دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 15 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 150 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
کیفیت زندگی
مقدمه : منشاء ظهور مفهوم کیفیت زندگی به فیلسوف قدیمی ارسطو بر میگردد او خوشحالی را حالتی خاص از فعالیت های شریف روح می دانست و می پنداشت که خوشحالی نعمتی خدادادی است.
واژه کیفیت زندگی اولین بار توسط پیگو در سال 1920 در کتاب اقتصاد و رفاه مطرح شد که در آن کتاب در مورد حمایت دولت از اقشار پایین و تاثیر آن بر روی زندگی و سرمایه های ملی بحث شده بود. اقدامات سازمان جهانی بهداشت و همچنین وجود نابرابری های اجتماعی گسترده روند توسعه مفهوم کیفیت زندگی و اعمال سیاستگذاری های مختلف را در ارتباط با کیفیت زندگی تسریع بخشید. در واقع تاریخچه تحقیق درباره کیفیت زندگی مربوط به تحقیقات جامعه شناسی است که در سال 1960 با تشکیل کمیته ای توسط رییس جمهور آمریکا شتاب گرفت و جامعه شناسان توجه خود را به کیفیت زندگی در مورد گروهها و جوامع مبذول داشتند. سایر پژوشگران کیفیت زندگی فردی را مورد مطالعه قرار دادند. بحث کیفیت زندگی به تازگی در ادبیات توسعه پایدار، برنامه ریزی توسعه اجتماعی، مباحث اقتصاد نوین مطرح شده و جایگاه ویژه ای یافته است و دولتها در سطح ملی و محلی و نیز موسسات متعددی بر روی سنجش و شاخص سازی آن فعالیت می کنند
( محققی کمال، 13:1386 ).
مفهوم و تعاریف کیفیت زندگی:
کیفیت زندگی مفهومی چند سویه و مبهم است که در سطوح مختلف از سنجش اجتماع محلی تا ارزیابی خاص موقعیت و شرایط فردی و گروهی به کار می رود.تعاریف عملیاتی کیفیت زندگی بسیار متنوع هستند.این تنوع نه تنها حاصل استفاده از دیدگاههای اجتماعی یا فردی است بلکه همچنین ناشی از طیف وسیع مدلهای تئوریک یا جهت گیری های دانشگاهی نیز می باشد. بسیاری از نوشته های مرتبط با کیفیت زندگی به تنوع تعاریف کیفیت زندگی اشاره کرده اند به طوری که بسیاری معتقدند به اندازه تعداد افراد انسانی می توان از کیفیت زندگی تعریف ارائه داد. این نکته موید این حقیقت است که برای افراد مختلف اهمیت و ارزش هر یک از ابعاد مختلف کیفیت زندگی ممکن است متفاوت باشد. این امر میتواند گواهی بر فقدان تعریف عملیاتی مورد توافق در این زمینه باشد (آخوندی و همکاران،1388: 54).
تعاریف کیفیت زندگی در دو دسته رویکرد قرار می گیرد:
الف) تعاریف عمومی از کیفیت زندگی که برای نوع انسان به طور کل قابل کاربرد است.
ب) تعریف کیفیت زندگی در حوزه های خاص موضوعی مانند کیفیت زندگی مرتبط با سلامت یا کیفیت زندگی مرتبط با بیماری. این دو دسته تعاریف در ماهیت و سطح پیچیدگی نظری ازهم متمایزند.مرور انتقادی و جامع راپلی از تعاریف کیفیت زندگی حاکی از این است که تعداد کمی از تعاریف کیفیت زندگی وجود دارد که مورد تایید وسیع نه اجتماع عام قرار گرفته اند.تمامی این تعاریف اشاره دارند که کیفیت زندگی نوعی ادراک روان شناختی فردی درباره ابعاد مختلف واقعیتهای مادی جهان بیرونی است.گروه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را به این گونه تعریف می کند:
ادراک افراد از جایگاه خود در زندگی و در زمینه فرهنگی و سیستم ارزشی که در آن زندگی می کنند و در ارتباط با اهداف، انتظارات و دغدغه هایشان و... در برگیرنده سلامت فیزیکی فرد، روان شناختی، سطح استقلال و خود پیروی، روابط اجتماعی، باورهای شخصی و روابطش با ابعاد مهم محیط و ... کیفیت زندگی با ارزیابی ذهنی که درون زمینه محیطی، اجتماعی و فرهنگی صورت می گیرد مرتبط است. کیفیت زندگی را نمی توان به سادگی با واژه وضعیت سالم، رضایتمندی از زندگی، و وضعیت روحی، یا بهزیستی یکسان دانست.کیفیت زندگی، مفهومی چند بعدی است
( همان، 55).
