دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 4 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 95 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 41 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
عملکرد مالی
مقدمه
در بخش دوم این فصل به بحث و تعریفی در رابطه با متغیر وابسته پرداخته می شود. برای این منظور ابتدا اشاره ای به تعریف متغیر وابسته خواهد شد. پس مفهوم عملکرد، روش های اندازه گیری، فرآیند ارزیابی عملکرد و الگوی تبیین عملکرد مالی مورد بحث قرار خواهد گرفت.
تشریح مفهوم عملکرد مالی
موفقیت استراتژی های هر شرکت در عملکرد شرکت منعکس می گردد. عملکرد شرکت، میزان موقعیت استراتژی های هر شرکت در خلق ارزش برای قسمت های مختلف بازار است. در نهایت عملکرد شرکت بر اساس دستیابی به اهداف کسب و کار از طریق واحدهای مختلف شرکت، تعیین می شود. شرکت های با عملکرد مطلوب، ارزش را در طول زمان، خلق می نمایند. این امر در شرکت های با عملکرد نامطلوب صورت نمی گیرد. قسمت های مختلف بازار به دنبال ارزش های مختلفی هستند. بنابراین خلق ارزش و عملکرد شرکت تنها از منظر قسمت های مختلف بازار قابل ارزیابی است( سایمونز 1385، ص 249).
از عملکرد تعاریف مختلفی ارایه شده است، آن چه که در تمامی این تعاریف مشترک است نحوه انجام وظایف و مسئولیت های محوله می باشد. در یک تعریف، عملکرد نیروی انسانی را برخی بهره وری اطلاق کرده اند. ولی باید توجه داشت که عملکرد مفهومی فراتر از داده و ستاده دارد و عبارت از مجموع رفتارهای مرتبط با شغل که افراد از خود نشان می دهند. در تعریفی دیگر عملکرد عبارت از به نتیجه رسانیدن وظایفی که از طرف سازمان بر عهده نیروی انسانی گذاشته شده است عنوان شده است. در یک تعریف نسبتا جامع عملکرد عبارت است از کارایی [1]و اثر بخشی [2]در وظایف محوله به علاوه بعضی داده های شخصی نظیر حادثه آفرینی، تاخیر حضور بر سر کار، عینیت و کندی در کار که در این تعریف کارآیی به معنای نسبت بازده به دست آمده به منابع به کار رفته می باشد و اثر بخشی عبارت است از میزان دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده (اسدی شوکتی 1388، ص 49) .
در تعریفی دیگر عملکرد، نتیجه واقعی و قابل اندازه گیری تلاش است. البته بین تلاش و عملکرد تفاوت فاحشی وجود دارد، اختلاف میان تلاش و عملکرد بستگی به ترکیب دو متغیر دارد، خصوصیات و توانایی های کارمند و تصوری که کارمند از نقش خود دارد. پس نتیجه گیری از تلاش، اولا به تخصص[3]، مهارت [4]و دانش شغلی[5] کارمند و ثانیا به برداشت و تصور او از کار بستگی دارد. منظور از برداشت و تصور این است که کارمند، کار را چگونه برابر خود تعریف می نماید. و فکر می کند که نیرو و انرژی خود را چگونه و در چه جهتی باید به کارگیرد وتلاش، در چه سطحی کافی خواهد بود.بنا به مدل، اگر کارمندی دارای توانایی چندانی نباشد یا برداشت درستی از نقش خود نداشته باشد عملکرد او ضعیف خواهد بود، حتی اگر نیرو و انرژی زیادی صرف کار شده باشد(سعادت 1386، ص 261).
مدیریت عملکرد فرآیندی استراتژیک و یکپارچه است که با بهبود عملکرد افرادی که در سازمان کار می کنند و با توسعه قابلیت های فردی[6] و گروهی[7]، موفقیت پایدار سازمان ها را فراهم می نمایند. مدیریت عملکرد از آن نظر که با مسائل گسترده تر کسب و کار و جهت گیری کلی آن برای رسیدن به اهداف بلند مدت مرتبط است، در صورتی که سازمان بخواهد در محیط خود به طور موثری عمل نماید امری استراتژیک به عمل می آید.هدف اساسی مدیریت عملکرد ایجاد فرهنگی است که افراد و گروه ها بر مبنای آن مسئولیت بهبود و مستمر فرآیندهای کسب و کار، مشارکت و مهارت های خود را به عهده می گیرند(موسویان 1387، ص 89).
