سل یو

سیستم همکاری در فروش فایل

سل یو

سیستم همکاری در فروش فایل

دانلود مقاله سنسورهای دما و ترانزیستورهای حرارتی

دانلود مقاله سنسورهای دما و ترانزیستورهای حرارتی و ترانسیدیوسرها
دسته بندی الکترونیک و مخابرات
بازدید ها 26
فرمت فایل doc
حجم فایل 1368 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
مقاله سنسورهای دما و ترانزیستورهای حرارتی

فروشنده فایل

کد کاربری 4152
کاربر

*سنسورهای دما و ترانزیستورهای حرارتی*


4-1 گرما ودما

کمیت فیزیکی که ما آن را گرما می نامیم یکی از اشکال مختلف انرژی است و مقدار گرما معمولا برحسب واحد ژول سنجیده میشود.مقدار گرمایی که در یک شی موجوداست قابل اندازه گیری نمی باشد اما می توان تغییرات گرمای موجود در یک شی که بر اثر تغییر دما و یا تغییر در حالت فیزیکی (جامد به مایع، مایع به گازف یک شکل کریستالی به شکل کریستالی دیگر) ایجاد میشود اندازه گیری کرد.

بنابراین از این جنبه دما میزان گرما برای ماده است تاوقتی که حالت فیزیکی آن بدون تغییر باقی بماند.

ارتباط بین دما و انرژی گرمایی بسیار شبیه به ارتباط بین سطح ولتاژ وانرژی الکتریکی است.

سنسورهای دمای رایج تماما وابسته به تغییراتی هستند که همراه با تغییرات دمای ماده به وجود می آید. ترانسیدیوسرهای انرژی الکتریکی به انرژی گرمای جریان عبوری از یک هادی استفاده می کنند اما ترانسدیوسرهای گرمایی به انرژی الکتریکی به طور مستقیم این تبدیل را انجام نمی دهند ومطابق با قوانین ترمودینامیک نیازمند تغییرات دمایی برای عمل کردن هستند بدین گونه که در دمای بالاتر گرما می گیرد و در دمای پایین تر این مقدار گرما را تخلیه می کند.

4-2 نوار بی متال

آشکارسازی حرارتی در موارد متنوعی مانند آشکار کردن آتش سوزی، گرمایش تا یک حد معین ویا تشخیص عیب در یک سردکننده مورد استفاده قرار می گیرد .ساده ترین نوع سنسور حرارتی از نوع بی متال استکه اصول کار آن در شکل به تصویر کشیده شده است. ترکیب فوق شامل دو نوار فلزی از دو جنس مختلف است که با نقطه جوش و یا پرچ کردن در دو نقطه به یکدیگر متصل شده اند. جنس فلز دو نوار به گونه ای انتخاب می شود که ضرایب انبساطی خطی آنها با یکدیگر تفاوت زیادی داشته باشند. مقدار انبساط یا ضریب انبساط خطی عبارت است از خارج قسمت تغییر مقدار طول به تغییر دما و این مقدار برای همه فلزات مقداری است مثبت بدین معنی که با افزایش دما طول نوار افزایش می یابد. مقادیر ضریب انبساط را برای چند نوع فلز بر حسب واحد 10*k بیان کرده است.

خمیدگی پدیده آمده در نوار بی متال را می توان وسط هر یک از انواع ترانسدیوسرهای جابه جایی که در فصل مورد بررسی قرار گرفت تشخیص داد اما اغلب اوقات از خود نوار بی متال برای راه اندازی کنتاکتهای یک کلید استفاده می شود ومعمولا خود بی متال یک از کنتاکتهای کلید است. نوع رایج نوار بی متال هنوز هم در انواعی از تموستاتها مورد استفاده قرار می گیرد اگر چه بی متال در آنها به صورت حلزونی پیچیده شده است.این شکل بی متال باعث افزایش حساسیت بی متال می شود چون حساسیت بی متال با طور نوار بستگی مستقیم دارد. در صورتی که محدوده دما وتغییرات آن کم می باشد مقدار انحراف دقیقتا متناسب با تغییر دما خواهد بود.

این نوع ترموستاتها دارای مشخصه نامطلوب هیسترزیس هستند به طوری که به عنوان مثال ترموستاتی که برای مقدار دمای 20c ساخته شده ممکن است در 22c باز شود.