کلمه کیفیت زندگی در لغت Qual به معنی چه و Quality به معنی چگونگی استخراج شده است . کیفیت زندگی به معنی چگونگی زندگی کردن و در برگیرنده تفاوت های آن است که برای هر فرد منحصر به فرد بوده و با دیگران متفاوت است کیفیت زندگی یک فرآیند منطقی و مفهوم استوار بر پایه فرهنگ است که از خلاصه ای از ارزش ها ، عقاید و تجارب شکل گرفته آن فرهنگ است و نیروی قدرتمندی در راستای حفظ و پیشبرد سلامت و تندرستی در جوامع و فرهنگی های مختلف است (فرهادی،1389 :34).
شالوک و پارمنتر،کیفیت زندگی را اینگونه تعریف کرده اند" کیفیت زندگی در برگیرنده شرایط اساسی زندگی مانند غذای کافی، سرپناه و ایمنی به اضافه موارد غنابخش زندگی مانند فعالیت های فراگیر اجتماعی، تفریحی و اجتماع محلی است. این دسته عناصر غنابخش مبتنی بر ارزشها، باورها،منافع و نیازهای افراد است(آخوندی و همکاران،1388: 58).
کیفیت زندگی به معنای داشتن زندگی خوب و احساس رضایت از آن است یا اینکه می توان میزان واقعی رفاه تجربه شده به وسیله افراد و گروهها تحت شرایط اجتماعی و اقتصادی عمومی را کیفیت زندگی نامید(فرهادی،1389: 32).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
رضایتمندی تحصیلی
تعریف رضایتمندی
مفهوم رضایتمندی که به عنوان تابعی از میزان کامروایی و ارضای نیازهای جسمی و روانی فرد تعریف می شود (زیمرمن،2003). مفهومی برخاسته از نظریه های انگیزش و نیازها در روانشناسی است که همه زمینه ها و ابعاد زندگی را در بر می گیرد. این مفهوم تا مدتها به محیط های شغلی معطوف بود، اما به تدریج در حوزه های وسیعتری همچون خدمات تجاری، خدمات رفاهی و بهداشتی و زمینه های خانوادگی مطرح شد. با گسترش آموزش در جهان مفهوم رضایتمندی در ابعاد مختلف آموزش نیز مورد توجه قرار گرفته است. تحقیقات گسترده نشان می دهد که رضایتمندی دانش آموزان و دانشجویان یکی از متغیرهای مهم و مؤثر در انگیزش و پیشرفت تحصیلی، رشد مهارتهای تحصیلی، بهداشت روانی در محیط های آموزشی،و دلبستگی به محیط آموزشی است. همچنین، محققان زیادی نشان داده اند که رضایتمندی به طور پیچیده ای تحت تأثیر عوامل متعددی همچون جنسیت، وضعیت قومی و نژادی، خصوصیات فردی و خانوادگی و محیط تحصیلی و روشها ، روند و فضای آموزشی است(کاریمر[1] و همکاران،2003). با این حال، رضایتمندی بسیار وابسته به موقعیت است و همان طور که بلتیکووا وفاکس[2](2002) بیان کرده اند، با اینکه در آموزشعالی از رضایتمندی به عنوان شاخصی با اهمیت یاد می شود، هنوز درک مشترکی از ساختار این مفهوم به دست نیامده است و از این رو، گرملر و مک کالو(2002) تصریح می کنند که تأمین کنندگان رضایتمندی باید از این مفهوم در موقعیت خود تعریفی روشن و قابل فهم و شرایطی واضح و عینی در ذهن داشته باشند.