[1]. Performance
[2]. Effectiveness
[3] .Speciality
[4] .Skill
[5] .Knoledge
[6] .Individual
[7] .Group
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 69 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
فرهنگ بازارمحوری
فرهنگ بازارمحوری چیست
مدیریت بازاریابی عبارت است از (( تجزیه و تحلیل ،طرح ریزی، اجرا و کنترل برنامه های تعیین شده برای فراهم آوردن مبادلات مطلوب بابازارهای موردنظر به منظور دستیابی به هدف های سازمان )) . باریه هاپسون ،جک لوگاری ،استیو مورگاتروید :مدیریت بازاریابی را کوششی آگاهانه برای دستیابی به نتایج مبادله مطلوب با بازارهای موردنظر معرفی کرده اند . شناخت فلسفه هایی که راهنمای اینگونه تلاش های بازاریابی هستند و آگاهی از ارزش نسبی هریک از آن ها در رابطه با (( سازمان )) ، (( مشتریان )) ، (( جامعه )) ، موضوع مورد بحث ،در این بخش است پنج مفهوم و گرایش وجود دارد که سازمان های انتفاعی و غیر انتفاعی می توانند در اجرای فعالیت های بازاریابی خود آنها را بررسی و پیگیری کنند .بازارمحوری ایده ای جدید در تاریخ روابط و مبادلات به حساب می آید و بر این اساس است که وظیفه ی اصلی و سازمان تعیین نیازها ،خواسته و ارزش های بازار هدف و تطبیق سازمان برای ارضای آن ها به گونه ای موثرتر و مفیدتر از سایر رقباست . مفروضات عمده این گرایش به شرح زیر است :
الف ) سازمان رسالت خود را ارضای خواسته های مشخص گروهی از مشتریان معین می داند .
ب ) سازمان تشخیص می دهد که ارضای خواسته ها مستلزم ایجاد برنامه ای پویا برای تحقق بازاریابی جهت آگاهی از خواسته هاست .
ج )سازمان تشخیص می دهد که فعالیت های آن باید تحت کنترل آمیخته ی بازاریابی باشد.
د ) سازمان باور دارد که ارضای مشتریان به نحو مطلوب باعث ایجاد وفاداری ،اعتقاد ،تکرار معامله و تجارت می شود که همه عواملی حیاتی در برآورده شدن هدف های سازمان هستند .
باریه هاپسون ، جک لوگاری ،استیو مورگاتروید پایه های گرایش بازاریابی را چهار عامل معرفی کردند:الف )خریدار گرایی :علت وجودی سازمان ارضا کردن خواسته های مشتریان هدف است . ب )نگرش سیستمی :سازمان باید به تصمیم گیری با نظر سیستمی بنگرد . ج )هدف گرایی : سازمان باید در جستجوی بازده رضایتبخش برای سرمایه گذاری های صاحبان شرکت باشد . د ) بازارگرایی همگانی سازمان باید دارای بینش وسیعی باشد .
بازاریابی بحثی درباره مشتریان و بازار است. یک شرکت برای آن که موفق باشد باید اهداف خود را بر روی آرزوهای مشتری و الزامات بازار تنظیم کند. بنابراین بازاریابی از این منظر یک ابزار مدیریت است.بازاریابی آمیزه ای از محصولات نوآورانه، ارزیابی آرا، حضور بروشوری، حضور اینترنتی، داشتن مجلات مخصوص مشتریان، داشتن برنامه های خبری و قیمت های منطقی است.برای معرفی مناسب یک شرکت لازم است اهداف، محصولات، نگرش ها و کنش های همه بخش های شرکت در هماهنگی با یکدیگر باشند.
شرکت ها به مفاهیم و استراتژی هایی نیاز دارند که نقاط تمایز آن ها با دیگران را نشان دهد.