شکل نوار بی متال که تشکیل شده از دو نوار فلزی که با نقطه جوش و یا میخ پرچ به یکدیگر متصل شده اند. معمولا برای اینکه حساسیت نوار بی متال نسبت به تغییرات دما بیشتر شود آن را با طول بیشتر ساخته وسپس به صورت حلقه ای فنری در می آورند و یا آن را به صورت قرصهای فلزی روی یکدیگر جوش می دهند.


دانلود مقاله سنسورهای دما و ترانسیدیو سرهای حرارتی

دانلود مقاله سنسورهای دما و گرما و ترانسیدیوسرهای حرارتی
دسته بندی الکترونیک و مخابرات
بازدید ها 21
فرمت فایل doc
حجم فایل 1368 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 67
مقاله سنسورهای دما  و ترانسیدیو سرهای حرارتی

فروشنده فایل

کد کاربری 4152
کاربر

*سنسورهای دما و ترانسیدیو سرهای حرارتی*


4-1 گرما ودما

کمیت فیزیکی که ما آن را گرما می نامیم یکی از اشکال مختلف انرژی است و مقدار گرما معمولا برحسب واحد ژول سنجیده میشود.مقدار گرمایی که در یک شی موجوداست قابل اندازه گیری نمی باشد اما می توان تغییرات گرمای موجود در یک شی که بر اثر تغییر دما و یا تغییر در حالت فیزیکی (جامد به مایع، مایع به گازف یک شکل کریستالی به شکل کریستالی دیگر) ایجاد میشود اندازه گیری کرد.

بنابراین از این جنبه دما میزان گرما برای ماده است تاوقتی که حالت فیزیکی آن بدون تغییر باقی بماند.

ارتباط بین دما و انرژی گرمایی بسیار شبیه به ارتباط بین سطح ولتاژ وانرژی الکتریکی است.

سنسورهای دمای رایج تماما وابسته به تغییراتی هستند که همراه با تغییرات دمای ماده به وجود می آید. ترانسیدیوسرهای انرژی الکتریکی به انرژی گرمای جریان عبوری از یک هادی استفاده می کنند اما ترانسدیوسرهای گرمایی به انرژی الکتریکی به طور مستقیم این تبدیل را انجام نمی دهند ومطابق با قوانین ترمودینامیک نیازمند تغییرات دمایی برای عمل کردن هستند بدین گونه که در دمای بالاتر گرما می گیرد و در دمای پایین تر این مقدار گرما را تخلیه می کند.

4-2 نوار بی متال

آشکارسازی حرارتی در موارد متنوعی مانند آشکار کردن آتش سوزی، گرمایش تا یک حد معین ویا تشخیص عیب در یک سردکننده مورد استفاده قرار می گیرد .ساده ترین نوع سنسور حرارتی از نوع بی متال استکه اصول کار آن در شکل به تصویر کشیده شده است. ترکیب فوق شامل دو نوار فلزی از دو جنس مختلف است که با نقطه جوش و یا پرچ کردن در دو نقطه به یکدیگر متصل شده اند. جنس فلز دو نوار به گونه ای انتخاب می شود که ضرایب انبساطی خطی آنها با یکدیگر تفاوت زیادی داشته باشند. مقدار انبساط یا ضریب انبساط خطی عبارت است از خارج قسمت تغییر مقدار طول به تغییر دما و این مقدار برای همه فلزات مقداری است مثبت بدین معنی که با افزایش دما طول نوار افزایش می یابد. مقادیر ضریب انبساط را برای چند نوع فلز بر حسب واحد 10*k بیان کرده است.

خمیدگی پدیده آمده در نوار بی متال را می توان وسط هر یک از انواع ترانسدیوسرهای جابه جایی که در فصل مورد بررسی قرار گرفت تشخیص داد اما اغلب اوقات از خود نوار بی متال برای راه اندازی کنتاکتهای یک کلید استفاده می شود ومعمولا خود بی متال یک از کنتاکتهای کلید است. نوع رایج نوار بی متال هنوز هم در انواعی از تموستاتها مورد استفاده قرار می گیرد اگر چه بی متال در آنها به صورت حلزونی پیچیده شده است.این شکل بی متال باعث افزایش حساسیت بی متال می شود چون حساسیت بی متال با طور نوار بستگی مستقیم دارد. در صورتی که محدوده دما وتغییرات آن کم می باشد مقدار انحراف دقیقتا متناسب با تغییر دما خواهد بود.