به تعویق انداختن رضامندی ابتدا توسط میشل و همکاران( 1965 ، به نقل از آی دوک و میشل، 2000 ) مطرح گردیده است .بر اساس آزمایش آن ها،کودکا ن در زمینۀ انتخاب پاداش، به دو صورت مختلف عمل می کنند : 1) دریافت پاداش به صورت فوری اما کوچک و بی ارزش و 2) دریافت پاداش با تأخیر زمان اما بزرگ و باارزش. آنها در این آزمایش دریافتند که به تأخیر انداختن رضامندی، یعنی توانایی و اراده فرد در به تأخیر انداختن رضایتمندی های فوری و کم ارزش در برابر رضایتمندی های باتأخیر و باارزش، با سطح هوش، فایق آمدن بر وسوسۀ محرک ها، مسئولیت اجتماعی و پیشرفت کودکان پیش دبستانی رابطه مثبت و معنادار دارد(میشل و همکاران، 2008). به تأخیر انداختن رضامندی، نوعی شایستگی است که به فرد کمک می کند تا به صورت ارادی، پاداشهای فوری را به منظور بدست آوردن پاداشهایی که به صورت موقت دور هستند به تعویق بیاندازد؛ به عبارت دیگر ، به تأخیر انداختن در دست یابی به مهارت به تأخیر انداختن رضامندی، مانند همه انتخاب های رفتاری ما مبتنی بر نظریه شناختی – اجتماعی است و به انتظارات، باورها، اهداف و ارز شهای فرد بستگی دارد(میشل و همکاران، 2008).
[1]Karimer
[2] Beltikova and faks
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 66 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
سازگاری زناشویی
تعریف سازگاری زناشویی
امروزه سازگاری زناشویی یکی از اصطلاحاتی است که وسیعاً در مطالعات خانواده و زناشویی مورد استفاده قرار میگیرد. این اصطلاح با بسیاری از اصطلاحات دیگر همچون «رضایت زناشویی»، «شادکامی زناشویی»، «موفقیت زناشویی» و «ثبات زناشویی» مرتبط است. در حالیکه اصطلاحات قبلی هر کدام تنها یک بعد از ازدواج را نشان میدهند, سازگاری زناشویی یک اصطلاح چند بعدی است که سطوح چندگانه ازدواج را روشن میکند و فرایندی است که در طول زندگی زوجین به وجود میآید، زیرا که لازمه آن انطباق سلیقهها، شناخت صفات شخص، ایجاد قواعد رفتاری و شکلگیری الگوهای مراودهای است، بنابراین سازگاری زناشویی یک فرایند تکاملی در بین زن و شوهر است. در طول سالها از این مفهوم بدون یک تعریف مشترک و روشن بین محققان استفاده شدهاست. سازگاری زناشویی شیوهای است که افراد متأهل، بهطورفردی یا با یکدیگر، جهت متأهل ماندن سازگار میشدند، بهطوری که سازگاری زناشویی یکی از مهمترین فاکتورها در تعیین ثبات و تداوم زندگی زناشویی است (گال ، 2001؛ گلدنبرگ ،1382). مطالعات طبقهبندی شده هامیلتون (1929)و برنارد (1933) (گلدنبرگ ،1382). تعریف خاصی را برای سازگاری زناشویی ارائه ندادهاست. کاتریل (1933؛ گلدنبرگ ،1382). اولین کسی بود که سازگاری زناشویی را بهصورت «فرایندی که شریکهای متأهل تلاش میکنند تا سیستمهای ارتباطی خاص یا موقعیتی که در خانواده قبلی خودشان کسب کردهاند ، مجدداً ایفا کنند» تعریف کرد. سازگاری زناشویی بهصورت یک فرایند تعریف میشود که بوسیله موارد زیر تعیین میشود: 1) تفاوتهای پردرد سر دو تایی، 2) تنشهای بین فردی و اضطراب شخصی، 3) رضایت دوتایی، 4) همبستگی دوتایی، و 5) توافق کلی دوتایی روی شیوههای مهم عملکرد (اسپانیر، 1976). اسپانیر و کل یک مقیاس برای اندازهگیری سازگاری دوتایی پیشنهاد کردند که میتواند برای زوج های متأهل و زوجهایی که بدون ازدواج با یکدیگر با هم زندگی میکنند، مورد استفاده قرار گیرد. این مقیاس شامل زیرمقیاسهایی است که چهار مؤلفه تأیید شده اصلی را اندازه میگیرد: 1) رضایت