاء را محکم می کند و به معنای صاحب حکمت و عالم نیز گفته شده است . [7] »
حکم به معنای عدالت در قضاوت آمده است و اکثر لغویین د رکتابهای شان اشاره به این معنی ، داشته اند . چنانکه راغب می گوید : « اصل کلمۀ حکم منع کردن جهت اصلاح است . و از این رو لجام و افسار را مانع چارپا دانسته اند زیرا او را محکم نگه می دارد . [8]
از تعاریف فوق می توان نتیجه گرفت که واژه حکمت از ریشه « حکم » مشتقاتی دارد که همۀ آنها در تعریف لغوی و توضیح به یک اصل واحد اعاده می گردند و آن تعریف واحد همان « علم به حقایق اشیاء است که قضاوت و عمل کردن به مقتضای آن می باشد و یا علم و تفقه در دین قضاوت بر اساس عدالت می باشد .»
واژه حکمت در اصطلاح ، با توجه به این که به حکمت علمی و عملی تقسیم می شود ، در واقع نوعی از قوه عقلی علمی است که همان حکمت الهیه می باشد .
چنانکه خداو.ند متعال می فرماید : «وَلَقد ءاتینا لقمانَ الحکمَهَ .[9]( و براستی ، به لقمان حکمت دادیم ).
پس در این آیه مذکور ، منظور از حکمت ، جهت عقلی می باشد که موافق احکام شریعت است ، و به عبارتی دیگر ، حکمت ، اصابت حق با علم و عمل است و حکمت در مورد پروردگار ، معرفت اشیاء و ایجاد آنها با هدف إحکام آنها می باشد و در مورد انسان معرفت موجود است و انجام امور خیر می باشد [10] . در تفاسیر آمده است که حکمت در این آیه «و یعلمه الکتاب و الحکمه»[11] .علم شریعت و احکام می باشد و در آیات «اتاه الله الملک و الحکمه»[12] و «شددنا ملکه و ءاتیناه الحکمه و فصل الخطاب»[13].به معنی نبوت و رسالت بیان گردیده است.
از آنجایی که حکمت ، اسرار علوم شریعت و طریقت را که همان اسرار حقیقت الهیه است ، در بردارد ، معنی قرآن و تورات و انجیل نیز ذکر گردیده است . چنانکه خداوند می فرماید : « یُوتِی الحِکمهَ مَن یشاءُ و مَن یؤتَ الحکمهَ فَقَد أُوتِیَ خیراً کثیراً [14] » .
( به هر کسی که خواهد حکمت عطا کند و به هر کسی که حکمت داده شد به او خیر کثیر عطا شده است . )
که منظور ، تأویل و اصابت سخن حق در آن می باشد [15] .(الحکمه ضاله المومن)
شعرانی در نثر طوبی آورده است که : رسول اکرم ( ص ) در ضمن حدیثی حکمت را گمشدۀ مؤمن معرفی می کند که هر جا آن را یافت فرا گیرد و گاه آن گوهر گمشده را از گمراهی می شنود و آن را می آموزد [16] .
ذکر « حکیم » به عنوان صفتی برای قرآن کریم آمده است : همانگونه که زبیدی در تاج العروس آورده است : « حکیم صفتی برای قرآن کریم است ، یعنی حاکم بر شما و یا آن حکمی است که در آن اختلاف و اضطراب نیست . [17] »
بعضی از لغویین واژه « حکم » را بصورت امر کلی که فراگیر است و هم حکمت و هم غیر آن را شامل می شود در نظر گرفته اند : « حکم » در اصطلاح اعم از حکمت است و می توان یادآور شد که هر حکمتی حکم است ولی هر حکمی حکمت نیست از این جهت است که در حکم چیزی با چیز دیگر قضاوت و داوری می شود . خداوند متعال در سورۀ مبارکه مریم می فرماید : « وَ اتیناه الحُکمَ صبیّاً »[18] یعنی به او در حالیکه کودک بود ، نبوت دادیم که اشاره به این مطلب دارد که از کودکی علم و نظر حکیمانه و فقیهانه به او عطا کردیم .»
« محکم » این واژه صفت قرآن است که همان صفت کلام و آیۀ قرآن بحساب می آید که در مقابل تشابه قرار می گیرد و کلامی است که معنی آن آشکار و واضح است و متشابه کلامی است که آشکار نمی باشد و در آن شبهه قرار دارد .[19]
بنابراین « حکمت » همان تفقه و اندیشیدن در دین می باشد که مسببی جهت مطیع بودن برای پروردگار متعال و پذیرش ولایت را ایجاب می کند و همچنین ، حکمت را می توان از هر کسی فرا گرفت . البته در صورتیکه ابتدا با عقل و درک خود در مورد آن سخن بسنجیم و اگر صحیح بود آن را بپذیریم ، اما در مورد سخنان حکمت آمیز انبیاء و ائمه معصومین « علیهم السلام » این گونه نیست بلکه در صورت انتساب صحیح آنها به معصومین باید تعبداً آن را پذیرفت .[20]
2 – 1 – 2 – معنی لغوی و اصطلاحی موعظه
واژۀ وَعَظَ ، یَعِظُ ، وَعظاً ، یعنی نصیحت کردنی که همراه با ترساندن باشد ، طوری که شخص دلش نرم گردد و به طاعت و فرمان خدای تعالی بپردازد و به سوی او هدایت گردد و از عقاب و شکنجه به واسطۀ گناه بترسد [21] .
خداوند در قرآن کریم می فرماید : « وَ اِذ قال لقمانُ لابنِهِ و هو یعظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشرِک بِاللهِ انّ الشرکَ لَظلمٌ عظیمٌ »[22] . « و یاد کن هنگامی را که لقمان به پسر خویش در حالی که وی او را اندرز می داد گفت : ای پسرک من ، به خدا شرک میاور که براستی شرک ستمی بزرگ است » .
و موعظه در اصطلاح عبارت است از پند و اندرز که در آیات قرآن کریم به آن اشاره شده است . از قبیل : « یا أیها الناس قد جائتکم موعظه مِن ربکم و شِفاءٌ لما فی الصُّدور»[23] .
( ای مردم به یقین برای شما از جانب پروردگارتان اندرزی ، و درمانی برای آنچه در سینه هاست آمده است ).
همچنین « الموعظه الحسنه » اشاره به قرآن کریم دارد .و به همین ترتیب اگر در دعا دقت نماییم ، این عبارت ملاحظه می شود : « اَعوذ بک اَن تجعلَنی عِظه لغیری » (پروردگارا به تو پناه می برم از این که مورد موعظه برای دیگران قرار گیرم و آنان بواسطۀ من پند پذیرند) . و به عبارتی دیگر ، یعنی این که ، خداوند را از این که مورد عبرت برای دیگری قرار گیرم من را حفظ گردان . و همچنین موعظه را سفارش به تقوی و طاعات و دور شدن از گناهان و فریب خوردن دنیا و مانند آن دانسته اند . [24]
2 – 1 – 3 – معنی لغوی و اصطلاحی جدل
بعضی از لغویین در تعریف جدل از جهت لغوی این گونه بیان کرده اند :
« جدل » از نظر لغوی به معنی خصومت فراوان و توانایی بر آن می باشد و جدل منطقی ، آن قیاسی است که از مشهورات و مسلمات بدست می آید و هدفش ، استعمال و ارائه خصم و فهماندن کسی است که از ادراک مقدمات برهان کوتاهی می کند . و لفظ « جدال » مشارکت در منازعه و مغالبه می باشد گویا هر یک از دو طرف متخاصم از جهت رأی با هم درگیر هستند که اصل در جدال ، گلاویز شدن و به سختی طرف مقابل را شکست دادن می باشد . [25]
و علامه شعرانی گوید : « جدل یعنی دشمنی کردن ، کاویدن جدال ، مجادله به همان معنی می باشد که خداوند در قرآن کریم می فرماید : « وَ لَقَد صَرَّفنا فی هذَا القرانِ للناسِ من کُلِّ مثلٍ و کان الانسانُ اکثرَ شیءٍ جدلاً » [26] .( براستی در این قرآن ، برای مردم از هر گونه مثلی آوردیم ، ولی انسان بیش از هر چیز سر جدال دارد) .
همچنین لفظ مجادله به معنای مناظره و مخاصمه کردن و جدل مقابله دلیل با دلیل ذکر شده است . [27] و خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید : « وَ جادَلوا باالباطِلِ لِیُد حِضوُا بِهِ الحَقَّ»[28] . ( به وسیلۀ باطل دفاع نمودند تا حقیقت را با آن پایمال کنند ) . این کار کافران است که با سخن باطل خویش در براندازی گفتار پیغمبران اقدام کردند .
بنابراین در قرآن کریم و روایات جدال کافران معاند که با باطل صورت می گیرد مردود شمرده شده است ولی جدال احسن که مورد تأکید قرآن و روایات می باشد ، برای هدایت عموم مردم است و قابل پذیرش می باشد از این رو می فرماید : « وَ جادِلهم بالتی هی احسن » [29].
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 70 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 110 |
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر سبکهای دلبستگی بر رضایت زناشویی زنان متاهل شهر تهران است.به این منظور تعداد 50 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ و پرسشنامه سبکهای دلبستگی با..... استفاده شد.
پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی بود و به منظور تجزیه و تحلیل داده های آماری از نرم افزار SPSS استفاده شد.
نتایج پژوهش نشان می دهد با توجه به اینکه فقط رابطه سبک دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی مثبت است.
بنابراین با افزایش سبک دلبستگی ایمن ،رضایت زناشویی افزایش می یابد و بالعکس.اما رابطه سبک دلبستگی ترسان ، اجتنابی و اشتغالی با رضایت زناشویی منفی است بنابراین با افزایش این سبک ها ، رضایت زناشویی کاهش می یابد و بالعکس.می توان چنین نتیجه گیری کرد که بین سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی رابطه معنی دار وجود دارد.در نتیجه فرضیه پژوهشی مبنی بر وجود رابطه بین سبک دلبستگی و رضایت زناشویی تایید می شود.
مقدمه
ازدواج معمولا اصلی ترین و مهم ترین زمینه ای است که عملکرد و اثر صمیمیت و روابط اجتماعی رشد یافته در آن متجلی می شود. برای اکثر بزرگسالان شادمانی در زندگی بیشتر به ازدواجی موفق و روابط زناشویی توام با رضایت وابسته است تا سایر جنبه های زندگی، جستجوی این رضایت خارها به نیازهای شخصی، خانوادگی و حتی اجتماعی فرد مرتبط است و به گونه های متفاوت وی را وادار به ازدواج و داشتن انتظارات متفاوت از شریک زندگی خود می کند(جانسون و هارویس[1]، به نقل از میرخشتی، 1375).
افراد متاهلی که از زندگی زناشویی خود رضایت دارند، کمتر دچار بیماری روانی می شوند که شاید به دلیل رضایت از کل زندگی شان و احساس مسئولیت و رضامندی جنسی است. عدم توجه به ازدواج بخصوص در سنین بالا ممکن است به علت ترس از تعهد، مسئولیت و یا یک نقطه ضعف در رشد روانی فرد محسوب گردد. از طرف دیگر اینگونه افراد به علت اینکه از ثمرات یک زندگی رضایت بخش، ایمن و سرگرم کننده برخوردار نیستند، همیشه بلاتکلیف و سرگردان زندگی کرده و اکثر با توسل به لذت طلبی ها و کامجویی های بدلی به دنبال تکیه گاه های غیرحقیقی می گردند و در آنجا نیز از فشارهای روانی اسوده نیستند(میلانی فر، 1373).
تحقیقات متعددی نشان می دهد که رضایت از زندگی زناشویی بر سلامت روانی افراد تاثیر مهمی دارد. راه های زیادی برای تعریف رضامندی زناشویی وجود دارد. ارتباطات اعضای خانواده با یکدیگر به عنوان یک عامل تعیین کننده بر رضایت از زندگی زناشویی تاثیر می گذارد و به همین دلیل انتظار می رود که بر سلامت روانی آنها نیز موثر باشد ( به نقل از میرخشتی، 1375).
خانواده این واحد به ظاهر کوچک اجتماعی، از ارکان عمده و از نهادهای اصلی هر جامعه به شمار می رود. در واقع هر خانواده را باید خشت بنای جامعه و کانون اصلی سنت و رسوم و ارزش های والا ومورد احترام و شالوده مستحکم مناسبات پایدار اجتماعی و روابط خویشاوندی مبدا بروز و ظهور عواطف انسانی و کانون صمیمانه ترین روابط میان افراد و مهدپرورش فکر و اندیشه و اخلاق و روح اشان به شمار آورد. تا آنجایی که نشانی از حیات انسانی ملاحظه شده و خانواده وجود داشته باشد (توسلی، 1381)
هر فردی در خانواده ایی که متولد می شود، نیازهای خود را برطرف می کند و در پرتو آن سکون و آرامش می یابد. بسیاری از پژوهشگران خانواده، رابطه زوجی را مهمترین رابطه خانوادگی می دانند. آنها معقتدند که ازدواج موفق و رضایت بخش موجب ثبات عملکرد خانواده، کفایت اعضای خانواده در مشکل گشایی و سلامت روانی کودکان و ایفا نقش مناسب خانوادگی و بین فردی می شود ( نوربالا و مراحی، 1379).
موفقیت در ازدواج و زندگی زناشویی به عوامل زیادی از قبیل: میزان آمادگی برای ازدواج تحصیلات، زمینه قبلی و خانوادگی فرد، بحران های تجربه شده، نوع و کیفیت الگوی قدرت حاکم بر خانواده قبلی، سن، سلامتی، شخصیت، درآمد و غیره و کیفیات و خصوصیاتی از جمله : تعهد، حساسیت، سخاوت، ملاحظه و صمیمت، وفاداری، مسئولیت ، اعتمادو اطمینان بستگی دارد. زن و شوهر در رابطه با یکدیگر نیاز به حس تفاهم، همکاری و انعطاف پذیری دارند و در صورت وجود این خصوصیات و تقویت آنها، ازدواج به بلوغ و شکوفایی می رسد. چه بسیار زنان و شوهرانی که در زندگی زناشویی سعادتمندی را انتظار داشته اند و کارشان به سلامت کشید و اکنون در کسالت زندگی می کنند و چه بسیار زنان و شوهرانی که قبلا در تمام موراد زندگی مشترک به تفاهم رسیده و اکنون به عدم تفاوت مطلق رسیده اند. چگونه است که زن و شوهر از توهم به بیماری، از شیفتگی به بیزاری و از رضایت به نارضایتی مطلق می رسند (بک، ترجمه قراچه داغی، 1378).
زمینه های دیگر نیز مانند نحوه گذران اوقات فراغت با یکدیگر، تقسیم کار، نگهداری از بچه ها، روابط جنسی، مسائل مالی، مسئله اقوام همسر و روابط با آنان و غیره می تواند موجبات نارضایتی از زندگی زناشویی در زن و شوهر شود. زن وشوهر در رابطه شان با یکدیگر نیاز به حسن تفاهم، همکاری و انعطاف پذیری دارند و در صورت وجود این خصوصیات و تقویت انهاست که ازدواج به بلوغ و شکوفایی می رسد(همان منبع).
یکی از مسائل مهم در روان شناسی خانواده این است که فرد تحت تاثیر آنچه در خانواده رخ می دهد، قرار می گیرد و تاثیر می پذیرد. ایجاد علاقه و محبت در وجود افراد خانواده از همان دوران کودکی شکل می گیرد که در رابطه با این موضوع می توان به نوع دلبستگی افراد در رابطه با یکدیگر اشاره کرد. دلبستگی از دوره کودکی شروع شده و به تدریج شکل می گیرد و پیامد آن در بزرگسالی غود می کند. این دلبستگی در روابط عاطفی میان زن و شوهر بسیار تاثیرگذار است، چرا که علاوه بر سبک عشق و نوع علاقه طرفین به یکدیگر، دلبستگی نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است.(سیف؛ 1380) .
بیان مساله
روابط میان افراد خانواده به سلامت محیط خانواده کمک می کند. تفاهم میان خانواده منجر به احساس رضایتمندی از زندگی زناشویی می شود، در غیر این صورت خانواده با مشکل مواجه می شود(بنی اسدی، 1378).