وقتی شرکتی حضور خود را در بازار برپایه یک مفهوم ارتباطی همگرا بنا کند خودش را در رقابت ها بیمه کرده است و مفهوم ارتباطی همگرا هم چیزی نیست جز داشتن یک استراتژی که تمام اهداف، محصولات، نگرش ها و کنش های شرکت را همسو ساخته و در جهت آرزوهای مشتری به کار گیرد.
● تعیین اهداف
اهداف شرکت را می توان از طریق سه پرسش استخراج کرد.
۱) چقدر می خواهید به دست آورید؟
۲) چقدر باید به دست آورید؟
۳) چقدر می توان به دست آورد؟
پرسش اول (چقدر می خواهید به دست آورید؟) در واقع پرسشی است که ملاحظات استراتژیک و برنامه ریزی شرکت را هدف می گیرد و در اصل همان تعهدات کارکنان و مدیریت شرکت است که چقدر می خواهند.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 4 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 161 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 60 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
رضایت مشتری در بانکداری الکترونیک
امروزه بانکها نقش اساسی ومهمی در رشد وتوسعه اقتصادی کشورها ایفا می نمایند.بانک عبارت ازیک رشته فعالیت اقتصادی است که ایجاد اعتبار می کند وامر پرداختها ونقل وانتقال وجوه را تسهیل می کند. بانکها می توانند باکسب رضایت بیشتر مشتریان وتشویق آنها به پس انداز وتجهیز پس انداز وتراکم سرمایه وجمع آوری سرمایه های کوچک وبکار انداختن آنها دررشته های تولیدی ومصرفی ، نقش مهمی را درشکوفایی اقتصاد کشورها ایفا نمایند که تحقق این هدف با کسب رضایت بیشتر مشتریان حاصل می شود.در اینجا لازم است که رضایت مندی را تعریف کنیم :واکنش شناختی یا احساسی که در پاسخ به برخوردهای خدماتی ،در فرد ایجاد می شود.باید توجه داشت که رضایت مشتریان ، تحت تأ ثیر عوامل متعددی قرار دارد که یکی از مهم ترین این عوامل ،کیفیت محصول یا خدمت می باشد. در حقیقت، رضایت مشتری با کیفیت یا خدمت رابطه ای تنگاتنگ دارد.باید توجه داشت که :کیفیت توسط مشتری تعیین می گرددنه توسط تولید کننده ویا سرویس دهنده . به عبارت روشن تر، کیفیت مجموعه عای از خدمات ومشخصات یک کالا یا خدمت است که احتیاجات ورضایت مصرف کننده را تأمین می کند.بنابراین همانطور که در بالا بیان شد کیفیت شامل مجموعه ای از خصوصیات ومشخصات یک کالا وخدمات می باشد که تأمین کننده رضایت مشتری است.
بایدتوجه داشت که امروزه ایجاد رقابت شدیدی میان بانکها ،بالارفتن سطح انتظارات مشتریان برای دریافت خدمات با کیفیت بالا وتغییرات سریع تکنولوژی ،بانکها را ملزم به فراهم کردن خدمات با کیفیت برای مشتریان وراضی نگاه داشتن آنها نموده است .بنابراین لازم است که مسئولین بانکی درجهت شناسایی عوامل تشکیل دهنده کیفیت وارائه خدمات مطلوبتر،تحقیقات علمی راجع به این موضوع را مدنظر قرار دهند.همچنین باید ذکر شود که ازجمله مواردمبهم برای مسئولین بانکی عدم آگاهی آنها از سطح کیفیت خدمات می باشد که لازم است آگاهی لازم رادر این زمینه کسب نمایند.
نکته مهم دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که ترتیب واولویت عوامل تشکیل دهنده کیفیت فعلی خدمات ارائه شده به مشتریان برای مسئولین بانکی مشخص نیست که باید این موضوع نیز مورد توجه قرار گیرد تا بتوان با تقویت نقاط قوت ورفع نقاط ضعف ، باعث کسب رضایت بیشتر مشتریان گردید.