دوتایی, 2) توافق دوتایی, 3) همبستگی دوتایی, و 4) بیان محبت آمیز. سازگاری زناشویی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسانها تأثیرمیگذارد که در واقع سنگ زیربنای عملکرد خوب خانواده است و نقش والدینی را تسهیل میکند و سبب توسعه اقتصادی و رضایت بیشتر از زندگی میشود. از سویی دیگر وجود ناسازگاری زناشویی در روابط زن و شوهر علاوه بر ایجاد مشکل در موارد فوق، باعث اشکال در روابط اجتماعی، گرایش به انحرافات اجتماعی و اخلاقی، و افول ارزشهای فرهنگی در بین زوجین میشود (موسوی، 1382). طبق نظر هالفورد (1384) عوامل مؤثر بر سازگاری زناشویی شامل سه دسته خصوصیات فردی، عوامل موقعیتی و رویدادهای زندگی میباشد. همچنین بر اساس پژوهشهای مختلف عواملی چون محیط خانواده (شریعتمداری، 1374) و سبک دلبستگی (دیفیلیپو، 2000) بطور مثبت، و عواملی نظیر تفکرات غیر منطقی و افسردگی (بیچ و الری ، 1993) بطور منفی با سازگاری زناشویی ارتباط دارند. بحث و نتیجهگیری از مجموع پژوهشهای مختلف چنین استنبا ط میگردد که یک رابطه زناشویی با سازگاری خوب رابطهای است که نگرشها و اعمال هر یک از شریکها محیطی را فراهم میکند که جهت عملکرد مناسب ساختارهای شخصیتی خود و شریکش، خصوصاً در حوزه ارتباطات اولیه، مطلوب باشد. بنابراین،با توجه به اهمیت و نقش سازگاری در روابط بین زوجین و افزایش کیفیت زندگی زناشویی، واز سویی با عنایت به نتایج پژوهشهای مختلف در این زمینه، لزوم توجه و بررسی این متغیر در جهت کاهش تعارضات و مشکلات و بهبود و افزایش رضایت در روابط زناشویی احساس میگردد (موسوی، 1382).
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 149 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
هویت فرهنگی و شبکه های اجتماعی
فرهنگ
درباره فرهنگ تعاریف متفاوت و گوناگونی آمده است؛ اما می توان به دو تعریف زیر اشاره کرد:
فرهنگ عبارت است از مجموعه پیچیده ای از علوم، دانش، هنر، افکار و اعتقادات، قوانین و مقررات، آداب و رسوم و سنت ها و به طور خلاصه، کلیه آموخته های و عادت هایی که انسان در حکم مهمترین عناصر جامعه اخذ می کند. و در تعریف دیگر، فرهنگ را شیوه زندگی برخاسته از اندیشه(عقل نظری) و نظام ارزشی(عقل عملی) نیز تعریف کرده اند. لذا این فرهنگ چند لایه دارد.
1- لایه اول و عمیق ترین لایه هر فرهنگ، لایه معرفتی یا جهان بینی آن است که از سنخ تفکر، باور و اندیشه است.
2- لایه دوم، لایه ارزشهاست که برآمده از لایه اول است، یعنی الگوهای داوری و قضاوت از خوبی، بدی، زشتی وزیبایی.
3- لایه سوم، الگوهای رفتاری، هنجارها و قالب های رفتاری است. یعنی قالب هایی که در نهادهای گوناگون شکل می گیرند. نهادهایی چون خانواده، مدرسه، آموزش و پرورش، اقتصاد و اوضاع دین و سیاست.
4- لایه چهارم، نمادها هستند که هم کلامی اند و هم غیرکلامی اند؛ به معنای دیگر، هم نوشتاری است و هم زبان گفتاری و حرکات و عادات رفتاری، هنر، موسیقی و طراحی را نیز در بر می گیرد (افروغ، 1382: 84)
پس فرهنگ، لایه ها، سطوح و ابعادی دارد که آرمان ها و اهداف در عمیق ترین لایه آن قرار دارند؛ شناخت انسان از خود و جهان و معرفت او از هستی و تصویری که از آغاز و انجام خود دارد، در مرکز این لایه واقع شده است. این شناخت می تواند هویت دینی، اساطیری، معنوی، دنیوی، توحیدی و یا الحادی داشته باشند. همچنین شناخت مزبور، به لحاظ روش شناختی می تواند و حیانی، شهودی، عقلانی و حسی باشد (پارسانیا، 1385 :8 ).