این نوع ترموستاتها دارای مشخصه نامطلوب هیسترزیس هستند به طوری که به عنوان مثال ترموستاتی که برای مقدار دمای 20c ساخته شده ممکن است در 22c باز شود.

شکل نوار بی متال که تشکیل شده از دو نوار فلزی که با نقطه جوش و یا میخ پرچ به یکدیگر متصل شده اند. معمولا برای اینکه حساسیت نوار بی متال نسبت به تغییرات دما بیشتر شود آن را با طول بیشتر ساخته وسپس به صورت حلقه ای فنری در می آورند و یا آن را به صورت قرصهای فلزی روی یکدیگر جوش می دهند.

مقادیر انبساط خطی برای چند نوع فلز-مقدار انبساط بایستی در عدد10 ضرب شوند. به دلیل اینکه دو فلز تشکیل دهنده بی متال دارای مقادیر انبساط مساوی نیستند با تغییردما همانگونه که در شکل مشخص شده است. نوار بی متال دچارخمیدگی می شود.


دانلود داستان زیبای ERASER فصل 1 تا 6

دانلود داستان زیبای اریزر یا eraser فصل 1 تا6
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 17
فرمت فایل doc
حجم فایل 16 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
داستان زیبای ERASER فصل 1 تا 6

فروشنده فایل

کد کاربری 4152
کاربر

*داستان زیبای ERASER فصل 1 تا6

فصل1

ROYAL OAK ، میشیگان ، شهری معمولی در وسط آمریکاست . مردم دوست دارند در آنجا زندگی کنند چون آنجا آرام و تمیز و امن است . اما در آن شب تابستانی واقعه وحشتناکی در خانه راحت در ALDEN DRIVE در حال وقوع بود .

JOHNNY CASTELEONE به دو مردی که همسر وی را پایین روی کف زمین نگه داشته بودند.نگاه می کرد، سپس به دوست قدیمی اش PAULY CUTRONE نگاه کرد و گفت « به DARLENE صدمه نزنید او هیچ چیز نمی داند.»

PAULY گفت: « او تو را می شناسد و این به اندازه کافی بد است»

JOHNY سعی کرد از روی زمین بلند شود اما نتوانست . PAULY و مر دیگر که او را نگه داشته بود بسیار قوی بودند.

JOHNY پرسید: «چرا اینکار را می کنی PAULY ؟ ما دوست هستیم؟

PAULY به سختی به دهان او زد و گفت: «بله ، ما دوست بودیم ، و به این دلیل است که MR.CANELLI عصبانی است . تو حرف زدی تو شاهدی علیه ما بودی . تو پلیس همه چیز را گفتی . تو قانون این کار را می دانی .»

چاقویی در دست PAULY بود JOHNY قانون را می دانست – اگر در مافیا بعدی و حرف زدی تو مردی .

JOHNY گفت: طسریعا کارت را تمام کن»

POULY با خنده بدی گفت: « باشه اما اول دهانت را باز کن زبانت را لازم دارم .MR CANELLI می خواهد ببیند آیا بدون تو هم حرف خواهد زد. »

PAULY دندانهای JIHNY را فشار داد و باز کرد و زبان او را با انگشتانش گرفت. او مرد سیاهپوش را ندید که پشت سروری وارد اطاق شد. او هرگز دستی را که او را کشت ندید – او فقط مرده افتاد . گردنش شکسته شده بود . مجرمین دیگر با شکفتی به بالا کردند اما قبل از اینکه بتوانند کاری انجام دهند مرد سیاهپوش روبروی آنها بود. او تفنگی در دست داشت اما از ان استفاده نکرد دستهایش اسلحه های او بودند چند ثانیه بعد آنها هم مرده بودند .

مرد سیاهپوش به JOHNY و DARLENE نگاه کرد. او بلند و قوی بود اما چشمانش به سردی یخ بود . او گفت: « اینجا منتظر باش.» و از در بیرون رفت . یک دقیقه بعد او بازگشت . روی هر شانه یک جسد را حمل می کرد . – یکی مرد بود و دیگری یک زن بود .