از این رو برآوردن نیازها وخواسته های مشتریان وایجاد رضایتمندی در آنها ، ضمن وفادار کردن آنان به بانک ، نه تنها افزایش منابع مالی وبقای سازمان را به دنبال دارد، بلکه امکان حضوری پرقدرت تر در میدان رقابت وکسب سهم بیشتری از بازار را برای بانک فراهم می آورد.از طرف دیگر مدیران بانکی باید بدانند که چه خدماتی با چه ویژگی هایی می تواند اعتماد مشتریان را در کنار رضایت آنها حاصل کند وباعث شود که مشتریان جهت یک خدمت خاص به یک بانک وخدماتش تکیه کنند.
مشتری بعداز انجام خرید می تواند ارزش درک شده از خدمات را با انچه مطلوب می داند مقایسه نماید ومیزانی از رضایت رادر خود درک نماید.درصورت درک میزان مطلوبی از رضایت احتمال وجوددارد که خرید راتکرار تماید یا احساس اعتماد دراو شکل گیرد وبعداز درک اعتماد یک تعهدی در اوایجاد شود ورابطه بلندمدتی یا فروشنده برقرار نماید واحساس وفاداری در اوشکل گیردواین همان ارزش وهدفی است که فروشنده برای هر خریدار ومشتری به دنبال آن است.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 174 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 69 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
تعریف بانک:
بانک ها موسساتی هستند که از محل سپرده های مردم میتوانند سرمایه های لازم را در اختیار صاحبان واحدهای صنعتی، کشاورزی و بازرگانی واشخاص قرار دهند.در حال حاضر عموماً واژهبانکبه موسسه ای گفته می شود کهمجوزبانکداریداشته باشد.
خدمات بانکی
خدمات بانکی واعتباری: به انواع خدماتی که توسط بانک یاموسسه اعتباری به مشتری ارایه می شود، اطلاق می گردد.
انواع خدمات بانکی
خدمات بانکی و اعتباری به دو نوع به شرح زیر تقسیم می شود. « خدمات پایه » و « غیر پایه»:
1-خدمات غیر پایه: به خدماتی اطلاق می شود که ارایه آن ها به مشتری، پیش نیاز و لازمه ارایه سایر خدمات به وی نیست و یا به ارتباط مشتری با موسسه اعتباری استمرار نمی بخشد. ارایه این خدمات به مشتری،فقط مستلزم شناسایی اولیه وی توسط موسسه اعتباری و به شرح مذکور در این دستورالعمل است.
موارد ذیل از جمله مصادیق خدمات غیر پایه است:
1-حواله وجوه؛
2-انجام هرگونه دریافت و پرداخت؛
3-خرید و فروش ارز اعم از نقدی، حواله ای، چک مسافرتی ارزی وموارد مشابه؛
4-صدور انواع چک های بانکی و چک های بین بانکی(چک رمزدار) وپرداخت چک؛
5-خرید و فروش گواهی سپرده(عام و خاص) و دیگر اوراق بهادار.
2-خدمات پایه:خدمات بانکی واعتباری که طبق مقررات ،پیش نیاز ولازمه ارایه خدمات توسط موسسه اعتباری می باشد وارایه آن به مشتری موجب می شود تا وی برای اخذ خدمات مکرر ومتمادی به موسسه اعتباری مراجعه نماید.موارد ذیل از جمله مصادیق این نوع خدمات می باشد:
1-افتتاح انواع حسابهای بانکی 2-اعطای تسهیلات وعملیات لیزینگ3-عملیات اعتباری اسنادی 4-صدورانواع ضمانت نامه های بانکی وظهرنویسی5-خرید دین ،وصول باتنزیل اسناد تجاری وبانکی (از جمله بروات ،چک وشفته) وظهرنویسی آن ها6-اجاره صندوق امانت7-صدور انواع کارت دریافت وپرداخت(بانک مرکزی ،تصویب نامه قانون مبارزه با پولشویی،1388)
2-2-4)ساختارارائه خدمات بانکی
در یک طبقه بندی کلی می توان فعالیت های بانکداری را بر حسب اینکه بانکها چه خدماتی را به مشتریان اعم از مشتریان حقیقی و حقوقی در سطح کسب و کارهای کوچک ، بزرگ و جهانی ارائه می دهند به صورت زیر دسته بندی کرد.