2-1-2- هویت
هویت یک عنصر مبارز در افراد است. حال باید بدانیم عناصر تشکیل دهنده هویت چیست و آیا این عناصر ذهنی هستند و یا دارای نمود عینی و خارجی؟ همچنین آیا عناصر ثابتی هستند مثل سرزمین، دین یا اسطوره و یا متغیریند. مثل فناوری، وقایع و حوادث تاریخ ساز و...؟ و نیز آیا این عناصر اکتسابی هستند نظیر علوم وفنون، هنر و یا موروثی مثل میراث های فرهنگی مادی و معنوی؟
هویت می تواند به وسیله عوامل مختلفی به وجود بیاید. مثلاً جنگ ها و حوادث ناگوار که در یک جامعه رخ می دهد. می تواند در سرنوشت جامعه و نسل های آینده آن سرزمین دخیل باشد و فرهنگ هایی که از یک تمدن یا جامعه به تمدن و یا جامعه دیگری وارد می شوند، می توانند هویت ساز باشند. عموماً ملت هایی که دارای فرهنگ غالب هستند با استفاده از قدرت و یا غلبه سیاسی سعی در تحمیل فرهنگ خود می نمایند که این را تهاجم فرهنگی می گویند. فرهنگ های مغلوب عموماً متعلق به جوامع ضعیفی هستند که از رشد لازم برخوردار نمی باشند.
هویت یکی از مفاهیم پیچیده ای در حوزه علوم اجتماعی و روان شناسی است. هویت نوعی چیستی و کیستی فرد را مطرح می کند. هویت های مختلفی از جمله؛ هویت تاریخی، سیاسی، ملی، اجتماعی، قومی، دینی، خودی و فرهنگی مطرح هستند که در این جا منظور از هویت همان هویت فرهنگی است که در حوزه هایی از قبیل فرهنگ، اجتماع، سیاست و حتی اقتصاد نقش تعیین کننده ای دارد.
3-1-2- هویت فرهنگی
فرهنگ، به عنوان شناسنامه یک ملت است وهویت فرهنگی، به عنوان سند تاریخی تلاشها و خلاقیتها، افتخارات و در مجموع فراز و فرودهای افتخارآمیز یا عبرت آموز گذشته و حال یک ملت محسوب می شود. حفظ هویت فرهنگی هر ملتی در تعامل با سایر فرهنگها، دغدغه وطن دوستانی است که از آبشخور آن فرهنگ سیراب شده اند و با لالایی آرامبخش و جان نواز مام میهن در بستر آن فرهنگ رشد و تکامل فکری و معنوی پیداکرده اند(سعیدی کیا، .(23:1385
آنچه که هر جامعه را از جوامع دیگر تمیز می دهد، خصوصیاتی است که شناسنامه فرهنگی آن جامعه به حساب می آید. مجموعه مناسک عام، سنت ها، اعیاد، اسطوره ها، عرف ها، شیوه های معماری، تاریخ و گذشته تاریخی، وطن و سرزمین، نیاکان، باورها، زبان، عقاید، دین و اسطورههای مذهبی، حماسه ها، هنر و ادبیات کهن، نژاد، قومیت و سنن قومی عناصری هستند که ”هویت فرهنگی“ هر جامعه را میسازند)روح الامینی، 111:1382).
آنتا دیوپ انسان شناس آفریقایی، در مقالهای در باره هویت فرهنگی مینویسد: هویت فرهنگی هر جامعه به سه عامل بستگی دارد: تاریخ، زبان و روان شناختی. گرچه اهمیت عوامل فوق در موقعیتهای تاریخی و اجتماعی مختلف یکسان نیست با این وجود هر گاه این عوامل به طور کلی در یک ملت یا فرد وجود نداشته باشد، هویت فرهنگی آن ملت یا فرد ناقص می شود و تلفیق موزون این عوامل، یک وضعیت ایده آل است) پیام یونسکو ٥ شهریور و مهر(.