دانلود داستان زیبای شبحی در اپرا

دانلود داستان زیبای شبحی در اپرا
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 16
فرمت فایل doc
حجم فایل 7 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 8
داستان زیبای شبحی در اپرا

فروشنده فایل

کد کاربری 4152
کاربر

*داستان زیبای شبحی در اپرا*


آن ها قبل از اپرا ، در مزان اجرای اپرا و بعد از اپرا دربارة شبح صحبت کردند. ولی خیلی ارام صحبت می کردند و قبل از حرف رشدن پشت سرشان را نگاه می کردند .

وقتی اپرا ستمام شد ، دخترها به رختکن شان بازگشتند . نا گهان آنها صدای کس را در راهرو شنیدند ، و خانم گری ، مادر مگ به داخل اتاق دویذ . او زنی بود . چاق ، با رفتاری مادرانه و چهره ای قرمز و شاداب . اما آن شب صورتش سفید بود.

او گریه کنان گفت : (( آه دخترا ، ژوزف مرده ! شما میدونین که او خیلی سپاین سدر چهارمین طبقه زیرصحنه نمایش کار می کرد . کارکنان دیگر صحنه ، جسد اونو یک ساعت پیش اونجا پیدا کردن با یه طناب دورگردنش !))

خانة اپرا مکان مشهوری بود و مدیران خانه اپرا اراد خیلی مهمی سیودند این اولین هفته کار برای آن دو مدیر جدید موسیوآرمان مونشار من و موسیو فیرمن سریشارد بود . فردای آن روز دو مرد در دفتر کارشان درباره‌ ژوزف بود که صحبت می کردند .

موسیو آرمان با عصبانیت گفت : (( این یا یه اتفاق بود یا بوکه خودکشی کرده ))

مسیو فیرمن گفت (( یه اتفاق ؟ خودکشی ؟ دوست من ، سکدوم داستان رو میخوای ؟ یااین س که داستان شبح رو می خوای ؟

موسیو آرمان گفت : (( با من راجع به اشباح محبت نکن ! توی خانة اپرا ، ما 1500 نفر داریم که برامون کار میکنن و همه دارن سدرباره شبح حرف سمیزنن . همة اونا احمقن ! من نمیخوام دربارة سشبح چیزی بشنوم ، خب ؟ ))

موسیو سفیرمن به سنامه ای که روی میز ، پهلوی او قرار داشت مگاه کرد گفت : (( آرمان ما با این نامه میخوایم چکارکنیم ؟ ))

موسیو سآرمان فریاد زد : ((چکار کنیم ؟ )) ((‌مسلماً هیچ کاری ! چه کاری میتونیم بکنیم ؟ ))

آن دو مرد دوباره نامه را خواندند . خیلی طولانی نبود .

موسیو سآرمان که دوباره عصبانی شده بود . گفت : (( برای لژ 5 بلیت سنفروشید ! 20.000 فرانک در ماه !)) (( این بهترین لژ خاسنه اپراست و ما به آن پول احتیاج داریم غیر من و بگو ببینیم بی ا.جی کیه ؟ ))

موسیو فیر من گفت : (( منظور ، شبح اپراست . اما آرمان ، تو راست میگی .دربارة این نامه ، ا هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم . این یه شوخیه ، یه شوخی بد . یه کسی در این ساختمان فکر میکنه که چون ما این جا تاه وارد هستیم احمق سهم هستیم . س هیچ شبحی در اپراخانه وجود نداره ! ))

سپس آن دوبارة برنامة آن شب اپرا صحبت کردند که فاوست بودو معمولاً کارتولا اپرای ماراریتا را اجرا می کرد . کارلوتا اسپانیایی بهترین خوانندة ما مریض میشه ! و همین امروز صبح با نوشتن یک نامه به ما اطلاع میده که حالش خوب نیست و نمیتونه امشب بخونه ! ))

موسیو فیرمن سبلافاصله گفت (0 آرمان ، دوباره عصبانی نشو )) (( ما کریستین دئه رو داریم ، اون خوانندة جوان از کشور نرو ، میتونه امشب مارگاریتارو بخونه س. اون صدای خوبی داره . ))

((اما اونخیلی جوونه و هیچ کس اونو نمیشناسه س! هیچ کس نمیخواد به یه خوانندة جدید سگوش سبده . ))

(( صبر کن تا ببینیم . س شاید سدئه بهتر از کارلوتا بخونه کسی چه میدونه ؟ ))