مازن و شاور(1987 ، 1990) اظهار داشته اند که نوع دلبستگی کودکی در ایجاد نوع سبک عشق دوران بزرگسالی تاثیرگذار است. اساس رفتار والدین، نوع و سبک دلبستگی را در کودکان، مشخص می کند. سبک های دلبستگی شامل، سبک دلبستگی ایمن، سبک اجتنابی سبک ترسان، سبک اشتغالی.
هریک از این سبک های دلبستگی با نوع عشق می تواند مرتبط باشد. از این رو میزان رضایتمندی زناشویی می تواند ریشه در نوع دلبستگی داشته باشد. برقراری ارتباط آسان با دیگران با دوری از مردم، اضطراب و نگرانی هنگام رویارویی با مردم، در رفتار زناشویی نیز تاثیر می گذارد، گاهی صمیمیت زیاد نیز باعث، اختلاف در زندگی زناشویی می شود، برخی همسران از اینکه، همسر خود را با دیگران صمیمی احساس کنند.
در هراس هستند و این عامل می تواند، نارضایتی در زندگی زناشویی را پدید آورد.
با این مسئله ، پژوهش حاضر درصدد آن است که به بررسی میزان رضایت زناشویی و سبک دلبستگی ، در زوجین بپردازد و به دنبال پاسخ دادن به این سوال است که ایا دلبستگی افراد با رضایت زناشویی آنها رابطه دارد.
اهمیت و ضرورت پژوهش
چنانچه گفته شد که خانواده اولین تجلیگاه روابط عاطفی برای افراد است. کنش ها و چالش هایی که در محیط خانواده صورت می گیرد. پایه های تربیتی فرزندان را تشکیل می دهد، فرهنگ خانواده، شخصیت فرزند را تعیین می کند. روابط اطرافیان، تاثیر شگرف در برقراری ارتباط فرزندان با فراد جامعه دارد. و تمامی رفتارها و فرهنگ یک خانواده هر دو محور اصلی یعنی زن و شوهر می چرخد، چرا که آنان علاوه بر تعیین نوع رابطه و زندگی خود، وظیفه تربیت و ایجاد انگیزه برای زندگی بهتر فرزندان را نیز برعهده دارند.
تداوم و بقای خانواده، مستلزم سلامت و بهداشت روانی اعضاء آن است و سلامتی روانی نیز در نتیجه میزان رضایت طرفین از زندگی بوجود می آید ، خانواده ایی که دچار اضطراب و کشمکش های نابجا نباشد و همه روابط فیمابین اصولی باشد، دارای سلامت روانی است . و چون افراد خانواده به یکدیگر دلبسته هستند و این دلبستگی تعیین کننده میزان علاقه است ، پس تحقیق و مطالعه در این خصوص اهمیت و ضرورت داشته و خانواده سالم، رضایت بالای زن و شوهر و سطح دلبستگی مثبت و خوب برای یک جامعه بسیاری ضروری است و این تحقیق می تواند در این خصوص راهگشا باشد.
هدف پژوهش
در پژوهش حاضر سعی بر این است تا میزان رضایت زناشویی و سبک دلبستگی افراد بررسی شود و به دنبال این هدف است که :
- بررسی میزان رضایت زناشویی با سبک دلبستگی ایمن
- بررسی میزان رضایت زناشویی با سبک دلبستگی اجتنابی
- بررسی میزان رضایت زناشویی با سبک دلبستگی ترسان
- بررسی میزان رضایت زناشویی با سبک دلبستگی اشتغالی
فرضیه های پژوهش
1-بین میزان رضایت رناشویی با سبک های دلبستگی ایمن رابطه معنی دار وجود دارد.
متغیرهای پژوهش
متغیروابسته : رضایت زناشویی
متغیر مستقل: سبک دلبستگی ایمن- سبک دلبستگی اجتنابی
سبک دلبستگی اشتغالی- سبک دلبستگی ترسان
چهار سبک دارید ایمن، ترسان، اشتغالی و اجتنابی
تعاریف نظری اصطلاحات
رضایت زناشویی[2]، میزان رضایت زن و شوهر از چگونگی و کست رابط خود با یکدیگر می باشد .(هاشمی ،1386).
به اعتقادها کینز رضایت از زندگی زناشویی یعنی احساس خوشایند و رضایمند و لذت تجربه ای که به وسیله یک زوج صورت می گیرد هنگامیکه تمامی جنبه زندگی زناشویی خود را مورد توجه قرار دهند.(سلیمانیان، 1372).
سبک دلبستگی[3]
نحوه ای که فرد با یک مظهر مراقبت کننده رابطه برقرار می کند (ریچاردپی- هالجین- سوزان کراس- ترجمه سیدمحمدی، 1384).
به کسب احساس آرامش و ایمنی که در مجاورت عاشق به معشوق به دست می دهد و حساسیت و پاسخگو بودن به نیازهای معشوق اطلاق می کرد.(سپاه منصور، 1368).
تعاریفی عملیاتی اصطلاحات
رضایت زناشویی : منظور نمره ای است که آزمودنی از آزمون رضایت زناشویی ایریح کسب می کند
سبک دلبستگی: منظور نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه سبکهای دلبستگی سبک می کند.
تعاریف ازدواج
انعقاد قرارداد اجتماعی است که مشروعیت روابط جسمانی را موجب می گردد به بیان دیگر در راه تحقق امر ازدواج باید شاهد تصویب جامعه نیز باسیم (ساروخانی، 1370).
زناشویی پیوندی اخلاقی و بخودی خود غایتی مطلق است (هگل [4]، ترجمه امینی).
به طور کلی ازدواج به منظور تعهدات اخلاقی طرفین در جهت ساختن یک خانواده منسجم و تربیت فرزندان می باشد.
عوامل فروپاشی ازدواج
1.اختلاف تحصیلات (آریانپور، 1375)
2.عدم شناخت نسبت به یکدیگر
3.وجود اعتیاد یکی از طرفین
4.اختلال رفتاری و یا بیماری های روانی
5.دخالت رفتاری و یا بیماری های روانی
6.نداشتن فرزند یا نازائی
7.عدم آشنایی کافی به وظایف در طرفین (زن سالاری- مردسالاری)
8.خیانت زناشویی
9.غافل ماندن زنان از وظایف خویش به علت اشتغال
تمامی این موارد، می تواند از عوامل فروپاشی خانواده باشد و باعث ایجاد انحرافات اجتماعی گردد. آسیب به کودکان وارد می گردد و آنها را درجامعه دچار بحران و مشکل می سازد (قائمی، 1379).
انگیزه های ازدواج:
انگیزه های ازدواج متعدد و متنوع هستند که عبارتند از : تعهد، ارتباط خصوصی، همراهی و مشارکت عشق، شادی، سکس مشروع و بچه دار شدن.
تعهد : مردم احساس می کنند که یک نفر خودش را به آنان اهدا می کند بدون آنکه قصد تلافی داشته باشد ازدواج نمونه کامل این وقف شدن است. جشن غروسی نمونه کامل برای بیان تعهد است.
ارتباط خصوصی: افراد انتظار و آرزوی ارتباط صمیمانه و پرداوم را از ارتباط خصوصی خویش دارند و مایل هستند با فردی ازدواج کنند که آنان را از نظر هیجانی، احترام، اعتماد و صمیمیت تامین کند. یکی از وظایف مهم افراد در دوران جوانی است که یاد بگیرند چگونه یک فرد می تواند صمیمی باشد.
همراهی و مشارکت: ازدواج فرصت مناسبی را برای رهائی از تنهایی فراهم می کند و در این زمان همراهی و مشارکت بین دو فرد ایجاد می شود. زمانی که ارضاء نیازها متقابل شد فرد در فعالیت های خویش با دیگری سهیم می شود، ارتباط یکپارچه شده و زوج ها رضایت بیشتری را از ازدواج تجربه می کنند.
عشق : زمانی که دو فرد به یکدیگر نزدیک می شوند بین آنان رابطه صمیمانه ایجاد می شود و در این مرحله زندگی با رضایت همراه می شود، فردی عشق می ورزد و دیگری به عشق پاسخ می دهد ازدواج فرصت مناسب را برای نیاز به عشق فراهم می کند.
خوشحالی: بسیاری از مردم اقدام به ازدواج را خوشحالی می دانند، در حالیکه منبع خوشحال کننده آن دو نفر هستند که با ازدواج امکان ارتباطات محبت آمیز را فراهم می کنند.
سکس مشروع و بچه دار شدن: ازدواج روش پسندیده و قابل قبول برای رفتارهای جنسی است با آنکه رفتارهای جنسی خارج از زناشویی نیز وجود دارد، انگیزه بچه دار شدن دلیل دیگری برای ازدواج است.
گاهی انگیزه هایی که برای ازدواج انتخاب می شوند، نادرست است، یکی آنکه شریکی برای ارتباط جنسی خویش داشته باشند، امنیت عاطفی و اقتصادی داشته باشند. گاهی برای فرار از تنهایی تصمیم به ازدواج می گیرند یا انکه می خواهند از موقعیت آزاددهنده خانه فرار کنند. اگرچه این دلایل مهم هستند ولی انگیزه منطقی برای ازدواج به حساب نمی آیند (کی نیا، 1377).
انواع ازدواج
1- ازدواج سنتی
نوعی از ازدواج است که اکثراً این نوع را انتخاب می کنند و از گذشته تاکنون ادامه دارد. در این نوع شیوه ازدواج به طور کلی تصمیم گیرنده خود فرو نمی باشد. به بیان دیگر طرفین مورد نظر هیچ دخالتی در تعیین همدیگر ندارند و بزرگان و یا عوامل خارجی، عامل پیوند طرفین می باشند.
در این نوع ازدواج پسر یا دختر برحسب اتفاق با یکدیگر ازدواج می نمایند بدون آنکه شناخت زیادی نسبت به یکدیگر داشته باشند.
آنجه که در این شیوه از ازدواج ملاک برای طرفین است ، عوامل ظاهری مانند زیبایی، قیافه، طبقه اجتماعی ، موقعیت اقتصادی و مالی می باشد. معمولا هم در این شیوه تصمیم گیرنده فقط یکی از طرفین است و مشورت کمتر در آن صورت می گیرد.
در این نوع ازدواج، زنان جایگاه واقعی خودشان را به درستی پیدا نمی کنند و از اهمیت خاصی در زندگی برخوردار نیستند.
در شیوه های سنتی به طور کلی هر عاملی که باعث عدم دخالت مستقیم دختر و پسر در انتخاب یکدیگر باشند، جای می گیرد و دختر و پسر در انتخاب آینده خود، مختار نمی باشند.
2- ازدواج های غیرسنتی
ازدواج های غیرسنتی را می توان محصول پیشرفت جامعه و تکنولوژی و صنایع و هم چنین فرهنگ مردم دانست که نوع ازدواج نیز برای وفق دادن خود با شرایط حاضر تغییر نموده است و به شکل ازدواج های غیرسنتی درآمده است.
در این نوع ازدواج، طرفین( دختر و پسر) در انتخاب همسر خود مختار می باشند و در مرحله قبل از ازدواج رابطه هایی را برای شناخت هرچه بیشتر خود داشته باشند و به تناسب سطح تعقل و آینده نگری خود، طرف مقابل خود را ارزیابی نمایند. در این نوع ازدواج ها نه اینکه عوامل خارجی تعیین کننده نمی باشند، بلکه به عنوان عوامل تسریع کننده جای می گیرند. مثلا در ازدواج های غیرسنتی پدر و مادر در امر ازدواج دخالت می ورزند، ولی فقط به ارائه نظرات خودشان اکتفا می نمایند و تصمیم گیرنده اصلی خود دختر یا پسر می باشد.
در این گونه ازدواج ها، نقش الگو از اهمیت خاصی برخوردار می باشد و جوانان از طریق تقلید بیشتر تحت سلطه الگو قرار می گیرند و سعی می کنند تا ملاک های انتخابی خود را برحسب الگو قرار داده و خود را به نحوی جای الگو قرار دهند( احمدی، 1380)
اما آنچه که مهم است میزان رضایت مندی طرفین از ازدواج خود می باشد و دیده می شود که حتی در ازدواج های غیرسنتی که براساس انتخاب دختر یا پسر انجام شده، عدم رضایت و تفاهم بسیار است. از این رو عوامل تعیین کننده ای برای سازگاری وجود دارد که آن را بیان می نماییم.
عوامل تعیین کننده سازگاری در ازدواج
در مورد زن و شوهران جوان زندگی با یکدیگر با هیجان و شور و شوق زیاد، همراه است. یعنی آنچه می تواند آنان را به هم پیوند دهد، شور و هیجان وافر است.
برخی از ایشان درمی یابند که تصوراتشان چیزی برخیال و تفکر غلط نبوده و اکثرا رویاهای ایده آلیسم جایگزین واقعیت گردیده است.
زوجین در روابط خود می توانند توانائی ها ونقطه نظراتشان را با هم تقسیم نمایند.
در مرحله سازگاری های مثبت برخی از روی تمایل می خواهند که تغییر پیدا کنند تا زندگی و روابطشان حفظ شود.
اسلام و اهمیت ازدواج
دین اسلام برای ازدواج و تشکیل خانواده ارزش بسیار قائل گردیده است. آیات بی شمار در خصوص ازدواج و خانواده نشانگر این اهمیت است (سوره بقره، نساء، انفال، نور، فرقان، احزاب، طلاق و ...)
براساس دین اسلام آفرینش زن و مرد از یک خمیرمایه است و آیات و نشان می دهد که در بین آنها همبستگی و پیوندی خونی و تاریخی وجود دارد و در سایه ازدواج این همبستگی به صورت میثاقی محکم در می آید. خانواده اسلامی که در سایه نکاح شرعی پدید می آید از چنان استواری و ارزشی برخوردار است که رسول خدا فرمود:
هیچ بنایی در نزد خدا محبوب تر از بنایی نیست که در سایه ازدواج پدید آمده است و چنین اهمیتی در هیچ مکتبی و مذهبی دیده نشده است و آنها که تن به ازدواج اسلامی می دهند عملا از چنین عملکردی آگاه می شوند(قائمی، 1378).
عوامل تاثیرگذار بررضایت از زندگی
ارتباطات اعضای خانواده
روابط میان اعضای خانواده به عنوان یک عامل تعیین کننده بر رضایت از زندگی خانوادگی و زناشویی تاثیر می گذارد و به همین دلیل انتظار می رود که بر سلامت روانی آنها نیز موثر باشد.
ارتباطات و پیام های اعضای خانواده نقش مهمی در کارایی و سلامت روانی آنها دارد. ارتباطات در خانواده شامل پیام های کلامی و غیرکلامی، آشکار و پنهان، صریح و استعاری می شود که گاهی توسط اعضای خانواده و همسر به خوبی دریافت نمی شود، در این صورت این پیام ها به صورت انتظارات ساختگی نمایان می شود.
پیام های ابراز نشده معمولا به صورت غیرکلامی ارائه می شود و در هاله ای از ابهام قرار می گیرد، مثلا یکی از همسران قهر یا سکوت کرده و به رفتار طرف مقابل پاسخی نمی دهند، در این صورت برای همسر او روشن نیست که مقصود او چیست و چه می خواهد .
به طور کلی عدم ارتباط صحیح و عدم ابراز احساسات و نوع روابط طرفین نقش مهمی در سلامت روانی خانواده و در نتیجه پایداری زندگی دارد، چرا که خانواده پایه واحدی است که سلامت روانی افراد در آن شکل می گیرد و از مهمترین دلایل رضایت مندی زوجین از زندگی داشتن ارتباط سازگارانه می باشد.
تاثیر شباهت بر انواع گوناگون ارتباطات
شباهت نگرش ها و ارزش ها اهمیت ویژه ای در رشد روابط دوستانه دارد و به هر میزان که تشابه نگرشها برای فردی مهمتر باشد، اثر بیشتری در انتخاب دوست و همسر برجای می گذارد. راجع به ازدواج، یافته های کاملا با ثباتی وجود ندارد.
باس و همکاران[5] (1985) دریافتند که متاهلین و زوجهای نامزد تمایل دارند تا در ویژگی هایی مانند طبقه اجتماعی، هوش، نگرش ها و عاداتی مانند میزان مصرف الکل و سیگار با یکدیگر مشابه باشند.