4-1-2- ابعاد هویت فرهنگی:
1-4-1-2- بعد اجتماعی: هر شخص از طریق محیط اجتماعی ای که به آن تعلق دارد، یا بدان رجوع می کند هویت خود را می سازد. جوهره بعد اجتماعی هویت فرهنگی، منوط به برقراری روابط دوستانه است و هرچه ارتباطات گسترده تر باشندموجب تقویت بعد اجتماعی هویت فرهنگی خواهد شد.
2-4-1-2- بعد تاریخی: بعد تاریخی هویت فرهنگی آگاهی مشترک افراد یک جامعه از گذشته تاریخی و احساس دلبستگی به آن و احساس هویت تاریخی و هم تاریخ پنداری است که پیونددهنده نسل های مختلف به یکدیگر است.
3-4-1-2- بعد جغرافیایی: محیط جغرافیایی و سرزمینی تبلور فیزیکی، عینی، ملموس و مشهود هویت فرهنگی به حساب می آیدکه ضرورتی بس عظیم است.
4-4-1-2- بعد دینی: داشتن دین و مذهب مشترک، پایبندی و وفاداری به آن، اعتقاد و تمایل به مناسک و آئین های مذهبی فراگیر در روند شکل دهی هویت فرهنگی بسیار مؤثر است.
5-4-1-2- بعد فرهنگی/میراث فرهنگی: مجموعه هنجارها، آداب و رسوم عام و مشترک که پایداری زیادی دارند از قبیل شیوه معماری، سنت ها، اعیاد و اسطوره ها و عرف و فرهنگ مردم، بعد فرهنگی هویت را تشکیل میدهند.
6-4-1-2- بعد زبانی: زبان و آثار ادبی نه تنها به عنوان یک محصول اجتماعی بلکه ابزار و وسیله ارتباطات در تولید و بازتولید فرهنگ و هویت است.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 27 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
تعریف کودک و نوجوان
کودک
2 – 2 – 1 تعریف کودک
به منظور دست یابی به تعریف کودک ، ابتدا باید آن را از حیث واژه شناسی معنا کرد : در زبان پارسی ، کودک در معنای کوچک ، به دختر و پسری گفته می شود که به حد بلوغ نرسیده باشند . Infant یا Child رایج ترین واژه هایی هستند که در زبان انگلیسی درباره کودک استفاده می شود و منظور از آن کسی است که هنوز به سن بلوغ نرسیده است . در زبان عربی هم به کودک ، صبی ، صغیر و طفل گفته می شود . در اصطلاح حقوقی ، کودک یا صغیر به کسی اطلاق می شود که از لحاظ سن به نمو جسمی و روحی لازم برای زندگی اجتماعی نرسیده باشد. در تعیین مفهوم طفل، تبصره یک ماده 49، قانون سن مشخصی را برای تشخیص طفل در نظر نگرفته و بلوغ شرعی را مرز میان کودکی و کبر دانسته است ( 30 ) .
2 – 2 – 2 دوران کودکی
وجه اشتراک هر سه تعریف بالا در پایان دوران کودکی است که همان بلوغ طبیعی می باشد . رسیدن کودک به این مرحله از حیات خود ، در نقاط مختلف جهان یکسان نیست ؛ عوامل متعددی چون وراثت و عوامل ژنتیکی ، چگونگی زیست و تغذیه و فاکتورهای محیطی تاثیر مستقیم در زندگی کودک داشته و می تواند منجر به بلوغ زودرس یا دیر هنگام کودک شود . چون کودکان در سن یکسانی به مرحله بلوغ نمی رسند ، لذا حقوق دانان در تعیین سن معینی ، به عنوان سن بلوغ کودکان با مشکل مواجه شده اند ، لذا برای رفع این مشکل در اغلب کشورهای جهان ، سن معینی را برای کودکان به عنوان زمان بلوغ مفروض می دارند ( 30 ) . در قانون مدنی ایران لحظه تولد ، شروع دوران کودکی و در دختران با رسیدن به سن 9 سال تمام قمری و در پسران در سن 15 سال تمام قمری به پایان می رسد . بنابراین از نظر قانون مدنی ، دختری که 9 سال تمام قمری و پسری که 15 سال تمام قمری دارد بالغ محسوب می گردد و می تواند همچون فردی بزرگسال کلیه معاملات و و اعمال حقوقی را انجام داده و از این سن مسوولیت کیفری آن ها شروع می شود (31) . ولی سن مذکور در کلیه امور حقوقی و سیاسی ( سن ازدواج ، تملک مالی و ... ) یکسان نبوده و در واقع قانون گذار با توجه به قوه درک و تمیز کودک واهمیت اقدام و عملی که باید انجام دهد سن معینی را مشخص نموده که در واقع پایان کودکی در آن مسایل خاص می باشد . این مغایرت های قانونی نشان می دهد که در قوانین ایران هنوز سن واحدی برای تشخیص (( کودک)) وجود ندارد (30) . پس از تصویب کنوانسیون حقوق کودک ، حداکثرسن برای کودکان به 18 سال افزایش یافته است. طبق ماده 1 پیمان نامه حاضر ، منظور از کودک هر انسان دارای کمتر از 18 سال است ، مگر این که طبق قانون قابل اعمال در مورد کودک ، سن قانونی کمتر تعیین شده باشد (32) .