دانلود شیوه بازیگری با توجه به سیستم استانیسلاوسکی

نام رئالیسم و قواعد مکتب آن را نخست «شانفلوری» در اولین نوشته های خود بتاریخ 1843 به میان آورد در «مانیفست رئالیسم» چنین نوشت
دسته بندی معماری
بازدید ها 18
فرمت فایل doc
حجم فایل 26 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 57
شیوه بازیگری با توجه به سیستم استانیسلاوسکی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

شیوه بازیگری با توجه به سیستم استانیسلاوسکی


- «رئالیست»[1] چیست؟
نام رئالیسم[2] و قواعد مکتب آن را نخست «شانفلوری» در اولین نوشته های خود بتاریخ 1843 به میان آورد. در «مانیفست رئالیسم» چنین نوشت: «عنوان «رئالیست» به من نسبت داده میشود، همانطور که عنوان «رومانتیک» را به نویسندگان و شاعران سال1830 اطلاق می کنند.»

رئالیست و برون گرایی:
رئالیسم در درجة اول بصورت مشف و بیان واقعیتی می شود که رومانتیسم[3] یا توجهی به آن نداشت و یا آن را مسخ می کرد. در این دوران سلطة علم و فلسفه اثباتی[4] رمان نمی تواند وجود خود ار توجیه کند مگر با کنار گذاشتن وهم و خیال و توسل به مشاهده. فلوبر می گوید: «رمان باید همان روش علم را برای خود برگزیند.» و تن می گوید: «امروز از زرمان انتقاد و از انتقاد تا رمان فاصلة زیادی نیست. هر دو تحقیق و مطالعه ای در بارة انسان هستند.» همة آن چیزهایی که در رومانتیسم، چیزی غیرواقعی را جایگزین واقعیت می کرد: (از قبیل ماوراءالطبیعه، فانتزی، رؤیا، افسانه، جهان فرشتگان، جادو و اشباح) حق ورود به قلمرو رئالیسم ندارند.

البته توجه به سرزمین های دیگر و به زمان های دیگر (سفر در مکان و سفر در زمان) که از مشخصات رومانتیسم بود، هیچکدام از ادبیات رئالیستی حذف نشده اند. اما جای خیالبافی در بارة سرزمین های دوردست را سفر واقعی و مشاهدة آن سرزمین ها گرفته است: فلوبر پیش از نوشتن «سالامبو» به «تونس» سفر می کند و طبعاً چون سفر در داخل هر کشور آسانتر از سفر به کشورهای دوردست است رمان های نویسندگان رئالیست بیشتر شرح و تحلیل شهرها و محله های سرزمین خودشان را در بر دارد. (بعنوان مثال: استکهلم در آثار استریندبرگ، نورماندی در آثار فلوبر و موپاسان، «بری» در آثار ژرژساند، «سیسیل» در آثار ورگا و رومانی در آثار امینسکو جای مهمی را اشغال کرده اند.

تاریخ نیز الهام بخش آثار رئالیستی متعددی است. از سالامبوی فلوبر گرفته تا رمان های «هنریک سینکویچ» که لهستان بین سالهای 1648 و 1672 را بازسازی می کند. اما رمان نویس رئالیست تاریخ را هم زمینه ای برای آگاهی های دقیق تلقی می کند نه سرچشمه ای برای خیالبافی. از اینرو گذشته ای که در آثار رئالیستی مطرح می شود بیشتر گذشتة نزدیک جامعه ای است که خود نویسنده متعلق به آن است. شانفلوری در سال 1872 رئالیسم را چنین تعریف می کند: «انسان امروز، در تمدن جدید.» و در سال 1887 موپاسان صورت دیگری از این تعریف را می آورد: «کشف و ارائة آنچه انسان معاصر واقعاً هست.» خلاصه اینکه نبوغ نویسندة رئالیست در خیالبافی و آفریدن نیست، بلکه در مشاهده و دیدن است.

نمی توان رومانتیسم و رئالیسم را بعنوان دو مکتب «غیرواقعی» و «واقعی» در برابر هم قرار داد. رومانتیسم جهان محسوس را کشف کرده است و در واقع، سرآغازی برای رئالیسم است. اما رومانتیسم وقتیکه واقعیت را در بر می گیرد، با شتاب و با ذهنیت به آن می پردازد. رئالیسم همان جایگزین رومانتیسم
می شود که تجزیه و تحلیل جای ترکیب را می گیرد و کشف و جستجوی دقیق جانشین الهام یکپارچه می شود. رئالیسم طرفدار تشریح جزئیات است. وقتی بالزاک می نویسد: «تنها تشریح جزئیات می تواند به آثاری که با بی دقتی «رمان» خوانده شده اند ارزش لازم را بدهد.» و وقتی «استاندال»[5] از «حادثة کوچک واقعی» حرف می زند در واقع هر دو از رئالیسم خبر می دهند.