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد روابط عاشقانه موجب نادیده انگاشتن نگرشهای مغایر می شود. البته در جهان غرب یک شعار افسانه ای وجود دارد که می گوید : «متضادها یکدیگر را جذب می کنند و تضاد موجب علاقه مندی افراد به یکدیگر و زندگی توام با تفاهم و خشنودی می شود». در حالیکه شواهد پیشنهاد می کند که پایدارترین ازدواجها میان زوجهای همانند و مشابه شکل گرفته است(کتل[6]،1967).
دسته بندی | علوم سیاسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 83 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 71 |
چکیده
پیشرفت روزافزون تکنولوژی و اطلاعات باعث تغییرات بسیاری در عرصه حیات بشر شده است و این پیشرفت شتابنده تمامی جوانب زندگی انسانی را تحت الشعاع خود قرارداده است. آموزش هم یک امر جدائی ناپذیر از زندگی انسان است. پس این امر هم با دیگر عوامل تحت تاثیر این پیشرفتها و تحول ها قرارگرفته است. روزگار ما عصر تغییر و دگرگونی است! از خصوصیات این تغییرات شتابندگی، فراگیری و تاثیرگذاری است. بعبارت دیگر تکنولوژی جدید بر تمام عرصه های زندگی بشر نافذ و تاثیرگذار است (درانی، 1384 ).
ما می دانیم عصری که در آن قرارداریم، عصری ثابت و بی تحرک نیست. هرچند که انسان در طول حیات خود همیشه در حال تغییر و تحول بوده است اما تحولات آن دوران را هیچگاه نمی توان با تحولات سریع و شتابان این دوران مقایسه کرد ( همان منبع ).
می توان گفت حال که ارتباطات بر تمامی جوانب زندگی انسان تاثیر گذاشته است پس آموزش هم بی تاثیر نخواهدبود. می توان به جرات گفت در این عصر یکی از مهمترین نهاد اجتماعی که دستخوش تغییرات وسیع شده است. همین نهاد آموزش و یادگیری در سطح عمومی و عالی بوده است ( فقیهی ، 1383 ).
فصل دوم
تفاوت هایی بین دانش آموزان قرن 21 با قرن 20-19
گزارش کمیسیون (یادگیری : گنج درون) در برهه ای از تاریخ انتشار یافت که به نظر می آید جهان بین اهداف کوتاه مدت بلند مدت توسعه بشری و بین مادیات و معنویات در افسارگسیختگی بسر می برد. پیام این گزارش بطور کلی این است که فرد با نشانه گرفتن اهداف بلندمدت می تواند بهترین تلاش را در جهت نیل به نظرات کوتاه مدت انجام دهد. مفهوم یادگیری مادام العمر ما را توانا می سازد تا آموزش را در تمام ابعادش هم بعنوان ابزاری برای پیشرفت فردی و اجتماعی و هم بعنوان پایانی در خود مشاهده نماییم.
شناخت جهان و شناخت دیگران
یکی از اهداف اساسی تعلیم و تربیت کمک به تبدیل وابستگی متقابل به اتحادی است که آزادانه بتوان در آن وارد شد. برای رسیدن به این هدف باید مردم را قادر ساخت یکدیگر و دیگران را از طریق شناخت کلی جهان بشناسند.
اولین گام در جهت فهمیدن پیچیدگی های رو به رشد رویدادهای جهان و مبارزه علیه وضعیت نامعلوم آن، کسب معلومات، عینیت بخشیدن به حقایق و تعدیل نگرشی منتقدانه به جریان اطلاعات است. اینجاست که تعلیم و تربیت به عنوان عاملی جایگزین ناپذیر در پیشرفت قوه تشخیص بشر مطرح می شود و قدرت فهم واقعی رویدادها را ورای تصویر تحریف شده و کوتاهی که رسانه ها ارائه می دهند، تقویت می کند. تعلیم و تربیت آرمانی باید همه را یاری دهد تا شهروند دنیای متلاطم و در حال تغییری شوند که در مقابل چشمانشان تولد می یابد.
به طور یقین برای شناخت دنیا راهی جز شناخت روابط میان انسان ها و شرایط محیطی آنها دیده نمی شود. پرداختن به این مهم نیازی به افزودن درس جدیدی به برنامه تحصیلی که به اندازه کافی هم شلوغ شده است، ندارد. اما با بهره گیری از علوم طبیعی و اجتماعی در دروس موجود باید دیدگاه جامعی از روابطی که مردان و زنان را به محیط زندگیشان پیوند می دهد، پیش رو قراردهیم. این نوع آموزش را بعنوان بخشی از آموزش های مادام العمر نیز می توان به همه مردم آموخت.
همبستگی جمعی یا تأکید بر هویت
اتحاد و همبستگی جهانی به معنای نادیده گرفتن تمایل درون نگرانه شخص برای تاکید بر هویت خویش به منظور شناخت دیگران براساس احترام به تنوع فرهنگی است. در اینجاست که مسئولیت تعلیم و تربیت هم مهم و اساسی است و هم مشکل آفرین چرا که هویت را به دو طریق می توان تفسیر کرد: اثبات تفاوت شخص با دیگران و کشف دوباره ریشه های فرهنگی وی و تقویت همبستگی جمعی که ممکن است برای هرکس تجربه ای مثبت باشد. اما اگر سوء تفاهم پیش آید، ارتباط و گفتگو با فرهنگهای دیگر مشکل و یا تقریبا غیرممکن خواهدبود.
بنابراین تعلیم و تربیت باید در پی آگاه کردن افراد از ریشه ها و اصالت خویش باشد بطوری که به آنها نقطه مرجعی را نشان دهد که در مقام مقایسه با آن اشخاص قادر به شناخت موقعیت خود در جهان باشند و در عین حال باید به آنان بیاموزد که به فرهنگهای مختلف نیز احترام بگذارند. در این مورد باید به برخی از درسها اهمیت فراوانی داد. مثلا درس تاریخ اغلب حس هویت ملی را با نمایان تر کردن تفاوتها و ستودن برتری ها، تقویت می کند زیرا تدریس تاریخ کم و بیش بر مبنای نظریه ای غیرعلمی بنیان نهاده شده است. و این حقیقت ساده ما را بر آن می دارد که به ورای تجربه های بلاواسطه خودمان نظر افکنیم و تفاوتهای مردم را بشناسیم و بپذیریم که مردمان دیگر نیز تاریخی غنی و آموزنده دارند. پس شناخت فرهنگهای دیگر نه تنها ما را از یگانگی فرهنگ خویش بلکه از میراث مشترک همه انسانها نیز آگاه می سازد.
بنابراین شناخت دیگران، شناخت بهتر خویشتن را ممکن می سازد به عبارت دیگر شناخت و هویت موضوعی پیچیده است زیرا افراد در مقایسه با مردم دیگر (هم به صورت جمعی و هم فردی) و با مقایسه با گروههای مختلفی که به آنها تعلق دارند، براساس الگویی که مدام تغییر می کند، سنجیده می شوند. درک این مهم که انسان علاوه بر گروههای نسبتا محدودی چون خانواده، جامعه محلی و جامعه ملی به جوامع بالاتری نیز تعلق دارد، خبر از جستجو برای یافتن ارزشهای مشترکی می دهد که بنیان «اتحاد فکری و معنوی نوع بشر» را که در بیانیه یونسکو اعلام شده است، تشکیل دهد.
بنابراین تعلیم و تربیت مسئولیت ویژه ای در بنیان نهادن دنیایی که در آن حمایت متقابل کشورها بیشتر باشد، به عهده دارد و کمیسیون براین عقیده است که سیاستهای آموزشی باید قویا نشان دهنده این مسئولیت باشند. تعلیم و تربیت باید به ایجاد نوع دوستی تازه ای که اجزای اخلاقی لازم را در خود داشته باشد ، کمک کند و با آگاهی از فرهنگها و ارزشهای معنوی تمدنهای مختلف و احترام به آنها به عنوان وزنه تعادل در مقابل پدیده جهانی شدن، به آن اهمیت بدهد. در غیراینصورت جهانی شدن فقط به زمینه های اقتصادی یا تکنولوژی محدود خواهدشد. مفهوم ارزشها و سرنوشت مشترک مبنایی است که همه برنامه هایی که در زمینه همکاریهای بین المللی طراحی می شود، باید بر آن مبنا بنا شوند ( رئوف و دیگران ، 1376 ).
تفکر منطقی:
اندیشیدن یا تفکر منطقی با دیگر انواع تفکر، از این جهت که به وسیله هدفی (حل مسأله ) کنترل و هدایت می شود، تفاوت دارد. (هولفیش و اسمیت، ترجمه شریعتمداری، 1371)
تفکر منطقی، تفکری است که بتواند بر اساس فرضیات یا داده های عینی نتایج، تجزیه و تحلیل ها و جمع بندی های صحیح و منطقی بنماید. ابزار وعوامل تشکیل دهنده این نوع تفکر بر اساس تحقیقات انجام شده عبارتند از:
توانایی های یادآوری، مقایسه، گروه بندی، استقرا، استنتاج، ترکیب، تجزیه و تحلیل، تفسیر و تعبیر، پیش بینی و ارزشیابی.
برای دستیابی به تفکر منطقی لازم است که توانایی های شکل دهنده آن رشد یابند. این توانایی ها تنها در روند عملی و ملموس توسط خود فرد در به کارگیری مکرر آنان بر پایه تجربیات عینی شکل می گیرند و تکامل می یابند و سرانجام تفکر را برخوردار از بعدی منطقی در رویارویی با پدیده های مختلف می نمایند.
فرد دارای تفکر منطقی، خصوصیاتی را از خود نشان می دهد که در سه بعد به هم مرتبط گروه بندی می شوند عبارتند از: جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری. چنین فردی دارای ذهنیت فلسفی است. کسانی که دارای تفکر منطقی هستند، 12 شاخص زیر را کسب کرده اند:
جامعیت:
1- نگریستن به مواد خاص در ارتباط با زمینه ای وسیع
2- ارتباط دادن مسائل آنی با اهداف دراز مدت
3- بکار ب ردن قوه تعمیم
4- شکیبایی در تفکرات عمیق نظری
تعمق:
5- زیر سؤال بردن آنچه مسلم یا بدیهی تلقی می شود.
6- کشف و تدوین بنیادها
7- کاربرد حساسیت برای اموری که دارای معانی ضمنی و رابطه ای می باشد.
8- مبتنی کردن انتظارات بر جریان فرضیه استنتاجی- قیاسی
انعطاف پذیری:
9- رها شدن از جمود روان شناختی
10- ارزشیابی افکار و نظریات جدا از منبع آنها
11- دیدن مسایل با جهات متعدد
12- شکیبایی در قضاوت موقت و مشروط (بهرنگی، 1369)
عقل، تفکر و خلاقیت
یکی از استعدادهای بالقوه بشر، استعداد عقلی یا قوّة تعقل است که موجب امتیاز انسان از سایر حیوانات می گردد. عقل دریای بیکرانی است که دارای انتها و ساحلی نمی باشد و این اقیانوس بی پایان در هر فردی از افراد بشر وجود دارد ولی خود به خود به کوشش و فعالیت وا نمی گردد.
کشف مجهولات، ابداعات، اختراعات، خلاقیت و پیدایش قوانین علمی و اجتماعی همه از وجود همین نیروی الهی سرچشمه می گیرد که در انسانها به ودیعه گذاشته شده است. عقل وسیله ای است برای سنجش امور و قضایا و یا عمل مقایسه بین دو امری که هر دو مفید و مناسب باشند، عقل می تواند سرمنشاء کمال انسانی قرار گیرد. عقل روشنگر راه و جهت سنجش هدف انسان می باشد. عقل فطری بدون علم که همان عقل اکتسابی است فعال نمی گردد و قدرت تجزیه و تحلیل و درک و استباط و استنتاج را نمی یابد. علم و آگاهی هم بدون عقل هیچگونه ارزشی ندارد. اما عقل چگونه باید این حقایق را دریابد؟ عقل در بکارگیری حواس چنانچه راه صحیح را در پیش گیرد، در نتیجة آن حواس قادر به درک جهان خارج خواهد شد و معلومات لازم را در ذهن به وجود خواهد آورد و علوم مکتسبه می تواد روشنایی سنجش راه عقل و بالطبع عقل مستعد برای دریافت حقایق گردد. اگر حس کنجکاوی فرد در مسیر صحیح تربیتی قرار گیرد، متربی، فردی متفکر، پژوهشگر و خلاق پرورش یافته و در مرحله بعدی زندگی، فردی قائم به خود، منطقی، آزاداندیش و بالاخره نقاد کلام تربیت خواهد شد. (شالچیان، 1376)
3- خلاقیت : مشخصه موج سوم
حسینی ( 1383 ) در مقاله جهانی شدن و نظامهای نوین آموزش می نویسد:
تافلر[1] (1980) در کتاب موج سوم از سه موج که تمدن تا به حال شاهد بوده است یاد می کند. موج اول مربوط به دوران کشاورزی است و در این دوران به سبب وابسته بودن انسان ها به زمین بشریت از تفکری محدود برخوردار بوده است. موج دوم با شکل گیری انقلاب صنعتی به وجود آمده است و شرایط باعث ارتباط مناطق دور با یکدیگر شده است که نوعی ذهنیت موج دومی یا تخصص گرا را به همراه داشته است اما در موج سوم بشریت خود را با جهش غیرقابل تصور و با عمیق ترین خیزش اجتماعی و خلاقانه ترین نوسازی مواجه دیده است؛ از مهم ترین مشخصه های موج سوم خلاقیت است. خلاقیت به عنوان یک نتیجه طبیعی تمدن موج سوم و عامل اصلی حرکت به سمت این تمدن است. از ویژگی های دیگر موج سوم تولید نامتمرکز، انرژی احیاپذیر، بریدن از شهر، کار در خانه و ... است. تافلر معتقد است؛ تقلید از تمدن صنعتی که در حال سکرات است کار عبثی است. بنابراین کشورهای موج اول می توانند بدون طی توسعه صنعتی یا موج دوم به موج سوم برسند، به شرط آن که با اتکا به خلاقیت مردمشان موفق به ترکیب فناوری های پیشرفته با مختصات تمدن موج اولی خود شوند تا به پیشرفت و توسعه اقتصادی و فرهنگی نائل گردند و زاغه نشین های دهکده جهانی نباشند. بنابراین از نظر تافلر خلاقیت شرط بقا و حیات این جوامع است. (تافلر، 1980، ترجمه خوارزمی، 1378)
جورج لند و بت جارمن[2] (1379) نیز سیر تمدن را شامل سه دوران می دانند. دوران اول تمدن زمانی است که بشر غارنشین و صحرانشین مقهور طبیعت بوده است و خود را جزئی از طبیعت قلمداد می کرد و جهان بینی حاکم تحت تاثیر ارواح نامحدود قرارداشته است. دوران دوم تمدن، اقتصاد، از شکار حیوانات به اقتصاد با ثبات کشاورزی تغییر یافت ولی جهان بینی روح گرایی دوران اول مدتها ادامه یافت تا آن که با تاخیری چندهزار سلسله جهان بینی منطقی جایگزین شد. اکنون زندگی بشر از اوایل قرن بیستم بر پایه کشفیات دوران سومی و فناوری حاصل از آن قراردارد. اما جهان بینی و شیوه نگرش به جهان با دیدگاه دوران دوم (منطقی) ارزیابی و تجزیه و تحلیل می شود. و این باعث شده است سازمان های صنعتی، بازرگانی و آموزشی به جای کاربرد اصول دوران سوم با قوانین دوران دوم برخورد کنند و هرچه بیشتر تلاش می کنند نتایج معکوس به دست می آورند و مشکلات تازه ای به وجود می آید. که تنها چاره کار بهره گیری از جهان بینی خلاق دوران سومی است. لذا جامعه ای که بتواند از خلاقیت درصد بیشتری از اعضای خود بهره جوید، فاصله اش با کشورهای دیگر قابل قیاس با فاصله فعلی که هم اکنون بین کشورهای پیشرفته و در حال توسعه است، نخواهدبود.
با توجه به آنچه گفته شد، کلید هر سعادت و پیشرفت و حتی امکان حیات و ادامه بقا جوامع در حال توسعه در فرایند جهانی شدن تنها در خلاقیت، رشد و توسعه این توانایی است که سهم زیادی از آن بر دوش آموزش و پرورش است.