2 – 3 نوجوانی
نوجوانی مقوله ای بسیار پیچیده و جنجال برانگیز است که مباحث متعدد و گسترده ای درباره آن مطرح شده است . در این بخش به توضیح کوتاهی از نوجوانی و خصوصیات ویژه آن پرداخته می شود.
دوره نوجوانی ، دوره ای حد فاصل میان کودکی و بزرگسالی است و طول مدت آن در جوامع گوناگون یکسان نیست . بنابراین دوره نوجوانی از 12 تا 18 سالگی و از 18 تا 21 سالگی به درازا می کشد ( 8 ) . برخی دیگر از اندیشمندان در خصوص تعریف نوجوانی آن را دوره ای می دانند که حدود سنی آن 18 – 12 سالگی می باشد و مرحله انتقال از دوره طفولیت به دوره نوجوانی است ( 33) . همچنین نوابی نژاد ، به ویژگی رشد از جنبه های متفاوت در دوره جوانی توجه نموده و بیان می دارد :
" نوجوانی به معنای رشد کردن و یا رشد تا رسیدگی است منظور از رشد و رسیدگی نه تنها رشد جسمانی بلکه رشد روانی و اجتماعی را نیز شامل می شود" ( 34 ) . لارنس اشتینبرگ معتقد است که برخی از پژوهشگران مرز نوجوانی را 13 تا 19 سالگی می دانند . اما او نوجوانی را دوره ای می داند که از حدود 10 سالگی آغاز و در اوان 20 سالگی خاتمه می یابد ( 35) . شفرز دوره جوانی را به سه دوره تقسیم کرده است که اولین آن دوره 13 تا 18 سالگی ( دوره بلوغ جنسی ) که دوره جوانی به معنای محدود می باشد ( 36 ) .
2 – 3 – 1 : تئوری های نوجوانی
استانلی هال ، پدر روان شناسی بلوغ ، نوجوانی را توام با رنج، عشق و شورش علیه ارزش های بزرگسالان می داند . برجسته ترین نظریه او ، « طوفان و فشار[1] » است . به اعتقاد او ، افراد در دوران نوجوانی دستخوش دگرگونی های چشمگیری می شوند که معمولا نوسان های پرشور عاطفی به دنبال دارد و دوره ای همراه با طوفان و تنش است ( 37) . البرت بندورا ابراز می دارد که نوجوانی لزوما دوره ای از طوفان و فشار نیست زیرا تجربه های نوجوان صرفا به عواملی زیستی متکی نیست ، بلکه به محیط زندگیش هم بستگی دارد ( 38 ) . همچنین کرت لوین در تئوری خود بیان می کند که نوجوان خود را گاهی به کودکی و گاهی به بزرگسالی متعلق می داند ، در صورتی که به طور کامل نه به این گروه و نه به آن گروه متعلق است . والدین ، آموزگاران و جامعه هم از وضع نامفهوم این گروه و تعریف واضحی برای آن در ابهام به سر می برند و هنگامی این احساس ابهام مشخص می گردد که با نوجوان گاهی به صورت کودک و گاهی به گونه بزرگسالان ، رفتار می کنند . در نتیجه مشکلات زمانی بروز می کند که رفتار کودکانه آنان دیگر قابل قبول نیست و در همین حال گاهی اوقات رفتار بزرگسالی آنان هم جایز نمی باشد ( 39 ) .
[1] Storm and Stress