1- بانکداری جهانی
2-بانکداری سرمایه گذاری: خدمات مختص به بازار سرمایه را ارائه می دهد.،3- بانکداری تجاری یا بازرگانی شامل بانکداری برای کسب و کارهای کوچک تجاری، بانکداری انفرادی )شخصی( و بانکداری برای شرکت های بزرگ است. این بانکداری اکثر معاملات خود با شرکت ها و کسب و کارهای بزرگ انجام می دهد و عملیات بانک بر روی سپرده پذیری و اعطای وامهامتمرکز است.
4-بانکداری خرد: خدمات مالی مستقیم در این بانکداری به مصرف کنندگان ارائه می شود وموسسات بانکی عملیات بانکی خود را به جای شرکت ها یا سایر بانکها، مستقیما با خود مصرف کنندگان می دهند. خدماتی که در بانکداری خرد ارائه می شود شامل عملیات پس انداز و حساب جاری، حساب های رهنی، وام های شخصی، کارت های بدهی و کارت اعتباری و نظایر آن است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 64 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
اعتماد در سازمان
در سالهای اخیر، استفاده از مفهوم اعتماد، افزایش قابل ملاحظه ای در ادبیات مدیریت داشته است. در اکثر تعاریف اعتماد، به یک کارکرد کلیدی اشاره میشود که عبارت است ازمدیریت ریسک و عدم اطمینان و آسیب پذیری که در تبادلات وجود دارد.
در واقع اعتماد،شکل متفاوتی از اطمینان یک نوع ارتباط است زیرا قضاوتهای مبتنی براعتماد در سطحی از عدم اطمینان نسبت به انگیزشهای دیگران به وجود میآیند کاستالدو[1] (2007) هفتاد ودو تعریف انجام شده از سال1960میلادی را گردآوری نموده است که بیشتر صاحب نظران براین باورند که اعتماد در برگیرنده انتظارات مثبت در خصوص رفتارهای دیگران می باشد که البته بااقدامات دیگران نیز ممکن است مورد آسیب قرار گرفته وبه آن خدشه وارد شود.
تعریفی از اعتماد که از عمومیت وپذیرش بیشتری برخوردار است توسط «مایر[2]» وهمکارانش (1995میلادی) ارائه شده است که عبارت است از :
"میزان آسیب پذیری تمایلات واشتیاق یک طرف تعامل به اقدامات طرف مقابل (باتوجه به انتظاری که از عملکرد طرف مقابل در انجام رفتاری خاص دارد ،که برای اعتمادکننده دارای اهمیت است)بدون در نظر گرفتن توانایی کنترل و نظارتی که فرد بر طرف مقابل اعتماد گفته می شود ."
«انتظارات» نوعا به باور در توانایی ،خیرخواهی وصداقت اعتمادشونده در انجام تعهداتی که به اعتمادکننده دارد ،اشاره دارد. «اهمیت تمایلاتی که آسیب پذیراست»نیز بیانگر این موضوع است که اعتماد با اعمال ریسک مرتبط است به گونه ای که اشتیاق به طرف مقابل را پایین آورد.
اگر اقدامات با اطمینان کامل وبدون ریسک همراه باشد ،نیازی به اعتماد نخواهد بود.اعتماد زمانی مورد نیاز است که بین عوامل ،ارتباط متقابل وجودداشته باشد،بطوری که منافع یک طرف بدون اعتماد و اتکا به طرف مقابل قابل تحقق نباشد.(jagd,z15,p.260)
2-1-1)سطح اعتماد
اعتماد به فرد ،گروه وسازمان جز سطوح اعتماد است.تحقیقات نشان میدهند که عدم اعتماد به یک کمپانی از عمدهترین دلایل خریدنکردن مشتریان میباشد. پر مخاطره بودن محیط اینترنت و ترس از کلاهبرداریها و سوءاستفاده از کارتهای اعتباری از جمله دلایل عدم اعتماد مشتریان میباشد.در نتیجه عدم اعتماد منجر به عدم وفاداری مشتری میشود. عواملی چون حفظ حریم خصوصی و امنیت، مارک معتبر، تائید شخص ثالث،شرایط و ضوابط استاندارد، قابلیت اطمینان، ارتباطات و تعاملات در رفع نگرانی مشتریان و افزایش اعتماد آنها موثر است.
6-kastaldo
7-mayer