وی در ادامه می گوید: بازنگری در نظام آموزش و پرورش و تحولی همه جانبه در اجزا، عناصر و عوامل موثر در آن امر اجتناب ناپذیر و ضروری برای مصون ماندن یا به حداقل رساندن تخریب های جهانی شدن آموزش و پرورش و حرکت به سمت آموزش و پرورش جهانی است. جورج لند و بت جارمن (1379) معتقدند: جهان دائما به نحوی خلاق در حال تغییر است. بهره مند شدن از این تغییرات مستلزم نوع جدیدی از یادگیری است... چالش عظیمی که امروز جوامع با آن روبرو هستند روش های تازه ای برای یادگیری را طلب می کند... رهاکردن راههای کهنه، مدل های یادگیری حفظی، اتاق درسی کلاسیک، جداسازی معلم و یادگیرنده و فرایند رقابت و به جای آن ساختن محیطی که در آن افراد در فرایندهای تفکر خلاق درگیر شده و مدام و هوشمندانه مبادرت به دوباره آغازکردن می نمایند، راه حلی برای یادگیری موثر است.
جورج لند معتقد است: بحران آموزش دهه های اخیر، ساختن مدارس بیشتر، تدوین مجموعه مواد درسی جدید و بهبود آزمون ها را برانگیخته است. تاکید بر انجام کارهای بیشتر از همان نوع قبلی بوده است. معلمان بیشتر، کلاس های کوچکتر، سخت گیری بیشتر. این استراتژی ها به دانش آموزان کمک خواهدکرد که دانش موجود و مهارتهای تفکر منطقی خطی را کسب کنند. چنین استراتژی های یادگیری فقط در فرهنگهایی که در آنها مسائل آینده را می توان پیش بینی کرد، راه حل ها را از فرمول های از پیش تدوین شده به دست آورد. قابل قبول و بدیهی است در محیط امروز که تمام دانشی که از بدو تاریخ تاکنون انباشته شده، هرچهارسال یکبار دو برابر می شود و روزانه انواع جدیدی از کار پدیدار می شود، مناسبتی ندارد. دانستن پاسخ های صحیح باید با یادگیری چگونگی یادگرفتن و چگونگی خلق راه حلهای جدید جایگزین شود (لندوجارمن، ترجمه قاسم زاده، 149:1378)
تافلر معتقد است آموختن را باید از نو تعریف کنیم و هدف آموزش و پرورش باید تقویت دانایی عملی افراد برای پیش بینی وقایع و سازگاری با تحولات از طریق تخیل و به دست آوردن اطلاعات و یا قدرت روانی باشد.
برای این که دانش آموز در محیطی که به سرعت در حال تغییر و تحول است عملکرد خوبی داشته باشد باید فرصت یابد تا کاری بیش از جمع آوری و انبارکردن اطلاعات انجام دهد. باید به او فرصتی برای تغییر و تحول داده شود. در غیراین صورت تلاش هایش بی شک با شکست مواجه خواهدشد و این منوط به اصلاحات اساسی در ارتباط با تئوری آموزش و عمل است (تافلر، ترجمه پاکزاد و بهنامی، 24:1377).
نظام های آموزشی اگر بخواهند با تحولات بنیادی جامعه امروز خود را هماهنگ سازند نیازمند الگوهای نوین و خلاق آموزشی هستند تا دانش آموزان را برای مقابله با بحران های زندگی و بهره گیری از فرصتها و توانایی ها و خلاقیت های خویش آماده سازند. لذا بازنگری در ساختار، محتوا، شیوه های آموزشی و تغییر آن به سمت آموزش و پرورشی مبتنی بر روان شناسی آینده از اولویت های اصلی جامعه ماست.
چنان که تافلر می گوید: در زمانه پرآشوب و سرشار از تغییر و تحول تنها با مسلح شدن به روان شناسی آینده است که آموزش و پرورش می تواند با بازبینی مقوله یادگیری، خونی تازه در رگ هایش جاری کند. (تافلر، ترجمه پاکزاد و بهنامی 31:1377).
چه باید کرد که آموزش و پرورش، خلاقیت کودکان و نوجوانان را محدود نسازد بلکه بر عکس موجب رشد و گسترش آن را فراهم سازد؟ این سوال از این جهت مهم است که هدف آموزش و پرورش ایجاد تغییرات مطلوب دررفتار میباشد و گاهی تغییرات که به نظر مربیان و اجتماع مطلوب میباشد مغایر با خلاقیت یادگیرنده است، تا جائی که کوشش در راه ایجاد آن «تغییرات مطلوب » جلوی تظاهرات خلاقه یادگیرنده را سد میکند (خان زاده، 1358) .
خلاقیت انسان در رسیدن او به موفقیت کنونی نقش مهمی داشته است. محققین معتقدند همه انسانها در کودکی از استعداد خلاق بر خوردارند فقدان محیط مناسب و بی توجهی و عدم تقویت این توانایی مانع ظهور آن میگردد. برای هر جامعه ای وجود افراد خلاق ضروری است. زیرا جوامع در دوره انتقال و تغییر نیاز مبرمی به را ه حلهای خلاق برای مسایل حال و آینده خود دارند (حسینی ، 1385 ) .
تفکر خلاق
تفکر خلاق مانند تفکر انتقادی به شکلهای مختلفی تعریف شده است. هلپرن (1984) معتقد است که «خلاقیت میتواند به عنوان تواناییهایی برای تشکیل ترکیب جدیدی از اندیشه، جهت برآوردن نیاز تصور شود» (ص 324). بارون (1969) در مورد شمول تصور تفکر انتقادی و تفکر منطقی، معتقد است که «فرآیند خلاق متضمن یک مناظره پیدر پی بین هماهنگی و فوران احساسات بین همگرایی و واگرایی و بین تز و آنتیتز است.
«پرکینز» (1984) یک ویژگی مهم از تفکر خلاق را مشخص کرده است:
تفکر خلاق، تفکری است که طوری طرح شده که تمایل به منجر شدن به نتایج خلاق دارد. این تعریف به ما یادآوری میکند ملاک خلاقیت، بازده است. در واقع وقتی فردی را خلاق مینامیم که همواره نتایج خلاق به دست آورد؛ یعنی از طریق ملاکهای قلمرو سؤال به نتایج بدیع و به عبارتی درست، دست یابد.
پرکینز به طور ضمنی اشاره میکند که برای یاددهی خلاقیت ملاک نهایی باید بازده شاگردان باشد. ولی تفکر متفاوت شاگردان مختلف ممکن است باعث شود که آنها ثمره کمی به بار آورند؛ مگر اینکه به نوعی بینش با عمل برگردانده شود. این عمل ممکن است درونی باشد (مانند تصمیمگیری یا تنظیم یک فرضیه) یا بیرونی باشد (مانند نقاشی یک تصویر، بازی با کلمات یا یک تمثیل و پیشنهاد یک راه حل جدید برای اجرای آزمایش). اما تفکر خلاق باید حاصلی هم داشته باشد.
جنبههای تفکر خلاق
1 – خلاقیت در تلفیق با میل و آمادگی زیاد رخ می دهد: یک استدلال غلط عمومی درباره خلاقیت این است که، لازمه آن کار سخت و دوراندیشی نیست. هرمان و رین گلد(1984) معتقدند که شرط قبلی معمول برای خلاقیت، کلنجار رفتن دقیق، شدید و طلانی با یک مسأله است. آنها نقل قول می کنند که «استراوس» یکی از موسیقیدانان چنین می گوید:
»من می توانم با تجربه خود به شما بگویم کهمیل پرشور و هدف ثابت همراه با عزم راسخ، ما را به نتایج می رساند. اندیشه مصمم و متمرکز شده نیرویی شگرف است. من متقاعد شدهام که این یک قانون است که در مورد هر تلاشی صدق می کند.:
بدین ترتیب، رادسپ (1983) در مورد فرد خلاق می نویسد:
«این تصور رایج که فرد خلاق عمدتاً بر فکر بکر تکینه می کند، تصوری کاملاً نادرست است. لازمه به دست آوردن خلاقیت یک کار عمیق، خود انضباطی و فداکاری مداوم، سخت و طاقت فرسا است.: (ص 178)
«پرکینز: (1985) به آسانی مطرح می کند که : «افراد خلاق بدون استثنا سخت کوش هستند، آنها باید فعالیتی را به کار گیرند. که از نظر افراد دیگر ممکن است نامعقول تصور شود».
2 – خلاقیت مستلزم فعالیت در کنار قابلیت شخص است به جای مرکز آن: این نظریه برای فرآیند خلاقیت بسیار مهم است (پرکینز، 1981، 1984) . گذشته از زمان و تلاش، افراد خلاق همواره شقوق دیگر را پس می زنند. زیرا می کوشند فشاری که دانش و توانایی های آنها را محدود می کند، از میان بردارند.
متفکران خلاق فقط به این که «چه چیز به دست خواهد آمد» قانع نیستند؛ بلکه آنها برای یافتن چیزهایی که کمی بهتر کار خواهد کرد، مؤثر خواهد بود و وقت کمتری را خواهد گرفت ، یک انگیزش همیشه حاضر دارند.
3 – لازمه خلاقیت بیشتر موضوع ارزش یابی درونی است تا بیرونی: توانایی افراد خلاق برای مخاطره کردن در اعتماد آنها به معیارهایی ارزشیابی خودشان نهفته است (پرکینز، 1984 – 1985) . افراد خلاق به طور درونی به خود می نگرند و به صورت برونی به همتایان خود تا در مورد درستی و اعتبار کار آنها قضاوت نمایند. رادسپ (1983) تأکید می کند که شخص خلاق، تحمل می کند و اغلب به صورت آگاهانه کار در انزوا را در خود پرورش می دهد. ایجاد منطقهای حائل که به وجود می آورد فرد را از بعضی از هنجارها و اعمال استاندارد جدا می کند. تعجب آور نیست که بیشتر اخلاق افراد خلاق در ابتدا مورد پذیرش وقبول افراد معاصر خود نبودهاند.
مسألهای که وابستگی نزدیک با موضوع ارزش یابی دارد، انگیزش است. پرکینز (1985) تأکید می کند که خلاقیت انگیزش درونی را بیش از انگیزش بیرونی در بر می گیرد. انگیزش درونی به طرق گوناگونی آشکار می شود: اذعان به ایثار، ساعات طولانی، توجه به صنایع، درگیری با اندیشه ها و به عبارت درست، مقاومت در برابر آشفتگی خاطر که از پاداش های درونی ناشی می شود. مانند درآمد بیشتر در مقابل خلاقیت کمتر در نوع کار. در واقع مدارک و شواهد قابل توجه نشان می دهد که انگیزش بیرونی قوی، انگیزش درونی را تخریب می کند (امابیل، 1983).
4 – خلاقیت شامل تنظیم دوباره اندیشهها است: این جنبه از خلاقیت عموماً بیشتر مورد تأکید است؛ اگر چه نظریه پردازان مختلف آن را به طرق گوناگون شرح می دهند. مفهوم قابلیت انعطاف پذیری همان طور که پرکینز (1984) و رادسپ(1983) توضیح دادهاند، زیر این مقوله قرار می گیرد. تفکر واگرا که گیلفورد (1965) به شرح آن پرداختند و تفکر جانبی که به وسیله بونو (1970) توصیف شده نیز در در این گروه جای دارند.
به منظور فهمیدن این که چگونه یک اندیشه دوباره تنظیم می شود، باید ابتدا در نظر بگیریم که چطور یک اندیشه تنظیم می شود. نظریه پردازان پردازش اطلاعات (مانند رامل هرت و ارترنی / 1977) تأکید می کنند که تفسیر ما از جهان از طریق ساختارهایی است که طرح واره نامیده می شود، یعنی ساختارهای دانشی که اطلاعات مربوط به آن به صورت خوشه جمع گردد. مردم برای فهمیدن و تفسیر جهان از طرح واره ها استفاده می کنند. اسمیت (1982) . به طور کلی از طرح واره ها به عنوان نظریه هایی درباره چگونه بودن جهان صحبت می کند: «تئوریهای دنیا در سرمان» او می نویسد که طرح وارهها اساس همه ادراک و فهم ما از دنیا، ریشه همه یادگیری ها، منبع همه امیدها و بیم ها و انگیزه ها و انتظارات ماست.
این ساختار عملاً به منظور توصیف هر نوع عملکرد شناختی از درک دیداری (لیندسی و نورمن، 1977) تا فهم زبانی به کار برده می شود. (رامل هرت، 1980) این «تئوریهای دنیای انسان» برای یادگیری و فهم ما از دنیا امری اساسی هستند؛ ولی تناقض عجیبی در این طرح واره ها وجود دارد. همان قدر که آنها اساس درک و فهم بشر هستند، اما برای تفسیرهایی که در خارج از گستره آنها قرار می گیرد، اغفال کنندهاند.
خلاقیت شامل توانایی فراتر رفتن از طرح وارهها ( طرح کنش و واکنش) عادی است که برای نزدیک شدن به مساله به کار می رود: بنابر خصلت فرد خلاق، توانایی نگریستن یک مسأله از یک چارچوب از مرجع یا طرح واره (طرح کنش و واکنش) و سپس آگاهانه تغییر چارچوبی دیگر از مرجع دادن یک دیدگاه کاملاً جدید را داراست. این فرآیند ادامه می یابد تا شخص مسأله را از دیدگاههای مختلف نگاه کند.
تنظیم دوباره اغلب شامل استفاده از الگوها، استعارهها یا تشبیهات است. وقتی روشهای تجزیه و تحلیل مستقیم، به استنتاجی در به وجود آوردن یک راه حل خلاق شکست خورد، فرد خلاق می تواند با ساختارهای متفاوت ایجاد رابطه کند، زیرا این ساختارها، پرورده (ماهرانه) و مبسوط هستند و ممکن است نتیجه آنها راه حلهای محکم و جدید باشد. (رانکین، 1964).
دسته بندی | پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 123 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 71 |
فصل اول
کلیات
بیان مسئله
پوست بدن به عنوان وسیعترین و یکی از اولین اعضاء بدن که در معرض گاز خردل قرار می گیرد معمولاً بیشترین آسیب را نسبت به سایر اعضاء متحمل میشود (1). سولفورموستارد به عنوان یک عامل آلکیلان بر سلولهای پرولیفراتیو بدن مانند سلولهای بافت پوست ، لنفوئید و مغز استخوان تاثیر میگذارد (2)و باعث ایجاد عوارض حاد و مزمن میشود. از جمله عوارض حاد سولفورموستارد میتوان به اریتم و خارش اشاره کرد و از عوارض مزمن و گاهاً مقاوم به درمان این عامل میتوان خشکی پوست (xerosis) و خارش مزمن را نام برد(3و4)که بیشتر ناشی از اثر توکسیک مستقیم عامل میباشند. (5)
در خصوص مکانیسمهای ایجاد کننده خارش ، اگر چه مدیاتورهای دقیق ایجاد کننده آن کاملاً مشخص نیست و پاتوژتر آن روشن نمی باشد ولکن در خصوص مدیاتورهای وازواکتیو مثل هیستامین اتفاق نظر بیشتری وجود دارد که بعنوان عامل اصلی ایجاد کننده خارش و التهاب باشد (6) و در این خصوص تحقیقات نشان داده است که افزایش ریلیز هیستامین از لکوسیت های محیطی و افزایش سطح هیستامین پلاسما و پوست در مرحله تشدید خارش و ضایعات اگزمائی پوست مشاهده گردیده است (7) و به همین دلیل آنتی هیستامین ها نیز بعنوان داروی استاندارد در پروتکل های درمانی توصیه میشود.
از طرف دیگر، کورتیکو استروئیدهای موضعی پاسخ خوبی را در بهبود ضایعات خارش دار ایجاد کرده اند و هنوز هم جزو خط اول درمان محسوب میشوند ولکن در موارد خشکی شدید پوست و خارش متعاقب آن که گاهاً با التهاب شدید و خونریزی و آسیب های بافتی پوست همراه است، مصرف کورتیکو استروئید های موضعی سئوال برانگیز است.(6) بعلاوه اینکه با توجه مزمن بودن این مشکل در جانبازان شیمیایی و نیاز به درمان طولانی مدت با کورتیکوستروییدها، احتمال بروز عوارض جانبی این دارو بخصوص در نواحی پوستهای نازکتر وجود دارد.(8)
آنچه که امروزه بیشتر در درمان این ضایعات خارش دار استفاده میشود آنتی هیستامین ها و بیحس کننده های موضعی بدلیل کاهش حساسیت گیرنده های درد و در نتیجه کاهش خارش میباشد و همینطور کورتیکواستروئیدها و نرم کنندهها جهت کاهش التهاب و کمتر کردن خشکی پوست میباشد که مورد توجه هستند. (9)
از آنجا که ضایعات خارش دار اغلب مقاوم به درمان بوده و خشکی پوست و خارش های مداوم زخم های موضعی را نیز ایجاد میکند در این حالت مصرف کورتیکواستروئید ها و بیحس کننده های موضعی با پایه چرب نه تنها کمکی به درمان نمیکند بلکه ممکن است عوارض پوستی را به همراه داشته باشد و ضایعات را بدتر کند.