«واترلو»ی هوگو در «بینوایان» رومانتیک است و واترلوی «استاندال» در «صومعة پارم» رئالیستی است.

این طرفداری از آگاهی عینی و دقیق که بر رئالیسم غربی حکمفرماست زائیده شرایط فکری و اجتماعی خاصی است. عصر، عصر علم و فن است. همة متفکران بزرگ زمان می کوشند به روش آگاهی و روش عمل دقیقی دست یابند: شناختن دنیا برای تغییر دادن آن. در بارة این شناخت و نتیجة این آگاهی ها هم به هیچوجه خیالبافی و پناه بردن به عالم رؤیا جایز نیست. علوم، روشهای دقیق خود را دارند. و قوانینی که در زمینة واقعیت بدست آمده است – از قبیل مفید بودن، تحول، انتخاب طبیعی و مبارزة طبقاتی – در عین حال که بما امکان عمل در بارة دنیا می دهند، ما را از اینکه در خارج از حدود آن ها اقدام کنیم منع می کنند و به یک پذیرش عمقی مجبورمان می سازند.

این نیز درست نیست که بگوئیم عصر رئالیست بعد از دوران رمانتیک، بدبینی سرخورده ای است که بدنبال یک دوره امید و ایمان آمده است.

تیبوده[6] منتقد و فیلسوف فرانسوی رمان رئالیستی را فرو نشستن یک هیجان می خواند. رئالیسم را نتیجة نوعی سرخوردگی می شمارند که بدنبال سال 1848 و زایل شدن رویاهای بزرگ حاصل شده است. البته شکی در این نیست که نوعی بدبینی رئالیستی وجود دارد. «رنان» می گوید که حقیقت اندوهبار است و «نیچه» حقیقت را مرگبار می خواند. رومانتیسم فرانسه با «نبوغ مسیحیت» اثر شاتوبریان آغاز می شود که بیانگر ایمان است اما پاسخ رئالیسم به این دوران، اثر انتقادی «تاریخ منابع مسیحیت» اثر «رنان» است که بر شک و تردید مبتنی است. در برابر خوشبینی سیاسی ویکتور هوگو و لامارتین، نهیلیسم اجتماعی «فلوبر»[7] و دیگران به میان می آید. اما عکس قضیه هم می تواند صادق باشد. آیا رومانتیسم در موارد متعددی حاکی از نومیدی و سرخوردگی نیست؟ از نظر داستایوفسکی انسان رومانتیک کسی که بر باطل بودن ارزشهای قرن هیجدهم پی برده است، ارزشهایی که در آن قرن، بر ضد ارزشهای سنتی کلاسیک علم شده بود. بنظر داستایوسکی رسالت قرن او این است که با ایمان (مذهبی و اجتماعی) نوساخته ای با اندوه فردی که بایرون و لرمانتوف بیانگر آنند مقابله کند.

ادبیات رئالیستی طبعاً موضوع خود را جامعة معاصر و ساخت وسائل آن قرار می دهد: یعنی چنین جامعه ای وجود دارد و اثر ادبی را مجبور می سازد که به بیان و تحلیل آن بپردازد. ادبیات رومانتیک ادبیات اشرافی و فردی بود، خوانندگان ثابت و مشخصی نداشت. اما در اواسط قرن نوزدهم جامعة همرنگی متشکل شد. بورژوازی بطور قاطع جای اشرافیت را گرفت و ادارة نهضت صنعتی را بدست گرفت و هم این طبقه بود که کتاب می خرید و می خواند و موفقیت نمایشنامه ها را در تئاترها تضمین می کرد. دنیای معاصر زمینة آثار ادبی بود، اما طبعاً این آثار به لو دادن نقاط ضعف همن جامعه می پرداخت و ارزشهای جا افتادة آن را بباد انتقاد می گرفت. برجسته ترین آثار ادبی حاکی از مخالفت بودند. کینه نسبت به بورژوازی برای «فلوبر» و برادران «گنکور»[8] دلیل زندگی است.