به نظر میآید که ترکیب موضعی Unna`s boot که شامل زینک اکسید ، کالامین ، گلیسیرین و ژلاتین میباشد (10) احتمالاً بتواند در درمان خارش ، خشکی پوست و بهبود زخم های ایجاد شده در اثر خارش مؤثر باشد و بتواند جایگزین مناسبی برای کورتیکواستروئیدهای موضعی باشد . امروزه گزارشاتی در خصوص اثرات ضد خارش ترکیب زینک اکسید ، کالامین و گلیسرین که مواد موثر این دارو هستند وجود دارد (11) و برخی دیگر به طور خاص بر اثربخشی چشمگیر کالامین در درمان علامتی خارش تاکید دارند.(12و13و14و15)در ارتباط با اثر بخشی این دارو و بخصوص اثرات مفید این دارو در بهبود زخم ها و بخصوص زخم های فشاری که در اثر بهبود وضعیت میکروسیرکولاسیون پوستی و زیر پوستی آن میباشد نیز گزارشهایی وجود دارد(16و17). از طرفی این ترکیب بدلیل داشتن گلیسیرین و ژلاتین می تواند اثرات مفیدی در خصوص برطرف کردن خشکی ناحیه خارش دار داشته باشند.
مطابق آمار موجود در حال حاضر بیش از386653 جانباز جنگ تحمیلی در کشور ما وجود دارد که از این بین48420 نفر از ضایعات شیمیایی رنج میبرند. این تعداد جانبازان شیمیایی در حالی روزانه وارد دوره حاد بیماری و از دست دادن قوای خود میشوند که تا کنون فقط به تنها 35978 نفر از آنان استفاده از حق پرستاری تعلق گرفتهاست.(18) با احتساب تعداد جانبازان جنگ و اضافه شدن تعداد دیگری از آزادگان به خیل جانبازان و از آنجا که اکثر این بیماران در سنین میانسالی و فعالیت بسر میبرند، لزوم توجه به مشکلات در این بیماران بیش از پیش مطرح میشود.
گاز خردل :
با وجود اینکه بشر از راه حل مشکلات بهداشتی و درمانی و کنترل بیماریهای عفونی درسایه پیشرفت و تمدن کمک شایانی در بقا مادی خود نموده است اما همزمان به علت داشتن خلق و خوی حیوانی از دیدگاه و جنبه دیگری از این پیشرفت بهرهبرداری کرده و همواره در فکر برنامهای برای طراحی و گسترش شیوههایی بوده که از آنها بر علیه همنوعان خود استفاده کند. یکی از این شیوهها کاربرد سلاحهای شیمایی است. گازهای شیمیایی که در ابتدا به عنوان خدمت به بشر در آزمایشگاه سنتز گردید، بعداً تبدیل به سلاحهای مخرب شدند که باعث نابودی نسل بشر میگردند. به کارگیری این گازها و مواد شیمیایی در جنگها به حدود 2 هزار سال قبل از میلاد، قرون وسطی و عهد باستان برمیگردد به طوری که در آن زمان مدفوع اجسادی که به وسیلة بیماری مسری میمردند را در چاه آب آشامیدنی طرف مقابل میریختند و آنها را مسموم میکردند.(18) پس از آن استفاده از مواد شیمایی در جنگ جهانی اول صورت گرفت که تلفات بسیاری را ایجاد کرد. در طی هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز بارها و بارها شواهد به کارگیری سلاحهای شیمیایی از طرف رژیم بعثی عراق بودیم که اولین بار در سال 1359 بود و بیشترین مورد استفاده آن در سال 1366 در منطقه سردشت بود که تلفات جانی و مالی بسیاری را در برداشت و هنوز هم پس از گذشت 19 سال از اتمام جنگ مسائل و مشکلات مصدومین شیمیایی گریبانگیر جامعه ما میباشد. (19)از جمله ضایعاتی که باعث مراجعه مصدومین شیمیایی به کلینیک میشود مشکلات پوستی میباشد که یکی از مهمترین آنها خارش مزمن است که واقعا برای بیماران طاقتفرسا میباشد. خارش شایعترین احساس نامطلوبی است که ما در پوستمان تجربه میکنیم، از درد شایعتر است، بیشترین تشویش را ایجاد میکند و درمان آن مشکلتر است. حس خارش میتواند در اثر طیف وسیعی از اختلالات پوستی و عفونت و یا در اثر تحریک خارجی از قبیل تغییر درجة حرارت، ضربه یا قرار گرفتن در معرض مواد زیانآور ایجاد شود.(20) همچنین خارش میتواند تظاهری از یک بیماری سیستمیک باشد. اکثر واکنشهای آلرژیک جلدی و سیستمیک باعث خارش میشوند و اغلب یک مشکل شدید تشخیصی ایجاد میکنند.(20) در سطح مولکولی، هیستامین بهترین واسطه شیمیایی شناخته شدة خارش است اگرچه مواد شیمیایی دیگری مثل (پاپائین، تریپسین و ... ) نیز واسطههای شیمیایی شناخته شدة خارش هستند(20) در وسیعترین سطح، خارش میتواند به عنوان یک پاسخ همسان به طیف وسیعی از تحریکات فیزیکی و شیمیایی منظور شود. پوست خشک، علل متابولیک و عللی از جمله بیماریهای انسدادی صفراوی، اورمی، بیماری تیروئید، پرکاری پاراتیروئید، دیابت، نقرس و بدخیمیها،پارازیتوزیس، واکنشهای دارویی و علل متفرقة دیگر میتوانند علل مهم بیماریهای داخلی همراه با خارش باشند.(20) هنوز تحقیقاتی در مورد درمان خارش در جانبازان شیمیایی ادامه دارد و ما در این مطالعه بر آن شدیم تا تأثیر داروی unna’s boot را در درمان خارش مشخص نمائیم.
تاریخچة خردل:
در اواخر جنگ جهانی اول در ژوئیه سال 1917 در یکی از شهرهای کوچک بلژیک بنام ایپر (ypres) در بلوار معروف استاند(ostand) از طرف واحدهای ارتش آلمان نوعی گز سمی به کار رفت که تلفات نسبتا" سنگینی به قوای متفقین وارد آورد زیرا نه تنها موجب آسیبهای ریوی، بلکه ضایعات چشمی و جلدی و اختلالات شدید معدی- رودهای را نیز سبب شد. سربازان این گاز را به مناسبت محلی که در آن به کار رفته بود ایپریت و به علت بویی که داشت گاز خردل نامیدند در صورتیکه به هیچ وجه با اسانس خردل معمولی ارتباطی نداشت. (20) گاز خردل مادهایست به نام شیمیایی سولفوردی اتیل که سالها قبل شناخته و توصیف شده بود. نکته جالب اینکه در اوایل جنگ یعنی در سال 1915 یکی از فیزیولوژیستهای معروف انگلیسی به نام جی.بی.اس.هالدانز (J.B.S.HALDANS) استفاده از گاز تاولزا (vesicant) را به عنوان سلاح جنگی پیشنهاد کرده بود ولی فرماندهان متفقین بدان جهت که بقدر کافی کشنده نبود نپذیرفته بودند. بعد از جنگ جهانی اول از سال 1919 عدهای از محققین متوجه شدند در مسمومیت با گاز خردل تعداد گلبولهای سفید خون کم میشود و اراتوپسی کسانی که توسط این گاز از بین رفتهاند، انهدام مغز استخوان و بافتهای لنفوئیدی مشاهده میگردد. ده سال بعد یعنی در سال 1929 دانشمندی به نام اس.برنبلوم (S.Berenblum) که راجع به سرطانهای آزمونی به وسیلة قطران زغال سنگ مطالعه مینمود. با توجه به اینکه ایپریت، آسیبهای جلدی ایجاد میکند، به فکر افتاد تأثیر قطران را با اضافه نمودن مقداری گاز خردل تشدید کند ولی با کمال تعجب ملاحظه کرد این ماده شیمیایی بر نمو بافت سرطانی پوست حیوانات آزمایشگاهی اثر معکوس دارد و مجاور نمودن نیم درصد آن در استون این بافت را منهدم میکند. بعد از این کشف اتفاقی، چون گاز خردل مسمومیت شدید داشت عدهای در صدد برآمدند ترکیبات مشابهی که کمتر سمی باشند به دست آورند. اولین اقدام این بود که به جای اتم دو والانسی گوگرد یک اتم سه والانسی ازت یا نیتروژن قرار دهند و والانسی اضافی را با یک رادیکال الکلیل مرتبط نمایند. بدین ترتیب یکدسته اجسام جدید ساخته شد که آنها را خردلهای ازت نامیدند. علت این که کلمه خردل هنوز در نامیدن این اجسام به کار رفته، این است که مبدأ اولیه آنها یعنی گاز خردل را یادآور باشند. (20) در جنگ جهانی دوم نیز مقداری از این مواد سمی به منظور استفاده احتمالی در میدانهای نبرد ساخته شد ولی خوشبختانه بکار نرفت. از لحاظ درمانی نیز بر روی این گاز اعمالی انجام گرفته است با در نظر گرفتن نتایج رضایت بخش حاصل از استعمال خردلهای ازت در سرطانهای آزمونی، اولین بیمار سرطانی در سال 1942 یعنی در بحبوحه جنگ جهانی دوم به وسیله مکیلرواتامین (mechilorethamin) تحت درمان قرار گرفت. ابتدا بهبود قابل ملاحظهای بدست آمد، اما دورة فروکش بیماری کوتاه بود، در دورههای بعدی معالجه، به علت عدم سازگاری و آسیب به مغز استخوان، نتایج حاصل رضایت بخش نبودند. باید اضافه شود که حتی تا مدتی بعد از پایان جنگ، نیز این مواد جزو سلاحهای سری طبقهبندی شده بودند. به همین علت تحقیقات فارماکوتراپیکی در مورد آنها با کندی انجام میگرفت. اما بعد از اینکه ظاهرا" آزاد اعلام شدند عدهای از محققین مخصوصا" فارماکولوژیستهای معروفی به نامهای گودمن و گیلمن به اتفاق همکاران خود راجع به خواص این اجسام مطالعات زیادی انجام دادند و مقالات مهمی منتشر نمودند (البته این موضوع در مورد نحوة استفاده جنگی از این مواد صدق نمیکند چون استکبار جهانی به منظور حفظ منافع خود برای رسیدن به هدفهای استراتژیک همواره فن آخر را برای استفاده از آن به عنوان تیر خلاص به صورت مخفی در دست خود نگه میدارد) (20). پس از آن معلوم شد که خردلهای ازت در واکنش با سایر اجسام شیمیایی یک گروه الکیل خود را جانشین یک اتم هیدروژن آنها نموده و خواص آنها را تغییر میدهند. به همین دلیل خردلهای ازت را عوامل آلکیهکننده نامیدند. تمام ترکیباتی که بدوا" به کار میرفتند سمی و فقط از راه تزریقی قابل تجویز بوده و مدت توقف و اثر آنها در خون کوتاه بود. اما به تدریج توانستند ترکیبات جدیدتری تهیه نمایند که از راه دهان نیز مؤثر بوده و مقداری از معایب اولیه را از نظر عوارض فرعی نداشته باشد.(20)
خردلها: (Mustards)
ترکیبات خردل از عوامل تاولزا هستند که بیشترین ضایعات را در پوست ایجاد میکنند و مسمومیت عمومی و علائم سیستمیک آنها بروز خواهد کرد. این ترکیبات اغلب به شکل مایع روغنی سنگین، فرار، محلول در حلالهای آلی و نامحلول یا جزئی محلول در آب هستند که در مصارف نظامی برای ایجاد مسمومیت در افراد مورد تفاهم به صورت ابر یا دود در فضا میگردند. ضایعات حاصل بیشتر در نواحی باز بدن به صورت اریتم و تاول همراه با خارش، سوزش و درد دیده میشود.(18) گاز خردل گوگرددار یا سولفور موستارد، 2و2 دی کلرواتیل سولفاید، اولین و شناخته شدهترین ترکیب از این دسته بود که توسط دسپورتس (Desprotz) در سال 1822 و در سال 1859 به وسیلة گوترینه (Guthrine) سنتز گردید. دیگر مشتقات خردل مانند خردلهای نیتروژنه تا اواسط قرن 19 کشف و سنتز گردید. گاز سولفور موستارد برای اولین با در نزدیکی دهکده یپریت در بلژیک در سال 1917 توسط قوای آلمانی مورد استفاده قرار گرفت و به همین دلیل فرانسویان نام یپریت را نیز به گاز خردل دادند نام دیگر گاز خردل صلیب زرد بود زیرا برای مشخص نمودن مخازن حاوی خردل از علامت صلیب زرد استفاده مینمودند.(18) از نظر نظامی اختصارات H, HD, QH نیز به گاز خردل یا سولفورموستارد اطلاق میشود. در سال 1918، SMITH و همکارانش جذب پوستی و در 1919، BERENBLUM مسمومیت سیستمیک و اثر تومورزایی سولفور موستارد را در موش سوری گزارش کردند. در جنگ جهانی دوم از این گاز استفاده نشد، لکن انبارهای طرفین متفاهم هم انباشته از این سلاح گردید، به طوریکه از سال 1945 تا سال 1954 حدود 50000 تن از این گاز در دانمارک و حدود 2000 تن در سوئد ذخیره گردید، اما رسما" در هیچ جنگی از آن استفاده نشد تا اینکه در سال 1984 عراق علیه قوای ایران از آن استفاده نمود. در همان سال 23 ماهیگیر در دریای بالتیک به علت نشت گاز خردل از مخازن خود به دریا مصدوم گردیدند با بروز این حادثه و همچنین استفاده گسترده عراق از این سلاح شیمیایی در جنگ با ایران فصل تازهای از تحقیقات روی این ترکیبات که از سال 1950 تقریبا" متوقف شده بود، آغاز گشت و محققین زیادی را در ایران و سایر کشورهای جهان به خود مشغول ساخت (18) خواص فیزیکی سولفورموستارد: سولفور موستارد به صورت مایع روغنی شکل فرار، بیرنگ تا کهربایی با واکنش خنثی میباشد که از لحاظ فیزیکی و شیمیایی نسبتا" پایدار است به طوری که در آب در مدت 2 ساعت 22 درصد آن و پس از 24 ساعت 60 درصد آن به اسید کلریدریک و تیودیگلیکول هیدرولیز میشود. حلالیت آن در حلالهای آلی بسیار خوب است ولی فقط حدود هفت صدم آن در آب حل میشود.
در حضور مواد قلیایی: حرارت بالا هیدرولیز گاز خردل تسریع مییابد بر عکس در آب و هوای سرد و معتدل پایداری گاز افزایش مییابد و در آب و هوای گرم از پایداری آن کاسته میشود ولی به علت تبخیر سریع میزان غلظت آن در هوا نسبتا" بالا خواهد بود. و همان طوری که میدانیم پرمنگنات نیز با اکسید کردن سولفور موستارد آن را خنثی میکند ولی خردل نیتروژندار کمتر تحت تأثیر پرمنگنات اکسیده میشود. 1فرمول مولکولی سولفور موستارد C4H8CL2S و وزن مولکولی آن 08/159 مولکول گرم و وزن مخصوص آن 338/1-27/1 بوده که در دمای 217-215 درجه سانتیگراد به جوش آمده و در 14-13 درجه سانتیگراد منجمد میشود و کریستالهای بیرنگ و شمعی ایجاد میکند. گاز خردل خالص بیبو است اما به مرور زمان به علت تولید اتیل سولفور در آن، بوی سیر میدهد. در یک نوع گاز خردل تحت عنوان گاز اچ حدود 30 درصد ناخالصی به صورت گوگرد وجود دارد و به همین لحاظ دارای بوی مشخصی میباشد. با شستشو و تصفیه گاز خردل در خلاء، خردل تصفیه شده تولید میشودکه بویکمتر و قدرت تاولزایی بیشتر از گاز H داشته و ازآن پایدارتر است.(20)
شیمی خردلها
در ساختمان همه خردلها یک عنصر نوکلئوفیل و یک عنصر الکتروفیل وجود دارد. در این ترکیبات عنصر الکتروفیل با حمله الکترونهای عامل نوکلئوفیل موجود در ساختمان جسم (مانند S, N) جسم را ترک کرده و باعث ایجاد یک کاتیون سه ضلعی حلقوی میگردد که این حلقه میتواند به راحتی مورد حمله عوامل نوکلئوفیل درون بدن نظیر اسیدهای آمینه، آب، اسیدهای نوکلئیک و ... قرار گیرد و همین امر باعث تراتوژنیسیته و کارسینوژنیسیته این ترکیبات میشود. در درمان مسمومیت با موستاردها، آنتیدوتها روی عاملی مؤثرتر است که به میزان کمتری وارد سلول میشوند و کاتیون حلقوی بیشتری ایجاد مینماید به همین دلیل تیوسولفات سدیم که به عنوان آنتیدوتموستارها به کار میرود روی نیتروژن موستارد مؤثرتر از سولفور موستارد است چون تیوسولفات قادر به عبور از غشای سلولی نیست.(18)
مکانیسم عمل موستاردها: شکل حلقوی موستاردها با درجات مختلف با اکثر گروههای فعال بیولوژیکی مانند آلفاآمینها، ایمیدازول، سولفوهیدروکسی، سولفید، فنلآمینها- ایمینهای اسیدهای آمینه، پپتیدها، فسفاتهای معدنی، گلسیروفسفاتها، هگزوفسفاتها و گروههای آمین و کربوکسی پروتئینها واکنش میدهد. نشان داده شده که اثرات ستیوتوکسیک سایر موستاردها تا حد زیادی بستگی به آلکیلاسیون DNA به طور اعم و به خصوص در ناحیة نیتروژن شمارة هفت گوانین دارد. به طوری که چنانچه موستارد دارا و واجد یک بازوی فعال باشد با یک گوانین و اگر دو محل فعال داشته باشد میتواند با دو نیتروژن از دو مولکول گوانین وارد واکنش شود. علاوه بر این موستاردها با اثر بر روی قسمتهای دیگر DNA مثل جفت شدن با تیمین نیز سبب آلکیلاسیون و تخریب میشوند. همچنین موستاردهایی که دارای دو بازوی فعال هستند عملا" سمیتر هستند زیرا سبب پارگی DNA شده و در بقای سلولی اختلال ایجاد میکنند در حالی که موستاردهایی که دارای یک بازوی فعال هستند خواص موتاژنیک و کار سینوژنیک بیشتری دارند و از این رو سبب ایجاد تغییرات ثابت در درون ساختمان DNA میشوند.
مکانیسم ایجاد تاول بوسیله عوامل آلکیله کننده موستاردی از طریق تأثیر بر DNA توجیه میشود به طوری که ثابت شده است که در سلولهای پوششی، پورینهای DNA را آلکیله کرده و نقاط آپورینیک ایجاد میکنند در نتیجه آلکیلاسیون DNA ، اندونوکلئازها فعال شده و سبب شکستگی در DNA میشوند. تکههای ایجاد شده از DNA سبب فعال شدن آنزیم ADP ریبوز پلیمراز میشود که این آنزیم باعث پلیمریزاسیون ADP شده و AD مثبت و نیکوتین آمید آزاد میشود. از بین رفتن این عنصر حیاتی در سلول سبب مهار گلیکولیز و فعال شدن راه هگزوز مونوفسفات و سبب القای مهارکننده پلاسمینوژن و آزاد شدن پروتئازها میشود که موجب شروع التهاب و ضایعات پوستی میگردد. به علاوه بسیاری از سیستمهای آنزیمی دیگر نیز به طور برگشت ناپذیر توسط موستاردها مهار میشوند از جمله پروتئازها و فسفوکینازها که حساسیت بارزتری نسبت به موستاردها دارند. نشان داده شده که حساسیت آنزیم به مهار توسط موستاردها، به بافتی که آنزیم در آن قرار دارد بستگی دارد به عنوان مثال کولین اکسیداز توسط موستارد در کلیه موش صحرایی مهار میشود ولی کولین اکسیداز مهار نمیشود.(18)
متابولیسم و دفع گاز خردل:
متابولیسم خردل مارکه (355) در موش سوری، موش صحرایی و انسان حاکی از آن است که قسمت اعظم گوگرد رادیواکتیو از طریق ادرار 24 ساعته دفع میشود. 30-25 درصد سولفور موستارد جذب شده در بدن در حضور آب هیدرولیز شده و با از دست دادن یک عامل کلر به موستارد نیمه و سرانجام به تیودیگلیکول تبدیل میشود که نسبتا" غیرسمی است. 10% سولفورموستارد در بدن توسط واکنشهایی که در شاخههای جانبی انجام میشود در جهت هیدرولیز یا ایجاد متابولیت سمی حذف میشود. 50% سولفورموستارد جذب شده در بدن با اسید آمینه سیستئین کونژوگه شده و ایجاد دی سیستئین اتیل سولفون میکند از طریق ادرار دفع میشود.(18) علائم بالینی مسمومیت با سولفورموستارد: پوست در مقایسه با سایر ارگانهای بدن بافت هدف مهمی برای موستاردها است و در مسمومیت با این عوامل، سوختگیهای شدید پوستی دیده میشوند. علت این امر ممکن است کاهش سریع تبخیر شدن موستارد و تسریع حلقوی شدن آن در نواحی مرطوب باشد. علائم پوستی ممکن است پس از 6-4 ساعت با عامل تاولزا بروز کند اما گاه دیده میشود که علائم حتی تا 24 ساعت و در بعضی موارد 12 روز بعد ظاهر میشود. در ابتدا اریتم ظاهر شده که بتدریج یک حالت پیگمنتاسیون که خاص سوختگی با موستارد است ظاهر میشود. ادم جلدی 9-3 روز بعد از تماس با سولفورموستارد ظاهر میشود. ادم زیر جلد 9-3 روز بعد از تماس با سولفورموستارد بستگی به پوست ناحیه خاص ایجاد شده، سپس تاولهای پوستی ظاهر میشوند. در ابتدا تاولهای کوچک به تعداد زیادی روی پوست ایجاد شده که در اثر به هم پیوستن، تاولهای بزرگتری ایجاد مینمایند. در بسیاری از موارد متوسط زمان لازم برای بروز اولین تاولها در نواحل مختلف بدن حدود 2/7 روز است. تاولهای سطحی بعد از چند روز خودبهخود بهبود مییابند ولی در 1/1% موارد تاولهای عمقی در 4 روز اول تماس با سولفورموستارد ایجاد میشود. این امر موجب از دست دادن لایه شاخی پوست و بروز درد گشته و احتمال بروز عفونتهای پوستی در این گونه موارد ازدیاد مییابد، در چنین مواردی متوسط زمان لازم برای بهبود 19 روز تا چندمین ماه میباشد. (18) تماس مجدد و یا سوختگی با گاز خردل میتواند منجر به بروز پدیده حساسیت شود. به طوری که مقدار کمی گاز خردل که روی پوست طبیعی سوختگی جزئی ایجاد میکند بر روی پوست حساس موجب سوختگی وسیع میشود. در سال 1983 علائم بالینی غیرمنتظرهای از مجروحین شیمیایی ایرانی که در جزیرة مجنون مجروح شده بودند توسط تعدادی از پزشکان ایرانی و اروپایی گزارش گردید که در آن صدمات ریوی شدید با درصد مرگ و میر بالا و پوست اکسونولیاتیوپیگمانته شده مشاهده میشد. از آنجایی که این مشاهدات با علائم بالینی کلاسیک گاز خردل تفاوت زیادی داشت نام سندرم مجنون به آن اطلاق گردید. بعد از بررسیهای انجام شده بر روی بمبهایی که توسط نیروهای عراقی به کار گرفته شده بود نشان داده شد که خردل به کار گرفته شده حاوی مقدار زیادی از ترکیبات نامحلول به نسبت یک به دو از جمله سیلیکاتها، کلسیت و آهن میباشد.
اثرات سیستمیک مسمومیت با سولفورموستارد:
برای بروز اثرات عمومی، عامل باید در ابتدا وارد خون شود موستاردها به همان سرعتی که وارد خون میشوند به همان سرعت هم خارج شده، وارد بافتها میشوند. عناصر خونی واکنش داده و با مقادیر کم وارد ادرار میشوند. بافتهای پرولیزاتیو از جمله مغز استخوان و سیستم تریلکولواندوتلیال حساسیت بیشتری به موستاردها دارند. اثرات سمی این عوامل شامل مرگ سلولی از طریق هارمتیفد، کاهش تنفس بافتی و اختلالات متابولیک میباشد. علائم سیستمیک موستاردها عبارتند از: تهوع، استفراغ،اسهال، سردرد، تب، بیخوابی (به علت درد، اریتم و سوختگی، بیاشتهایی، درد شکم، ترمورد که معمولا" یکساعت بعد از تنفس گاز بروز میکند)، سرگیجه و اضطراب، افزایش سرعت نبض و تنفس اثرات موتاژنیک و کارسینوژنیک، آنمی آپلاستیک، لکوپنی به خصوص نوتروپنی و سرطان خون از دیگر عوارض مسمومیت سیستمیک با گاز خردل است. علت مرگ بسیاری از مجروحین ناشی از خردل دپرسیون مغز استخوان و نارسایی تنفسی است. مهمترین اثر دیر رس موستاردها، اثرات تومورزایی آنها است. پتانسیل کارسینوژنیسیته و تراتوژنیسیته این عوامل توسط تعداد زیادی از آزمایشات و مطالعات اپیدمیولوژیک گزارش شده است. یک مطالعه 40 ساله روی کارگران انگلیسی که در صنایع گاز خردل در جریان جنگ جهانی دوم کار میکردند حاکی از آنست که میزان مرگ و میر ناشی از بدخیمیهای دستگاه تنفسی در این افراد 5/5 برابر افراد عادی است که هیچگونه تماسی با این گونه مواد نداشتهاند. انسیدانس بالایی (بیش از 35 برابر) از سرطان ریه در کارگران ژاپنی و آلمانی که در کارخانجات تولید گاز خردل به کار اشتغال داشتند گزارش شده است. (18)
خارش:
یکی از تظاهرات شایع بیماریهای پوستی مانند: درماتیت آتوپیک، اگزمای گزروتیک و درماتیت تماسی آلرژیک خارش است. درمان مؤثر خارش میتواند از خراشهایی که منجر به زرد زخم یا لیکن سیمپلکس میشود جلوگیری کند. بیماران به ویژه افراد مسنی که خارش شدید داشته و به درمان حمایتی جواب نمیدهند باید از لحاظ بیماریهای سیستمیک زمینهای مورد ارزیابی قرار گیرند. علل سیستمیک خارش شامل اورمی، کلستاز، پلیسیتمیورا ، لنفوم هوچکین، هایپرپاراتیروئیدیسیم و ایدز هستند. بیوپسی، تراشیدن و کشت از ضایعه پوستی ممکن است لازم باشد.(21)
تستهای تشخیصی با ارزیابی بالینی هدفدار شده و شامل شمارش کامل سلولی ، تستهای تیروئیدی، بیلی روبین سرم، آلکالن فسفاتاز، کراتینین سرم و سطوح BUNهستند. CXR و تست تشخیصی HIV در بعضی بیماران لازم است. درمان عمومی و حمایتی خارش بر جلوگیری از XEROSIS (خشکی پوست) متمرکز است. درمان خارش اختصاصی درمان بیماری سیستمیک مانند اورمی و کلستاز است.(21)
خارش یک مشکل شایع پوستی است که با افزایش سن بیشتر میشود در بعضی بیماران شرایط ممکن است آنقدر شدید شود که خواب و کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار دهد. با این که خارش اکثرا" در بیماریهای پوستی دیده میشود ولی ممکن است که دال بر یک بیماری زمینهای سیستمیک باشد.(21)
پاتوفیزیولوژی: خارش از پایانههای پوستی برهنه که اغلب در مچ و پاشنه متمرکز هستند شروع میشوند. احساس خارش از طریق الیافها به شاخ خلفی نخاع و از آنجا به طریق الیاف اسپانیوتالامیک به کورتکس مخ انتقال مییابد. (21)
خارش یک رفلکس خود به خودی نخاعی را ایجاد میکند، خاراندن یک رفلکس تاندونی عمقی ذاتی است. (22)
بدون توجه به علت خارش که اغلب توسط التهاب پوستی تشدید میشود عوامل دیگر مثل خشکی یا شرایط آب و هوایی داغ، وازودیلاتاسیون پوستی و استرسهای سایکولوژیک نیز در ایجاد آن موثرند.(23)
یک مکانیسم واحد نمیتواند تمام علل خارش را توجیه کند، هیستامینی که توسط ماست سلها آزاد میشود در افراد با کهیر یا دیگر علل آلرژیک به طور کلاسیک با خارش همراه است. به هر حال به جز شرایط آلرژیک، هیستامین باید به عنوان یکی از چندمین عوامل وریاتوری خارش در نظر گرفته شود.(21)
به نظر میرسد سروتونین یک ترکیب کلیدی در خارش در بیماریهایی از قبیل پلیسیتمی ورا، اورمی، کلستازیس و لنفوما و خارش همراه با مورفین باشد.(22)
مهارکنندة سیسروتونین از قبیل سیپروهپتادین (periactin)، pizotifen، paroxetin (paxil)، (zofran) ondansetron اثر ثابت شدهای در درمان شرایط همراه با خارش داشتهاند.(22)
اپیوئیدها در 95 درصد از بیمارانی که نارکوتیکهای داخل نخاعی دریافت میکنند به عنوان آغازگر خارش مطرح میشوند. تزریقات داخل وریدی یا پوستی اپیوئیدها سبب ایجاد خارش میشوند.
آنتاگونیستهای نارکوتیک به طور موفق برای رفع خارش در بیماران کلستاتیک به کار رفتهاند.(24)
خارشی که در هرپس زوستر اتفاق میافتد یک نمونه خارش با علت نوروپاتیک است. انواع ایدیوپاتیک مشخص خارش لوکالیزه اغلب در نوروپاتی محیطی دیده میشود.
خارش براکیو رادیال شرایط ناشایعی است که به صورت خارش خارج بازو تظاهر میکند که ممکن است با بیماری نخاعی همراه باشد. به طور مشابه notalgia paresthetica با خارشی که اغلب به پشت محدود است شاید منشأ نوروپاتیک داشته باشد. خارشهای شدید اغلب در بیماران با تومورهای نخاعی و MS دیده میشود.(22و25و26)
در درماتیتهای آتوپیک به نظر میرسد که آزادسازی مدیاتورهای ایمنی از قبیل سیتوکینها و دیگر واسطههای پیشالتهابی مشابه هایپر اکتیویتی راههای هوایی در بیماران آسمی، خارش را ایجاد کنند.(27) در معرض قرار گرفتن بیش از حد در این نوع هایپراکتیویتی احساس لمس و خارش ایجاد میکند، اگر چه بیمارانی که درماتیت آتوپیک ندارند با تحریک تماسی معلوم میشوند، بیماران با درگیری فوق با خارش مشخص میشوند.(28)
علل پوستی خارش
Xerosis : خشکی پوست
خارش اغلب یک علامت آزار دهندة دال بر یک بیماری پوستی است.
خارش پوست خشک به عنوان Xerosis در افراد مسن شایعتر است.(27)
جدول 1: |
|
دلایل پوستی خارش |
|
علت |
تظاهرات |
تماس آلرژیک |
ضایعه اریتماتو فاقد حاشیة مشخص با وزیکولهایی روی یک زمینه اریتماتو |
درماتیت آتوپیک |
واکنش در خلال 2-7 روز بعد از تماس، ایجاد راش در بیمارانبا شرایط آتوپیک که بعد از خاراندن ایجاد میشود. |
بولوس پمفیگوئید |
درگیری سطوح فلکسورمچ دستها و پاشنهها همچنین خطرات پوپلیته آی و آنتهکوبیتال ضایعات کهیری خارشدار اولیه اغلب در نواحی اینترتریگون تشکیل تاولهای سفت بعد از کهیر. |
|
|
لنفومای پوستی T-cell (فونگوئیدس مایکوزیس) |
پچهای بیضی شکل شبیه اگزمای روی پوست بدون تماس با نور (در نواحی باسن) تظاهر احتمالی به صورت درماتیت اگزماتوز در افراد مسن |
|
|
درماتیت هرپتی فورم |
تظاهر احتمالی به صورت اریترودرمی (درماتیت اکسوفولیاتیو) به ندرت درماتیت وزیکولر که نواحی مهرة سومبوساکران، آرنج یا زانوها را درگیر میکند. |
|
|
فولیکولیت |
خارش نامتناسب با تظاهر درماتیت |
|
|
لیکن پلان |
پاپولها و پوسچولها در نواحی حاوی فولیکول در سینه، پشت یا ساق که ضایعات اغلب در نواحی فلکسورمچها ظاهر میشود. خارش، ضایعات چند وجهی، مسطح، پلاک پاپول- قابل عمل |
|
|
پدکولوزیس |
درگیری اکسی پوت در بچههای سنین مدرسه، ژنیتالیا در افراد بالغ از طریق جنسی |
|
|
پسوریازیس |
پلاکهایی در نواحی انتهایی اکستانسورها، low back ، کف دست و پاها و اسکالپ |
|
|
جرب: scabies |
نقبهایی در پردههای بین انگشتان، axilla وژنیتالیا پلاکهای هایپرکراتوتیک، پاپولهای خارشدار یا پوستهریزی |
|
|
Sunburn آفتاب سوختگی |
درگیری صورت و اسکالپ در بچهها بیشتر از بزرگترها دیده میشود. علل احتمالی حساسیت به نور شامل (NSAIDs ، Cosmetics) |
|
|
Xerotic eczema |
خارش شدید در افراد مسن (اغلب در زمستان در نیمکرة شمالی) درگیری پشت، تنه، شکم، مچ، انتهای اندامها.
|
. |
|
|
بیماران مبتلا به Xerosis خارش شدیدی را تجربه میکنند که بیشتر نواحی قدامی خارجی قسمت تحتانی پا را درگیر میکند. نواحی دیگر شایع شامل پشت، تنه، شکم و مچ دست است.(27)
خشکی پوست و خاراندن منجر به پلاکهای قرمزی میشود که ترکخوردگی و ظاهر آن مانند ترکهای پورسلین است. (Porcelain)
درماتیت آتوپیک: درماتیت آتوپیک میتواند موجب خارش شدید شود که اغلب به عنوان خارشی که راش میزند (زمانی که خارانده میشود) نامیده میشود. درماتیت آتوپیک 10 درصد کودکان را درگیر میکند که اغلب قبل از 6 ماهگی است.(27)
درماتیت آتوپیک اغلب تا بزرگسالی وجود دارد و ممکن است در طی حاملگی تشدید شود. بیماران مبتلا اغلب سابقة فامیلی آسم یا رینیت آلرژیک دارند. اگزما در نوجوانان مبتلا به درماتیت آتوپیک بیشتر صورت، اسکالپ، تنه، پشت بازو و پاها را درگیر میکند. در کودکان بزرگتر و بالغین درگیری خود را به صورت تعریق و داغ شدن چینها و حفرههای بدن نمایان میکند که سطوح فلکسور از قبیل آنته کوبیتال و پوپلتیه، فلکسور مچ دستها و پاشنه است.(28) در بالغین درماتیت آتوپیک ممکن است تا دستها، پلک فوقانی و نواحی آنوژنیتال گسترش یابد.(28)
درماتیت آلرژیک تماسی
یک شرح حال دقیق در بیماران فوق مهم است که یکی دیگر از علل شایع خارش میباشد. درماتیت آلرژیک تماسی ممکن است در اثر مواجهه با موادی از قبیل نیکل، لاتکس، Cosmeticها، روغنها rhus (مثل سم Ivy) و داروهای موضعی از قبیل بنزوکائین (آمریکائین) و نئومایسین بوجود آید.(29)
جدول 2: دلایل تماسی منجر به خارش |
درماتیت تماسی آلرژیک: Cosmeticها، رنگ موی سیاه لاتکس (دترجنتهای رختشویی- نرمکنندههای لباس) نیکل روغنهایی که خاصیت کشانی بالا دارند رنگهایی که در تتو به کار میروند (پارافنیلن ادیامین)، رنگ تتو(کادیوم زرد- سولفید جیوه (قرمز)- روغن Rhus – داروهای موضعی (بنزوکائین)(آلرکائین) نئومایسین |
مواجهه با گرما کهیر کولینرژیک (در اثر حمام داغ، تب، ورزش) Miliaria rubra (آماس و سوزش غدد عرق)
|
تماسهای شغلی فایبرگلاس گلیسریل مونوتیوگلیکولات (در محلول نگهدارنده موج) متیل متاکریلات (مثل plexiglas) دیکرومات پتاسیم ( در رنگها و پارچهها) رزین یا اپوکسی رزینها در چسبها لاستیک
|
درمانهای سیستمیک داروهای ضد قارچ: فلوکونازول (Diflucan)، ایتراکونازول (Sporanox)، کتوکونازول (Nizoral) آسپرین ویتامینهای B شامل نیاسینامید داروهای هایپرسنسیویتی: rifampin یا Rifadin، وانکومایسین(وانکوسین) نیتراتها (نگهدارندههای غذایی) کوئینیدین نارکوتیکهای اسپینال (خارشهایی که صورت، گردن، بالای قفسه سینه را درگیر میکند) |
تماس با آب
|
خارش آبی (همراه با پلیسیتمیورا، خارش 15 دقیقه بعد از تماس با آب) کهیر کولینرژیک (در پاسخ به آب گرم) پلیسیتمیورا خارش شناگران (بیرون زدن دانه هفت روز بعد از شنا در آب شیرین) |
شبیه Xerosis و درماتیت آتوپیک، درماتیت آلرژیک تماسی یک واکنش اگزماتوز است اما واکنش به نواحی مواجه شده با آلرژن محدود است. تشخیص درماتیت تماسی آلرژیک از درماتیت تماسی تحریکی ممکن است دشوار باشد که اغلب یک واکنش به استفاده مکرر از صابون یا حلالهای کنسانتره است. به هر حال درماتیت آلرژیک تماسی تمایل به گسترش سریع داشته و ضایعات حاشیه مشخصی داشته که آنها را از درماتیت تحریکی تماسی افتراق میدهد.(30)
LICE یا SCABIES: خارش ممکن است شکایت اصلی بیماران فوق باشد، برخلاف نقبهایی که پاتوگونومیک جرب بوده و در پردههای بین انگشتان، آگزیلا وژنیتالیا تشکیل میشود پاپولهای خارشدار قابل تشخیص، ممکن است تنها نشانه بیماری باشد.(31)
علل سیتسمیک خارش
خارش ممکن است تنها تظاهر پوستی در 50-10 درصد بالغین با بیماری زمینهای سیستمیک باشد. (32) علل سیستمیک خارش ممکن است مخصوصا" در بیماران مسنی که خارش آنها پایدار و مقاوم به درمان باشد مورد توجه قرار گیرد.(29) خارش با انواع متعددی از بیماریهای سیستمیک همراه است (جدول 3)
در بیش از 30 درصد از بیماران تشخیص هوچکین لنفوما با خارش شدید، مزمن وژنرالیزه مشخص میشود.(33)
خارش ممکن است یک تظاهر بیماران با T cell Lymphoma باشد(33). .
بیماران مبتلا به HIV اغلب خارش دارند که اغلب به علت شیوع همزمان مشکلات پوستی از قبیل Xerosis، درماتیت سبورئیک کاندیدیازیس، پسوریازیس، جرب یا فولیکولیت ائوزینوفیلیک است.(34)
اورمی باعث حملات شدید خارش به ویژه در تابستان میشود که در 25 درصد از بیماران با CRF و 86 درصد بیماران دیالیزی دیده میشود(35).
جدول3: |
|
دلایل سیستمیک خارش |
|
علت |
تظاهرات |
کلستازیس
|
خارش شدید (دستها، صورت، محلهای فشار که در شبها بدتر میشود. هایپرپیگمنتاسیون واکنشی که در وسط پشت بدن پخش میشود (درماتیت شبیه بال پروانه) |
CRF |
حملات شدید خارش ژنرالیزه که در تابستان بدتر میشود. |
|
|
ضایعات انگلی |
به صورت موضعی روی بازوها و پاها |
|
|
لنفوم هوچکین
|
خارش ژنرالیزه طول کشیده که اغلب تشخیصی است |
HIV
|
یک نشانه شایع که اغلب از علل ثانویه منشأ میگیرد (اگزما، واکنش دارویی وزیکولیت ائوزینوفیلیک، شوره) |
|
|
هایپرتیروئیدی
|
پوست داغ و مرطوب، پرهتپیال همراه با اونیکولیزیس، هایپرپیگمینات سیون،زرده زخم |
|
|
فقر آهن
|
نشانههای مربوط به خارش، گلوسیت، شکاف گوشة لب |
کارسینوئید بدخیم |
فلاشینگ متناوب سر و گردن با اسهال شدید |
|
|
مولتیپل میلوم |
در بیماران مسن درد استخوان، سردرد، کاشکسی، آنمی، نارسایی کلیه |
|
|
نورودرماتیت یا خارش نوروتیک
|
برجستگیهایی با خارش که بیماران را از خواب بیدار میکند اسکالپ، گردن مچ دست، آرنج، قسمت خارجی پا،پاشنه و پرینه درگیر میشود. |
|
|
عفونتهای انگلی |
اغلب بعد از برگشت از سفر یا مهاجرت |
|
|
فیلاریازیس |
پارازیتهای گرمسیری مسؤول لنف ادم هستند. |
|
|
شیستوزومیازیس |
تماس با آب شیرین در آفریقا، نواحی مدیترانهای یا جنوب آمریکا |
|
|
اونکوسرسیاسیس |
که با پشه سیاه در آفریقا و آمریکای لاتین منتقل میشود |
|
|
تریشن |
خوردن گوشت خوک پخته نشده، خرس، گراز وحشی یا گوش شیرماهی |
عفونت پارو ویروس B19 |
در کودکان با، آرتریت در بعضی از بالغین |
نوروپاتی محیطی |
خارش براکیورادیال: درگیری خارج بازو در بیماران سفید پوستی که سابقه مسافرت به نواحی گرمسیری دارند.
|
هرپس زوستر: |
خارش همراه درد که 2 روز قبل از راش ظاهر میشود. |
|
|
Notalgia paresthetica |
خارش در میانه پشت پا پچهای هایپرپیگمانته
|
پلی سیتمیا ورا
|
خارش همراه با سوزن سوزن شدن که ساعتها بعد از حمام یا باران ایجاد میشود |
اسکلرودرما: |
ادم انتهایی، غیر گودهگذار و خارش فازادم با خارش قبل از فیبروز پوست اتفاق میافتد |
کهیر |
پاسخ به آلرژن سرد، داغ، ورزش، نور آفتاب یا فشار مستقیم |
کاهش وزن در اختلالات خوردن
|
علائم به علاوة خارش، ریزش مو، موی ظریف در پشت و گونهها تغییر رنگ زرد رنگ پتشی |
|
|
|
همانند اورمی، کلستاز نیز مسئول خارش شدید است و اغلب منجر به خارش شبانه میشود که دست و پاها را درگیر میکند هایپرپیگمنتاسیون ممکن است در نواحی تحت خارش شدید ایجاد شود.
در بیماران با هایپرپیگمنتاسیون کلستازیس ممکن است در اثر مصرف داروهایی مثل ocp، اریترومایسین، آموکسی سیسیلین، کلاوونات پتاسیم (Augmentin) فنویتازینها و استروئیدهای آنابولیک ایجاد شود.(35)
کلستازیس 5/0% از زنان حامله را درگیر میکند (مخصوصا" در 3 ماهة دوم) در مجموع خارش در حاملگی شایع است که در 14% از حاملهها اتفاق میافتد[جدول 4]
جدول4: |
|
دلایل خارش در حاملگی |
|
علت |
تظاهرات |
پاپولهای خارشدار کهیری و پلاکهای حاملگی |
خارش شدیدی که شکم را با انتشار به ساق، باسن، پستان و بازوها درگیر میکند |
|
|
خارش حاملگی (که در نیمه دوم شایع است) |
با درماتیت آتوپیک همراه است پاپولهای خراشیده وندولهایی در پشت شکم و بازو |
|
|
تظاهرات هرپس یا تظاهرات پمفیگوئید(غیرشایع) |
وزیکول وبولاهایی روی شکم و انتها در نیمه دوم حاملگی پاسخ به پردنیزوسون (40-20 میلیگرم در روز)
|
کلستازیس داخل کبدی حاملگی
|
خارش تنه و انتهاها بدون راش در انتهای حاملگی بدون زردن در نوع خفیف پاسخ به کلسیترامین (Questran) و ویتامین K1
|
فولیکولیت خارشدار که در حاملگی تشدید میشود |
خارش تنه و انتهاها که در نیمه دوم حاملگی اتفاق میافتد احتمالا" یک نوع خارش متفاوت حاملگی است |
|
|
سایر شرایط خارشدار که در حاملگی تشدید میشود |
درماتیت آتوپیک یا درماتیت تماسی آلرژیک |
|
ارزیابی خارش
شرح حال و معاینه فیزیکی کامل محور اصلی ارزیابی خارش هستند. اغلب شرایط همراه با خارش بر اساس وجود درماتیت همزمان قابل تشخیص است. فاکتورهای اطمینان دهندهای برای اگزوژن یا غیر سیستمیک بودن خارش شامل توزیع خارش یا راش یا یک شرح حال تماس اخیر با علل اگزوژن، شروع حاد در عرض چند روز خارش لوکالیزه، محدودیت خارش به پوست خارجی، وجود خارش در سایر اعضای خانواده یا شرح حال مسافرت اخیر یا تماسهای شغلی هستند.(22)
توزیع خارش ممکن است لیست عمل بالقوه را به طور مشخص کاهش دهد یا برای شرایط خاصی پاتوگونومیک باشد، مثلا" جرب که با خارش فضای بین انگشتان همراه است.
معاینه پوستی دقیق مهم است به ویژه در افراد مسن. فقدان نشانههای پوستی در افراد بالغ مسنتر توجه ویژه به بیماریهای زمینهای را برمیانگیزاند. تراشیدن پوست جرب و درماتوفیتها را مشخص میکند. بیوپسی پوستی در رد کردن تعداد زیادی از ضایعات پوستی مشکوک از قبیل ماستوسیتوزیس، مایکوزیس فونگوئیدوس یا بولوس پمفیگوئید مفید است.(22)
معاینه فیزیکی اغلب باید شامل لمس عقدههای لنفی، کبد یا طحال باشد.
اگر خارش به 2 هفته درمان علامتی جواب ندهد یا اگر یک بیماری زمینهای سیستمیک مورد شک باشد یک ارزیابی محدود آزمایشگاهی اندیکاسیون دارد.(22)
درمان خارش:
درمان غیراختصاصی
درمان غیراختصاصی به طور کلی در تسکین درماتیت آتوپیک و Xerosis مفید است اما اغلب ممکن است در تعداد زیادی از انواع خارش مؤثر باشد. (جدول 5)
.
لوبریکانتهای پوستی باید به طور مکرر در طول روز و بلافاصله بعد از حمام استفاده شود. بیماران باید از حمام بیش از حد استفاده مکرر از صابون، محیط خشک، محرکهای محیطی از قبیل لباسهای پشمی طبیعی یا مصنوعی، بیحس کنندة موضعی و گشادکنندههای عروقی(مثل کافئین، الکل، تماس با آب داغ) اجتناب کنند.(27) آنتی هیستامین ممکن است در درمان کهیر و سایر علل آلرژیک خارش مؤثر باشند.(36)
آنتی هیستامین ها
هیستامین، سروتونین و آلکالوئیدهای ارگوت
هیستامین و سروتونین (5-هیدوکسی تریپتامین) آمینهایی هستند که از لحاظ بیولوژک فعال بوده و در بسیاری از بافتها یافت میشوند. این مواد دارای آثار پیچیدة فیزیولوژیک از طریق زیر گروههای متعدد گیرندهها میباشند و اغلب به صورت موضعی آزاد میشوند. هیستامین و سروتونین، پلی پپتیدهای آندوژن، پروستاگلاندینها و لکوترینها و سیتوکینها را گاهی اوتاکئید یا هورمونهای موضعی میخوانند. اوتاکوئید در زبان یونانی به معنای خودشفابخش میباشد. (36)
آنتاگونیستهای هیستامین
آثار هیستامین آزاد شده را میتوان به چند طریق کاهش داد. آنتاگونیستهای فیزیولوژیک، به خصوص اپینفرین دارای اثراتی بر روی عضلات صاف هستند که با آثار هیستامین بر روی آنها مقابله میکنند، اما از طریق گیرندههای دیگری بجز گیرندههای هیستامینی اعمال میشوند. این مسئله از نظر بالینی حائز اهمیت است، زیرا در آنافیلاکسی سیستمیک و در سایر شرایطی که هیستامین و دیگر میانجیها به مقدار زیاد آزاد میشوند، تزریق اپی نفرین میتواند بیمار را از مرگ نجات دهد.
مهارکنندههای آزادسازی هیستامین، دگرانولاسیون ماستسلها را که از واکنش آنتیژن و IgE ناشی میشود، کاهش میدهند. به نظر میرسد کرومولین و ندوکرومیل (Nedocromil) دارای چنین اثری باشند. از این داروها در درمان آسم استفاده میشود ولی مکانیسم مولکولی عمل آنها هنوز ناشناخته است. به نظر می رسد آگونیست های گیرندههای آدرنرژیک نیز توانایی کاهش آزادسازی هیستامین را داشته باشند. (36)
فارماکولوژی پایة آنتاگونیستهای گیرندة H1
ساختمان شیمیایی و فارماکوکینتیک
آنتاگونیستهای H1 را از قدیم به دو دسته داروهای نسل اول و داروهای نسل دوم تقسیم کردهاند. بیشتر داروهای نسل اول اثر خوابآور قوی دارند. داروهای این دسته همچنین گیرندههای دستگاه عصبی خودکار را بیشتر مسدود میکنند. این که داروهای نسل دوم خاصیت خوابآوری کمتری دارند، تاحدودی به خاطر این است که دسترسیشان به دستگاه عصبی مرکزی کمتر میباشد. تمام آنتاگونیستهای H1، آمینهای پایداری هستند . این مواد به چندین گروه فرعی تقسیم میشوند
این داروها بعد از مصرف خوراکی به سرعت جذب میشوند؛ حداکثر غلظت خونی آنها در عرض 1 تا 2 ساعت ایجاد میشود؛ بهطور گستردهای در سراسر بدن توزیع میشوند. داروهای نسل اول وارد دستگاه عصبی مرکزی میشوند. بعضی از آنها بهطور وسیعی متابولیزه میشوند و راه عمدة متابولیسم آنه دستگاه میکروزومی کبد میباشد. بسیاری از داروهای نسل دوم توسط سیستم CYP3A4 متابولیزه میشوند و به این ترتیب در معرض تداخل اثر با داروهای دیگری (مثل کتوکونازول) هستند که این زیرگروه از آنزیمهای P450 را مهار میکنند. اکثر آنها به دنبال یک بار مصرف، مدت اثری در حدود 6-4 ساعت دارند اما مکلیزین و بسیاری از داروهای نسل دوم اثر طولانیتری بین دوازده تا بیست و چهار ساعت دارند. داروهای جدیدتر حلالیت کمتری در چربی داشته و ورود آنها به دستگاه عصبی مرکزی غیرممکن یا دشوار است. متابولیتهای فعال هیدروکسیزین و ترفنادین و لوراتادین به صورت دارو در دسترس هستند (به ترتیب، ستیریزین و فکسوفنادین و دزلوراتادین).
-فارماکودینامیک
الف) مسدود کردن گیرندههای هیستامین
این داروها اثر هیستامین بر روی گیرندههای H1را بهطور رقابتی و برگشتپذیر مسدود میکنند. اثر آنها بر روی گیرندههای H2 قابل صرفنظر کردن و بر روی گیرندههای H3ناچیز میباشد. به عنوان مثال، انقباضات ناشی از هیستامین در عضلات صاف برونشها یا دستگاه گوارش را میتوان با این داروها بهطور کامل مسدود کرد اما تأثیری بر روی ترشح اسید معده و قلب نخواهند داشت.
ب) آثاری که ناشی از مسدود شدن گیرندههای هیستامین نمیباشند
آنتاگونیستهای نسل اول، آثار زیادی دارند که نمیتوان آنها را به مسدود شدن اثرات هیستامین مربوط دانست. تعداد زیادی از این آثار احتمالاً ناشی از تشابه ساختمان عمومی آنتاگونیستهای H1 با ساختمان داروهایی است که دارای اثراتی بر روی گیرندههای موسکارینی، آلفاآدرنرژیک، سروتونین و محل اثر بیحس کنندههای موضعی میباشند. بعضی از اثرات دارای ارزش درمانی بوده و بعضی از آنها نیز نامطلوب میباشند.
عوارض سمی
طیف وسیع آثار نامطلوب آنتیهیستامینهای قبلاً توضیح داده شده است. تعدادی از این آثار از جمله آثار خوابآور و ضدموسکارینی، به منظور مقاصد درمانی به خصوص در داروهای OTC به کار گرفته شدهاند. با وجود این، وقتی این داروها به منظور مسدود کردن گیرندههای هیستامینی به کار میروند، دو اثر فوق شایعترین آثار نامطلوب آنها به شمار میروند.
به دنبال مصرف سیستمیک این داروها، آثار سمی که شیوع کمتری دارند عبارتند از: تحریک و تشنج در کودکان، افت فشار وضعیتی و پاسخهای آلرژیک. حساسیت دارویی، به خصوص به دنبال مصرف ترکیبات موضعی این داروها نسبتاً شایع میباشد. آثار ناشی از مصرف بیش از حد آتروپین میباشد و به همان روش نیز درمان میشوند. مصرف بیش از حد آستمیزول ممکن است موجب آریتمیهای قلبی شود و امروزه در آمریکا در دسترس نمیباشد؛ در اثر تداخل دارویی مهارکنندههای آنزیمی نیز ممکن است همین عارضه اتفاق افتد.
تداخلهای دارویی
در بیمارانی که ترفنادین یا آستمیزول را همراه با کتوکونازول، ایتراکونازول یا آنتیبیوتیکهای ماکرولیدی مثل اریترومایسین مصرف کردهاند، مسمومیتهای قلبی قابل توجهی از جمله آرتیمیهای بطنی بالقوه کشنده اتفاق افتاده اند. این آنتیبیوتیکها متابولیسم بسیاری از داروها را به وسیلة CYP3A4 مهار میکنند و موجب افزایش چشمگیر غلظت خونی آنتیهیستامینها میشوند. مکانیسم این اثر سمی، انسداد کانالهای پتاسیمی در قلب است که مسؤول رپلاریزاسیون پتانسیل عمل میباشند (کانالهای -). حاصل آن طویل شدن پتانسیل عمل است که در صورت تشدید به آریتمی منجر میگردد. با تشخیص این مشکلات، ترفنادین و آستمیزول از بازار دارویی آمریکا جمعآوری شدند. هرچند هنوز این داروها در دسترس قرار دارند، مصرف آنها در بیمارانی که از کتوکونازول، ایتراکونازول یا ماکرولیدها استفاده میکنند و در افرادی که مبتلا به بیماریهای کبدی هستند، ممنوع میباشد. آب گریپفروت نیز CYP3A4 را مهار میکند و نشان دادهاند که سطح خونی ترفنادین را به میزان قابل توجهی افزایش میدهد.
در مورد آنتاگونیستهایی از که اثر خوابآور واضحی دارند اضافه کردن داروهای دیگری که باعث تضعیف دستگاه عصبی مرکزی میشوند، آثار اضافی ایجاد میکند و لذا مصرف آنها در زمان رانندگی یا کار کردن با ماشینآلات ممنوع است. همین طور، اثرات تضعیف سیستم اتونوم، موجب تقویت آثار داروهای موسکارینی و مسدد آلفا میگردد.
درمان علل سیستمیک
درمان خارش باید بر اساس علت زمینهای باشد در افراد با خارش که علت زمینهای دارند(مثل هایپرتیروئیدیسم، فقر آهن،هوچکین، HIV) خارش بتدریج با بهبود شرایط اولیه کاهش مییابد. اگر چه بحث در مورد درمان خارج از حوصله این مقاله است درمان مرحلهای مخصوص برای اورمی و خارش کلستاتیک و سایر شرایط همراه خارش در جدول 6 آمده است:
درمان غیراختصاصی خارش |
درمان اختصاصی خارش |
استفاده از سوبریکانهای پوستی به طور دلخواه، پترولاتوم یا سوبریکانت در موقع خواب، لوسیونهای فاقد الکل هایپو آلرژیک در حلول روز
کاهش دفعات استحمام و محدود کردن حمام به تماس کوتاه با آب ولرم، نوازش مختصر پوست خشک و استفاده از سوبریکانتهای پوستی بلافاصله
استفاده از صابون ملایم، بدون بو و هایپوآلرژن 3-2 بار در هفته. استفاده محدود از صابون در زیر بغل و ران (به جز پاها، بازوها و تنه) |
کلستازیس:
کلسیترامین (Questran) و 6-4 خوراکی 30 دقیقه قبل از غذا اورسودیول اسید (Actigall) 15-13 میلیگرم به اضای هر کیلوگرم روزانه به صورت خوراکی |
|
(Zofran) ondansetron 8-4 میلیگرم وریدی سپس 4 میلیگرم خوراکی هر 8 ساعت |
انتخاب لباسهایی که پوست را تحریک نمیکنند(ترجیحا") از 2 لایه کتان یا نایلون به صورت متخلخل بافته شده پرهیز از لباسهایی که از پشم، کتان نازک بافته شده یا مواد عایق حرارت (پارچههای صناعی) |
آنتاگونیستهای دسپتوراپیات مثل (Revex) Nalmefen 20 میلیگرم خوراکی هر 12 ساعت (Rifadin)Rifampin 300 میلیگرم خوراکی 2 بار در روز |
|
Bile duct stenting برای کلستاز خارج کبدی |
موقع شستن ظروف یا استحمام اضافه کردن روغن حمام (Alpha Keri) به سیکل آبکشی |
درمان با نور روشن Bright light therapy |
پرهیز از استفاده از وازودیلاتورها مثل قهوه، الکل، آب داغ، ادویه |
|
پرهیز از مصرف داروهای محرک موضعی از قبیل کورتیکواستروئیدها برای دورههای طولانی (خطر آتروفی پوستی) و بیحسکنندههای موضعی و آنتیهیستامینها ممکن است پوست خارجی را حساس کرده و خطر درماتیت تماسی را افزایش دهد. |
خارش نوروتیک: (orap) pimozide به صورت خوراکی برای ضایعات پوستی |
|
|
جلوگیری از عوارض خاراندن با کوتاه و تمیز نگاهداشتن ناخنها و با مالیدن کف دستها بر روی پوست در صورتی که خارش غیرقابل اجتناب باشد |
بهار کنندههای انتخابی بازجذب سروتونین مثل فلووکسامین (luvox)، فلوکسین (prozac) پاروکستین(paxil) |
|
|
درمانها: عوامل ضد خارش استاندارد: منتور وکامفورد مثل محلول Sarna حمام با oatmeal (آرد جو) مثل Aveeno Pramoxine مثل Parmagel |
نوتالژیا پارستتیکا کرم کپسایسین 025/0% (zostrix) برای مناطق سوکالیزه 4-6 بار روزانه برای چند هفته |
محلول کالامین (caladryle): مورد استفاده در ضایعات مترشحه به صورت انحصاری) کرم (Zonalon) 5% Doxepin عوامل ضد خارش موضعی برای خارش مکرر و مزمن (مثل درماتیت آتوپیک شدید) محلول Burrow’s (پوشش مرطوب) unna’sboot ، امولسیون تار
|
پلی سیتمیورا: آسپرین mg500 خوراکی هر 8 ساعت تا 24 ساعت پاروکستین (paxil) 20-10 میلیگرم خوراکی روزانه اینترفرون آلفا 35-3 میلیون واحد در هفته
|
|
اپیوئید نخاعی منجر به خارش |
عوامل ضد خارش سیستمیک: مورد استفاده در بیماری آلرژیک و کهیری. (Sinequan)doxepin 25-10 میلیگرم در موقع خواب. هیدروکسیزین (Atarax) 100-25 میلیگرم در موقع خواب آنتی هیستامینهای غیر سداتیو مثل (Allegra) fexofenadine |
Ondansetron: 8 میلیگرم وریدی همراه با opioid (Nubain) Nalbuphine 5 میلیگرم وریدی همراه با opioid |
|
اورمی: Ultraviolet B phototherapy 2بار در هفته تا یکماه شارکول فعال 6 گرم خوراکی روزانه |
|
کرم کایسایسین 025/0% برای نواحی لوکالیزه 4-6 بار روزانه برای چند هفته
اونادترون و ناتروکسان (Trexan) در درمان خارش ناشی از اورمی مؤثر نیستند
|
|
عوارض خارش: زمانی که خارش با خاراندن شدید همراه باشد تشدید میشوند.
لیکن سیمپلکس کرونیکوس ضخامت لوکالیزه پوستی است که اغلب در پشت گردن، انتهاها، اسکروتوم، vulva، آنوس و باتوکها ظاهر میشود در prurigo nodularls یک واریانت لیکن سیمپلکس کرونیکوس ندولهای 20-10 میلیمتر در تمام نواحی گسترش مییابد که براحتی در معرض خاراندن هستند از قبیل پشت بازوها و پاها.(31)
در prurigo nodularis به راحتی با کرم حاوی کپسایسین 025/0% (zoltrix) درمان میشود که بصورت موضعی 6-4 بار در روز برای 8-2 هفته استفاده میشود.
زرد زخم ممکن است نتیجه سوپر اینفکشن excoriationها که در بیماران با درماتیت آتوپیک اتفاق میافتد ایجاد شود.
بیخوابی مربوطه که در افراد پیر شایع است با خارش تشدید میشود فقدان خواب به طور مشخص کیفیت زندگی را متأثر میکند نیز افزایش خطر تصادفات و جراحات که به بدتر شدن شرایط بیانجامد.
از آنجا که ضایعات خارش دار اغلب مقاوم به درمان بوده و خشکی پوست و خارش های مداوم زخم های موضعی را نیز ایجاد میکند در این حالت مصرف کورتیکواستروئید ها و بیحس کننده های موضعی با پایه چرب نه تنها کمکی به درمان نمیکند بلکه ممکن است عوارض پوستی را به همراه داشته باشد و ضایعات را بدتر کند.
مروری برمتون
آقای habif درکتاب clinical Dermatology درسال 1997 ترکیب موضعی unna`s boot که شامل زینک اکسید ، کالامین ، گلیسیرین و ژلاتین میباشد (10) احتمالاً بتواند در درمان خارش ، خشکی پوست و بهبود زخم های ایجاد شده در اثر خارش مؤثر باشد و بتواند جایگزین مناسبی برای کورتیکواستروئیدهای موضعی باشد . امروزه گزارشاتی در خصوص اثرات ضد خارش این دارو و بخصوص اثرات مفید این دارو در بهبود زخم ها (و13و14و15و12)و بخصوص زخم های فشاری وجود دارد که در اثر بهبود وضعیت میکروسیرکولاسیون پوستی و زیر پوستی آن میباشد (16,17) . از طرفی این ترکیب بدلیل داشتن گلیسیرین و ژلاتین می تواند اثرات مفیدی در خصوص برطرف کردن خشکی ناحیه خارش دار داشته باشند.
خارش بعنوان یک عارضه مزمن ناشی از اثر سولفورموستارد بر پوست بدن، معضل عمده ای در بسیاری از جانبازان شیمیایی محسوب می شود. تاکنون درمانهای علامتی مختلفی از جمله آنتی هیستامینها، بیحس کننده های موضعی و کورتیکواستروئیدها برای کنترل این ضایعه استفاده شده اند که هر کدام بنا به دلایلی، محدودیت مصرف گسترده و طولانی مدت دارند. امروزه از ترکیبات مختلف کالامین و زینک اکساید مانند Unna`s Boot بعنوان یک ترکیب موثر و کم عارضه برای التیام خارش استفاده می شود که ما در این مطالعه این محصول را با کورتیکواستروئید مقایسه کردیم